افسردگی بعد زایمان، علت و پیامدهای آن
در بسیاری از زنان در روزهای اول بعد از زایمان، شادمانی و حیرت ناشی از تولد نوزاد، تا حدودی رنگ میبازد.
افسردگی پس از زایمان اختلالی است که در بعضی از زنان، با شدت و ضعفهای متفاوتی دیده میشود. علل ایجاد افسرگی می تواند عوامل هورمونی، ناراحتیهای مربوط به زایمان، مشکلات نگهداری از کودک، عوامل مالی و اجتماعی مختلف، مسائل خانوادگی از جمله عدم درک شرایط جدید توسط اطرافیان و خصوصاً همسر، تغییرات الگوهای زندگی و ... باشد.
با توجه به اینکه در مطلب «افسردگی پس از زایمان؛ پیامدها و راهکارها» به تعدادی از علل و راهکارهای «افسردگی پس از زایمان» اشاره شد، در ادامه لازم است به برخی دیگر از عوامل مؤثر بر این مشکل و همچنین و راهکارهای مقابله با آن، پرداخته شود. بارداری و زایمان روندهای تکاملی قابل توجهی برای اکثر زنان هستند. برای تطابق موفقیتآمیز با بارداری و زایمان، ایجاد سازگاریهای فیزیکی، درونفردی، اجتماعی و خانوادگی ضرورت دارد. در بسیاری از زنان در روزهای اول بعد از زایمان، شادمانی و حیرت ناشی از تولد نوزاد، تا حدودی رنگ میبازد. در این دوره، مادر، یک فرزند دوستداشتنی ولی پرزحمت دارد، خوابش به هم ریخته، سینهاش کمی دردناک است و ... . در این شرایط، مادر احساس افسردگی میکند و یا ممکن است گریه کرده و یا دمدمی مزاج باشد. این مسئله باید از سوی اطرافیان درک شود تا مادر طی ده روز تا دو هفته بعد از زایمان، به حالت عادی خود برگردد. پس از زایمان ممکن است مادر نسبت به نوزاد، دو احساس مختلف و متضاد داشته باشد؛ یکی عشق و علاقه فراوان و دیگری احساس عدم علاقه و طرد او. چنانچه احساس دوم قویتر باشد، نباید نگران شد، چون مهر ورزیدن به
نوزاد مانند هر عشق دیگری، گاه آنی صورت گرفته و گاه به مدت زمان طولانی نیاز دارد. احتمالاً گاهی مادر گرسنه است و یا ممکن است مایل باشد در محیطی آرام برای ساعاتی بخوابد. چنانچه زایمان اول او باشد، بهتدریج متوجه میشود که چگونه باید به نوزاد شیر داهد و از او مراقبت کند. همچنین به مرور از دیدن چهره نوزاد، کارها و شنیدن صدای او لذت میبرد. افسردگی پس از زایمان اختلالی است که ممکن است علاوه بر خود مادر، عوارض جبرانناپذیری بر بنیاد و نظام خانواده او ایجاد کند، موجب ایجاد سردی در روابط عاطفی و زناشویی زوجین و همچنین به تأخیر افتادن رشد جسمی و روحی کودک در اثر بیتوجهی مادر گردد. علت اصلی این امر شاید تغییر میزان هورمونهایی باشد که در دوران بارداری، بیش از حد طبیعی ترشح شدهاند که این حالت، در دوران قاعدگی نیز مشاهده میشود. علل دیگر این مشکل، برخی جنبههای مراقبت از کودک یا افزایش ناراحتیهای خود مادر، احساس بهدام افتادگی، عصبانیت از پدر بچه و بچه، نگرانی خود در مورد بدنش، سازگاری و کیفیت روابط زناشویی، مشاجرههای روزمره، عدم حمایت شوهر از زن، فقدان حمایت اجتماعی در دوره بارداری و در مواردی نیز عکسالعمل در
مقابل تأثیرات عمیق زایمان و مواجهه با مسئولیتهای جدید است.
علل ایجاد افسردگی پس از زایمان
عوامل استرسزایی که مادر را تحت تأثیر قرار میدهد، همراه با نمونههایی که گزارش شده، عبارت است از:
- علائم فیزیکی (خستگی، درد کل بدن، آشفتگیهای استراحت و خواب و ...)
- تغییرات الگوهای زندگی (تغییر کردن نظم خانه و فضاها، فعالیتها و مسئولیتهای جدید و ...)
- تغییر در ویژگیهای بدن (وزن بدن، احساس فرد در رابطه با نامتناسب بودن اندام و ...)
- عوامل مالی (خرید وسایل مورد نیاز، فقدان درآمد منظم و ...)
- عوامل خانوادگی (والدین، فقدان حمایتهای لازم و ...)
- عوامل احساسی (تغییرات خلق و تحریکپذیری، بیحوصله شدن، وحشت، نگرانی و ترس، خشم، دو دلی، احساس عجز، احساس تنهایی و گناه و ...)
- نگرانیهای مربوط به حاملگی (ترس از سقط جنین، عوارض و خطرات حاملگی، زایمان پیش از موعد و ...)
- وضع حمل و زایمان (وحشت، درد و ناراحتی، انتظار و ...)
- عوامل اجتماعی (کاهش یافتن موقعیتهای اجتماعی، واکنش دیگران، شغل، محل تحصیل و ...)
- دوستان و همسر (واکنشها و پیشنهادها، مشکلات و نارضایتیهای زناشویی)
- نگرانی مربوط به احساس مادر شدن (نقش مادر و مسئولیتهای آن، شیردادن، مراقبت از کودک و ...)
- رفتارهای نوزاد و آسایش او (گریه و ناراحتیهای کودک، سالم یا بیمار بودن کودک، طبیعی بودن کودک و ...)
- واکنش دیگر کودکان خانواده (رقابت و حسادت خواهر و برادر و ...)
علائم افسردگی و راهکارهای درمان آن
افسردگی پس از زایمان با نشانههایی از جمله افسردگی خلقی و تغییر خلق، کاهش علاقه به فعالیتها، تغییر اشتها، خستگی، دشواریهای خواب، دشواری در مراقبت از کودک، احساس گناه، اعتماد به نفس پایین، دشواری و ضعف در تمرکز و در موارد حاد، فکر کردن به خودکشی مشخص میشود. شدت این اختلال میتواند درجات بسیار مختلفی داشته باشد و از مرحله غمگین بودن تا مراحل شدید که همراه با هذیان و توهم و غیره است، متفاوت باشد. برای غلبه بر این مشکل، همسر مهمترین نقش را بر عهده دارد. حمایت و کمک همسر و اطمینان دادن به مادر در مورد اینکه میتواند مسئولیت مادری را بر عهده بگیرد و از شیر خود، کودک را تغذیه کند، در رفع افسردگی بسیار مؤثر است. استراحت کافی در شب و حتی در طول روز و همچنین از بین بردن عوامل اضطراب و نگرانی و حمایتهای خانواده و مادران میتواند راههای دیگری برای درمان این اختلال باشد.
یک دلیل شایع افسردگی و پیامدهای آن
در دوره پس از زایمان، زن با کودک خود در خانه میماند و شوهر او به صورت تماموقت کار میکند. در پایان روز، زن احساس میکند که به دوری موقت از مسئولیتهای خود نیاز دارد اما همسر او این احساس میکند که نیازمند استراحت پس از کار است. نتیجه این امر، ایجاد رفتارهای منفی و عدم وجود ارتباطات مثبت بین والدین است. زن ممکن است نتواند نیازهای خود را با شوهر در میان بگذارد و در نتیجه، به علت پاسخ ندادن شوهر به نیازهای او، خشمگین شود. شوهر نیز ممکن است خشم زن را احساس کرده و با کنار کشیدن خود، خشم و احساس ناتوانی زن را افزایش دهد. توجه و آگاهی نسبت به این موقعیت، موجب میشود که زوجین ارتباط روشنی با هم برقرار کرده و با یک روش مورد قبول دوطرفه، در کارهای خانه و مراقبت از کودک مشارکت کنند.
منبع:
الو مامان
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼