وابستگی کودک به مادر، پدرها چه کنند؟
بعضی از بچه ها در حدود سنین یک تا سه سالگی فقط دوست دارند مادرشان کارهایشان را انجام دهد.
بعضی از بچه ها در حدود سنین یک تا سه سالگی فقط دوست دارند مادرشان کارهایشان را انجام دهد و وقتی پدرشان می خواهد کاری برای آنها انجام دهد، مخالفت می کند. مثلا وقتی پدر می خواهد لباس کودک را به او بپوشاند، به او شیر یا آبمیوه بدهد و یا کمربند او را ببندد، کودک سر می گذارد به گریه و می گوید((نه مامانم رو می خوام)).
بچه های کوچک خیلی به مادرشان وابسته هستندوممکن است حتی این علاقه آنقدرشدید باشد که به پدرشان اجازه ندهندکه به آنها نزدیک شود.
بچه های کوچک خیلی به مادرشان وابسته هستندوممکن است حتی این علاقه آنقدرشدید باشد که به پدرشان اجازه ندهندکه به آنها نزدیک شود.
تحمل بچه هادراین سنین کار مشکلی است.پدری که دوست دارد درتربیت وبزرگ کردن فرزندش سهیم باشد، نمی داند که چرا کودکش نسبت به او چنین عکس العملی را نشان می دهد. گاهی اوقات او خسته می شود و به همسرش می گوید ،((خودت از بچه مراقبت کن، چرا من باید این کار را بکنم؟)) ممکن است احساسات چنین پدری جریحه دار شود و از دست کودکش ناراحت شود.نقش مادران در این مرحله از زندگی کودکان بسیار حساس است.
وقتی او می بیند شوهرش احساس بدی دارد و خودش باید سعی کند که کودکش به شوهرش نزدیکتر شود و بیشتر با او احساس صمیمیت کند، ناراحت می شود،چنین مادری باید فشار بیشتری تحمل کند و همه ی کارهای کارهای کودکش را به تنهایی انجام دهد. چنین مادری همیشه باید شب زنده داری کند و در طول روز نیز مراقب فرزندش باشد.
مادری که دو فرزند دو و سه ساله دارد، شب ها بعد از خواباندن فرزند کوچک، می خواهد خودش هم استراحت کند که کودک سه ساله اش به او می گوید، دستشویی دارد. مادر خسته از شوهرش می خواهد که کودک را به دستشویی ببرد ولی کودک با مادرش مخالفت می کند و می گوید: ((نه من مامانمو می خوام)). مادر برای اینکه نصف شب کودکش الم شنگه به راه نیندازد، بیدار می شود و او را به دستشویی می برد. پدر و مادر ازاین کار فرزندشان ناراحت می شود ولی چاره ای ندارند.
بعضی از والدین در این شرایط با فرزندانشان حرف می زنند تا او را قانع کنند که مادرش خسته است و پدرش باید به او کمک کند. مثلا به کودک می گوید:(( ببین مامان خسته است و بابا برات آب میاره)). گاهی اوقات بچه ها با شنیدن این جمله آرام می گیرند ولی گاهی اوقات نیز شروع می کنند به گریه کردن و سر و صدا راه انداختن؛ در بسیاری از موارد، مادرها ترجیح می دهند که خودشان بیدار شوند و برای فرزندانشان آب ببرند تا آن ها داد و بیداد به راه نیندازند و دیگر اعضای خانواده را بیدار نکنند.
مادری که دو فرزند دو و سه ساله دارد، شب ها بعد از خواباندن فرزند کوچک، می خواهد خودش هم استراحت کند که کودک سه ساله اش به او می گوید، دستشویی دارد. مادر خسته از شوهرش می خواهد که کودک را به دستشویی ببرد ولی کودک با مادرش مخالفت می کند و می گوید: ((نه من مامانمو می خوام)). مادر برای اینکه نصف شب کودکش الم شنگه به راه نیندازد، بیدار می شود و او را به دستشویی می برد. پدر و مادر ازاین کار فرزندشان ناراحت می شود ولی چاره ای ندارند.
بعضی از والدین در این شرایط با فرزندانشان حرف می زنند تا او را قانع کنند که مادرش خسته است و پدرش باید به او کمک کند. مثلا به کودک می گوید:(( ببین مامان خسته است و بابا برات آب میاره)). گاهی اوقات بچه ها با شنیدن این جمله آرام می گیرند ولی گاهی اوقات نیز شروع می کنند به گریه کردن و سر و صدا راه انداختن؛ در بسیاری از موارد، مادرها ترجیح می دهند که خودشان بیدار شوند و برای فرزندانشان آب ببرند تا آن ها داد و بیداد به راه نیندازند و دیگر اعضای خانواده را بیدار نکنند.
منبع:
نی نی رشد
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼