وظیفه والدین در تربیت فرزندان، چیست؟
روشهای تربیتی هر کدام از والدین، بنا به ویژگیهای آنان، با یکدیگر متفاوت است.
روشهای تربیتی هر کدام از والدین، بنا به ویژگیهای آنان، با یکدیگر متفاوت است.
دایانا بامریند، روانشناس معاصر، معتقد است شیوههای تربیتی و فرزندپروری والدین با دو محور توقع و خواستههای والدین از فرزندان و میزان پذیرش و حمایت از آنها طبقهبندی میشود. در ادامهی مطلب، دکتر محمود گلزاری، روانشناس، براساس نظریهی بامریند ویژگیهای چهار گروه از والدین و نتایج و پیامدهای تربیتی آنان را شرح میدهد.
براساس بررسیهای دیانا بامریند، روانشناس معاصر، شیوههای تربیتی و فرزندپروری والدین را میتوان با دو محور توقع و درخواستهایی که پدر و مادر از فرزندان خود دارند و میزان پذیرش و حمایتی که از آنها به عمل میآورند، طبقهبندی کرد. از برخورد این دو محور، چهار شیوة استبداد و زورگویی؛ آسانگیری( بهاصطلاح لوس بار آوردن)؛ رها کردن و بیتفاوتی؛ و اقتدار به دست میآید. ویژگیهای این چهار گروه والدین و نتایج و پیامدهای تربیتی آنان به شرح زیر است:
ویژگیهای والدین
مستبد:
داشتن انتظار زیاد برای اطاعت و انقیاد، برخوردهای تنبیهکننده، نداشتن ارتباط کلامی و دوطرفه با فرزند، تشویق نکردن استقلال فرزند، توقع فرمانبرداری بدون سؤال و بدون قید و شرط!
نتیجه: فرزندان اینگونه والدین، وابسته، منفعل، با سازگاری کم، اطمینان ضعیف به خود و بدون برخورداری از کنجکاویهای مثبت ذهنی و علمی بار میآیند.
آسانگیر:
دادن آزادی زیاد، پذیرش بیقید و شرط فرزند، نداشتن هنجارها و ارزشهای معین، فقدان جهتدهی و شکلدهی رفتار فرزند و تنها حمایتکننده بودن.
نتیجه: فرزند؛ ناپخته و بدون احساس مسئولیت بار میآید، همرنگ جماعت میشود، قدرت مدیریت و رهبری پیدا نمیکند و...
بیتفاوت:
غافل بودن از وضعیت فرزند، وقت نگذاشتن، متوجه خود بودن و هرچیز را برای خود خواستن!
نتیجه: تکانشی بارآمدن فرزند، بروز رفتارهای بزهکارانه، انحراف اخلاقی، اعتیاد به مواد مخدر، الکل و...
با اقتدار:
گرم، قاطع، داشتن هنجارها و ارزشهای مشخص، انتظارات و توقعات متناسب با تواناییها و نیازهای تحولی کودک، بها دادن به استقلال فرزند، انجام بحثهای منطقی و روشن، توجیه منطقی مسائل و سپردن مسئولیت نهایی به فرزند.
نتیجه: فرزند؛ باکفایت، مسئول، مطمئن به خود، سازگار، خلاق و مشتاق فراگیری بارآمده و در تحصیل و مهارتهای اجتماعی مطلوب به موفقیت میرسد.
همچنین ثابت شده است که فرزندان والدین بااقتدار(بهخصوص پدر)، از نظر روانی و اخلاقی سالم و از نظر تحصیلی و اجتماعی موفق بار میآیند، زیرا:
والدین و فرزندان با هم گفتوگوهای سازنده، صمیمانه و دوطرفه دارند. این بدهبستانهای کلامی، به رشد ذهنی فرزند کمک کرده و اساس محکمی را برای کفایت درونی و اجتماعی او پیریزی میکند.
مباحث جدی و صمیمانه خانوادگی که در آنها قواعد ارزشی و انتظارات، آموزش داده شده به تصمیمهای مشخص میرسد. این امر به فرزند کمک میکند تا روابط اجتماعی را بهتر درک کند و نقش خود را بهخوبی بشناسد و به سطح مطلوبی از قضاوت اخلاقی برسد.
چون روابط صمیمانه همراه با احترام و پذیرش منطقی میان پدر و پسر و مادر و دختر برقرار میشود، همانندسازی با والد همجنس بهخوبی صورت میپذیرد؛ چرا که یکی از عناصر مهم همانندسازی که نقش زیادی در کسب هویت جنسی و موفقیت در ازدواج دارد، ارتباط گرم و احترامآمیز با والد همجنس است.
وقتی پدر و مادر با برخوردهای سازنده خود، فرزندان را جهتدهی نموده و شکل دادند، فرزندان مسئول، ساخته شده و موفق، منبع ارزشمندی برای تقویت اعتماد بهنفس و رفتارها و روشهای تربیتی والدین میشوند و نتیجه آن بار دیگر به سیستم خانواده باز خواهد گشت.
دایانا بامریند، روانشناس معاصر، معتقد است شیوههای تربیتی و فرزندپروری والدین با دو محور توقع و خواستههای والدین از فرزندان و میزان پذیرش و حمایت از آنها طبقهبندی میشود. در ادامهی مطلب، دکتر محمود گلزاری، روانشناس، براساس نظریهی بامریند ویژگیهای چهار گروه از والدین و نتایج و پیامدهای تربیتی آنان را شرح میدهد.
براساس بررسیهای دیانا بامریند، روانشناس معاصر، شیوههای تربیتی و فرزندپروری والدین را میتوان با دو محور توقع و درخواستهایی که پدر و مادر از فرزندان خود دارند و میزان پذیرش و حمایتی که از آنها به عمل میآورند، طبقهبندی کرد. از برخورد این دو محور، چهار شیوة استبداد و زورگویی؛ آسانگیری( بهاصطلاح لوس بار آوردن)؛ رها کردن و بیتفاوتی؛ و اقتدار به دست میآید. ویژگیهای این چهار گروه والدین و نتایج و پیامدهای تربیتی آنان به شرح زیر است:
ویژگیهای والدین
مستبد:
داشتن انتظار زیاد برای اطاعت و انقیاد، برخوردهای تنبیهکننده، نداشتن ارتباط کلامی و دوطرفه با فرزند، تشویق نکردن استقلال فرزند، توقع فرمانبرداری بدون سؤال و بدون قید و شرط!
نتیجه: فرزندان اینگونه والدین، وابسته، منفعل، با سازگاری کم، اطمینان ضعیف به خود و بدون برخورداری از کنجکاویهای مثبت ذهنی و علمی بار میآیند.
آسانگیر:
دادن آزادی زیاد، پذیرش بیقید و شرط فرزند، نداشتن هنجارها و ارزشهای معین، فقدان جهتدهی و شکلدهی رفتار فرزند و تنها حمایتکننده بودن.
نتیجه: فرزند؛ ناپخته و بدون احساس مسئولیت بار میآید، همرنگ جماعت میشود، قدرت مدیریت و رهبری پیدا نمیکند و...
بیتفاوت:
غافل بودن از وضعیت فرزند، وقت نگذاشتن، متوجه خود بودن و هرچیز را برای خود خواستن!
نتیجه: تکانشی بارآمدن فرزند، بروز رفتارهای بزهکارانه، انحراف اخلاقی، اعتیاد به مواد مخدر، الکل و...
با اقتدار:
گرم، قاطع، داشتن هنجارها و ارزشهای مشخص، انتظارات و توقعات متناسب با تواناییها و نیازهای تحولی کودک، بها دادن به استقلال فرزند، انجام بحثهای منطقی و روشن، توجیه منطقی مسائل و سپردن مسئولیت نهایی به فرزند.
نتیجه: فرزند؛ باکفایت، مسئول، مطمئن به خود، سازگار، خلاق و مشتاق فراگیری بارآمده و در تحصیل و مهارتهای اجتماعی مطلوب به موفقیت میرسد.
همچنین ثابت شده است که فرزندان والدین بااقتدار(بهخصوص پدر)، از نظر روانی و اخلاقی سالم و از نظر تحصیلی و اجتماعی موفق بار میآیند، زیرا:
والدین و فرزندان با هم گفتوگوهای سازنده، صمیمانه و دوطرفه دارند. این بدهبستانهای کلامی، به رشد ذهنی فرزند کمک کرده و اساس محکمی را برای کفایت درونی و اجتماعی او پیریزی میکند.
مباحث جدی و صمیمانه خانوادگی که در آنها قواعد ارزشی و انتظارات، آموزش داده شده به تصمیمهای مشخص میرسد. این امر به فرزند کمک میکند تا روابط اجتماعی را بهتر درک کند و نقش خود را بهخوبی بشناسد و به سطح مطلوبی از قضاوت اخلاقی برسد.
چون روابط صمیمانه همراه با احترام و پذیرش منطقی میان پدر و پسر و مادر و دختر برقرار میشود، همانندسازی با والد همجنس بهخوبی صورت میپذیرد؛ چرا که یکی از عناصر مهم همانندسازی که نقش زیادی در کسب هویت جنسی و موفقیت در ازدواج دارد، ارتباط گرم و احترامآمیز با والد همجنس است.
وقتی پدر و مادر با برخوردهای سازنده خود، فرزندان را جهتدهی نموده و شکل دادند، فرزندان مسئول، ساخته شده و موفق، منبع ارزشمندی برای تقویت اعتماد بهنفس و رفتارها و روشهای تربیتی والدین میشوند و نتیجه آن بار دیگر به سیستم خانواده باز خواهد گشت.
منبع:
الو دکتر
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼