ترمیم رابطه زناشویی، ترفندشو می دانید؟
آنچه در ترمیم رابطه زن و شوهر مهم میباشد، تحول رابطه است. تحول به معنای تغییر یا جابهجایی ماهیت یک چیز است.
آنچه در ترمیم رابطه زن و شوهر مهم میباشد، تحول رابطه است. تحول به معنای تغییر یا جابهجایی ماهیت یک چیز است. در واقع میتوان گفت تحول، شیوه فعالانه زندگی کردن است. بیشتر افراد زندگی خود را یا برگرفته از تجربههایشان و یا برعکس تجربههایشان شکل میدهند و اغلب شرایط زندگی را مسبب حال خوش و یا ناخوشی خود میدانند، در حالی که عامل تعیینکننده، نگرش شماست، نه شرایط زندگی! بنابراین با آگاهی و تغییر نگرش، رابطه زن و شوهر متحول خواهد شد.
آگاهی، جریانی است که در آن یاد میگیرید پیوسته خود را به لحظه حال بیاورید، یعنی امور را با مشاهده واقعبینانه و بدون انتقاد در همان وضعیت که هستند بپذیرید، همانگونه که یک مردمشناس به جای انتقاد از دیگران، به مشاهده شیوه عملکرد اشخاص میپردازد.
یک مردمشناس قضاوت را کنار میگذارد تا بتواند فرهنگها را نه به عنوان درست یا غلط، خوب یا بد و یا موردی که به تغییر یا اصلاح نیاز دارد، بلکه ازدیدگاه آداب و رسوم، سنتها و معیارها بررسی کند.
شیوه برقراری ارتباط خود را همچون یک مردمشناس بررسی کنید، یعنی برای ایجاد یک رابطه مناسب مهم است که نحوه مشاهده بدون عیبجویی را یاد بگیرید. بیشتر ما فقط به اعمال و رفتار نگاه نمیکنیم، بلکه آن را با معیارهای فرهنگی مقایسه مینماییم. متاسفانه برخی از ما به اصلاح آنچه به عنوان ضعف و نقص در خود و دیگران میبینیم اعتیاد داریم. اگر فقط آنچه را که هست بدون قضاوت و دستکاری بپذیرید موقعیتی به وجود میآید که رفتارهای ناخواسته به پایان می رسند، زیرا هر چیزی در این هستی برای بقا به انرژی نیاز دارد. رابطه همسران نیز در آغاز مانند گیاهی تر و تازه است، در صورت رسیدگی به آن، شاداب میماند. اگر به عادات خود انرژی ندهید، به طور طبیعی تضعیف شده، از بین میروند. افراد پیوسته در حال جمعآوری شواهدی هستند که دیدگاه آنها را تایید کند و از هر چیزی که برخلاف باورشان باشد بیتوجه میگذرند، مثلا اگر زنی معتقد باشد که همه مردها خشن هستند، رفتارهای پرمهر و آرام آنها را نادیده میگیرد، یعنی ذهن انسان مانند فیلتری برای حذف عقاید مخالف عمل میکند.
هر بار ذهن با عقیده تازهای دست و پنجه نرم میکند، همین وضعیت پیش میآید. ذهن بسیار شبیه به کامپیوتر عمل میکند، یعنی دادههای جدید را با توجه به شباهتها و تفاوتهای آنها با دانستهها دستهبندی میکند.
ذهن ما با نتیجهگیری و استنباط از گذشته عمل میکند، پس اگر تاکنون هیچ رابطه خوبی نداشتهاید امکان ندارد که بتوانید یک رابطه عالی را در ذهن بپرورانید.
علاوه بر این مشاهده چیزی که از آن اطلاع ندارید نیز دشوار است، زیرا معمولا ذهن جای خالی را با اطلاعات و دانستههای پیشین پر میکند.
ذهن ما معمولا آن چیزی را میبیند که انتظار دارد و اغلب آنچه را که واقعا وجود دارد نمیبیند. ذهن مطالب گفته شده را به گونهای تغییر میدهد که با منطق خود سازگاری داشته باشد، بنابراین اگر شما این مطالب را میخوانید که ببینید آیا موافق یا مخالف آنها هستید متوجه مطالب تازه نخواهید شد، زیرا موافقت یا مخالفت فقط از طریق مقایسه با دانستهها ممکن است. در نتیجه شما بیآنکه متوجه باشید مدام بر روشهای خودتان پافشاری خواهید کرد.
آگاهی، جریانی است که در آن یاد میگیرید پیوسته خود را به لحظه حال بیاورید، یعنی امور را با مشاهده واقعبینانه و بدون انتقاد در همان وضعیت که هستند بپذیرید، همانگونه که یک مردمشناس به جای انتقاد از دیگران، به مشاهده شیوه عملکرد اشخاص میپردازد.
یک مردمشناس قضاوت را کنار میگذارد تا بتواند فرهنگها را نه به عنوان درست یا غلط، خوب یا بد و یا موردی که به تغییر یا اصلاح نیاز دارد، بلکه ازدیدگاه آداب و رسوم، سنتها و معیارها بررسی کند.
شیوه برقراری ارتباط خود را همچون یک مردمشناس بررسی کنید، یعنی برای ایجاد یک رابطه مناسب مهم است که نحوه مشاهده بدون عیبجویی را یاد بگیرید. بیشتر ما فقط به اعمال و رفتار نگاه نمیکنیم، بلکه آن را با معیارهای فرهنگی مقایسه مینماییم. متاسفانه برخی از ما به اصلاح آنچه به عنوان ضعف و نقص در خود و دیگران میبینیم اعتیاد داریم. اگر فقط آنچه را که هست بدون قضاوت و دستکاری بپذیرید موقعیتی به وجود میآید که رفتارهای ناخواسته به پایان می رسند، زیرا هر چیزی در این هستی برای بقا به انرژی نیاز دارد. رابطه همسران نیز در آغاز مانند گیاهی تر و تازه است، در صورت رسیدگی به آن، شاداب میماند. اگر به عادات خود انرژی ندهید، به طور طبیعی تضعیف شده، از بین میروند. افراد پیوسته در حال جمعآوری شواهدی هستند که دیدگاه آنها را تایید کند و از هر چیزی که برخلاف باورشان باشد بیتوجه میگذرند، مثلا اگر زنی معتقد باشد که همه مردها خشن هستند، رفتارهای پرمهر و آرام آنها را نادیده میگیرد، یعنی ذهن انسان مانند فیلتری برای حذف عقاید مخالف عمل میکند.
هر بار ذهن با عقیده تازهای دست و پنجه نرم میکند، همین وضعیت پیش میآید. ذهن بسیار شبیه به کامپیوتر عمل میکند، یعنی دادههای جدید را با توجه به شباهتها و تفاوتهای آنها با دانستهها دستهبندی میکند.
ذهن ما با نتیجهگیری و استنباط از گذشته عمل میکند، پس اگر تاکنون هیچ رابطه خوبی نداشتهاید امکان ندارد که بتوانید یک رابطه عالی را در ذهن بپرورانید.
علاوه بر این مشاهده چیزی که از آن اطلاع ندارید نیز دشوار است، زیرا معمولا ذهن جای خالی را با اطلاعات و دانستههای پیشین پر میکند.
ذهن ما معمولا آن چیزی را میبیند که انتظار دارد و اغلب آنچه را که واقعا وجود دارد نمیبیند. ذهن مطالب گفته شده را به گونهای تغییر میدهد که با منطق خود سازگاری داشته باشد، بنابراین اگر شما این مطالب را میخوانید که ببینید آیا موافق یا مخالف آنها هستید متوجه مطالب تازه نخواهید شد، زیرا موافقت یا مخالفت فقط از طریق مقایسه با دانستهها ممکن است. در نتیجه شما بیآنکه متوجه باشید مدام بر روشهای خودتان پافشاری خواهید کرد.
از خودتان شروع کنید!
بیشتر مردم، بر همسر خود متمرکز میشوند و او را علت اختلافها و نارضایتی خود میدانند، در حالی که همواره خودمان مسئول چگونگی رابطهمان هستیم. بنابراین توجهتان را بر خودتان متمرکز کنید و ببینید چه کارهایی انجام میدهید و یا انجام نمیدهید که در رابطهتان تاثیر منفی میگذارد. فردی که مسئولیت وضعیتی را میپذیرد، در واقع قبول میکند که آن حالت یا رفتار او به وضعیتی ناخوشایند منجر شده است.
اصولا در رابطه با زن و شوهر رابطه آنها را 50-50 در نظر نمیگیریم، بلکه میگوییم هر کس به طور صددرصد مسئولیت ایجاد چنین وضعیتی را به عهده دارد، زیرا رفتار و نگرش هر فرد واکنشی را در دیگران ایجاد میکند.
هنگام خدشهدار شدن روابط زن و شوهر کدام یک مقصرند؟
در رابطه زن و شوهر با یکدیگر، هیچ کدام انسانی خوب یا بد نیستند، بلکه این تعامل بین آنها شکل گرفته است. رابطه شما با خودتان، مشخصکننده چگونگی رابطه شما با همسرتان است. اگر میخواهید رابطه شما پس از دلبستگی اولیه رشد کند و عمیقتر شود، مهم است که ابتدا به رابطهای که با خودتان دارید نگاهی بیندازید؛ وقتی با خودتان به شدت سختگیر هستید، مدام از خودتان ایراد میگیرید و فکر میکنید باید به گونهای دیگر باشید، تکلیف همسرتان معلوم است. منطقی است که از دید شما که خودتان را دوست ندارید، هر کسی که شما را جذاب مییابد، یا خودش ناقص است و یا کجسلیقه و نفهم است. وقتی نسبت به خودتان سخت میگیرید نسبت به همه نزدیکانتان نیز سختگیر خواهید بود. اگر در افکارتان، خودتان را تحقیر میکنید، به همسرتان هم به همان چشم نگاه خواهید کرد، بنابراین اگر درصدد بنا کردن یک رابطه محترمانه، پر مهر و عاشقانه هستید باید ابتدا با خودتان محترم، مهربان و مهرورز باشید.
در رابطه زن و شوهر با یکدیگر، هیچ کدام انسانی خوب یا بد نیستند، بلکه این تعامل بین آنها شکل گرفته است. رابطه شما با خودتان، مشخصکننده چگونگی رابطه شما با همسرتان است. اگر میخواهید رابطه شما پس از دلبستگی اولیه رشد کند و عمیقتر شود، مهم است که ابتدا به رابطهای که با خودتان دارید نگاهی بیندازید؛ وقتی با خودتان به شدت سختگیر هستید، مدام از خودتان ایراد میگیرید و فکر میکنید باید به گونهای دیگر باشید، تکلیف همسرتان معلوم است. منطقی است که از دید شما که خودتان را دوست ندارید، هر کسی که شما را جذاب مییابد، یا خودش ناقص است و یا کجسلیقه و نفهم است. وقتی نسبت به خودتان سخت میگیرید نسبت به همه نزدیکانتان نیز سختگیر خواهید بود. اگر در افکارتان، خودتان را تحقیر میکنید، به همسرتان هم به همان چشم نگاه خواهید کرد، بنابراین اگر درصدد بنا کردن یک رابطه محترمانه، پر مهر و عاشقانه هستید باید ابتدا با خودتان محترم، مهربان و مهرورز باشید.
منبع:
زندگی آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼