ایجاد احساس امنیت در کودکان، سنین مختلف
اطفال و کودکان نوپا محیط خانه و محیط های دیگری مانند مهدکودک را تشخیص می دهند.
ایجاد احساس امنیت در کودکان چگونه است؟ با ما همراه باشید.
اطفال و کودکان نوپا
اطفال و کودکان نوپا محیط خانه و محیط های دیگری مانند مهدکودک را تشخیص می دهند. به همین دلیل بزرگسالان باید توجه بیشتری به این محیط ها داشته باشند. اطفال، اضطراب و نگرانی را حس می کنند. کودکان نوپا تا حدی صحنه های تلویزیونی را درک می کنند و شاید چیزهایی که می شنوند، آنها را بترسانند. از این رو باید مشاهدۀ صحنه ها ئ تصاویر هول انگیز یا مجلات را کنترل کنیم.
کودکان پیش دبستانی
برای ایجاد احساس امنیت در کودکان پیش دبستانی که هنوز ساختار زبانی شان کامل نشده و تفکر منطقی شان شکل نگرفته است، از بازی استفاده می کنیم با این تفاوت که در سن بازی ها را گسترش می دهیم. در این مرحله، بازی های نمایشی مانند خاله بازی و معلم بازی که در آن کلمات و حرکات زیادی به کار می رود، بسیار عالی است.
والدین و دیگران می توانند در این بازی ها کودکان را همراهی کنند و بگذارند آنها خواسته ها و نگرانی هایشان را از طریق بازی ابراز کنند و برای آنکه به فرزندانشان نشان دهند که گفته های آنها را درک می کنند، موضوع بازی شان را تکرار کنند و برای حرکات و رفتار آنها کلام بگذارند.
مثلاً اگر کودکی اشیاء را به زمین می زند، مادرش می تواند بگوید، هی پسر، چه کار وحشتناکی و بعد با صدای بلند از او بپرسد که چطور می توانند به کمک یکدیگر کارها را بهتر انجام دهند.
کلام گذاشتن بر اعمال کودکان پیش دبستانی نظر خوبی است، زیرا اگرچه آنها در ابتدای مسیر فراگیری لغات هستند، اما قدرت درکشان بیشتر از قدرت کلامشان است. این موضوع در مورد کودکان استثنایی که هنوز به علل و چرایی امور فکر نمی کنند نیز صادق است.
کودکان دبستانی
کودکان دبستانی قادر به تفکر منطقی هستند. مشاهدۀ بعضی از فیلم ها و خبرها آنها را می ترساند. آنها قسمت هایی از آنچه را که می بینند درک می کنند و بعد ممکن است که آن را به خود، اعضای خانواده و دوستانشان نسبت دهند و نگران شوند.
از رسیدگی های تربیتی گرفته تا کمک به ابراز احساسات، یادآوری اقدامات امنیتی برای محافظت از آنها در سطح جامعه و وارد کردن آنها در امور خیریه و امداد رسانی به دیگران، اقداماتی هستند که برای ایجاد امنیت در کودکان پیش دبستانی باید اجرا شوند.
تامین امنیت عاطفی کودکان هفت تا یازده ساله کار دشواری است. کودکان در این سنین از آنچه پیرامونشان می گذرد آگاه می شوند، اما هنوز نحوۀ تفکرشان همه یا هیچ است. آنها در عقیدۀ خود ثابت هستند.
بعضی از کودکان مضطرب هفت تا ده سال نگرانی های زیادی را تجربه می کنند و دچار کابوس و ترس های گوناگون می شوند. به سختی می توان آنها را متقاعد کرد که برای آنها یا عزیزانشان اتفاقی نخواهد افتاد. آنها دربارۀ جریاناتی که در اطرافشان رخ می دهد فرضیات خاص خود را می سازند که معمولاً هم نادرست است. با این حال کودکانِ این سن، سخت به فرضیات خود می چسبند.
وظیفۀ ما این است که در دراز مدت شرایط آرامش بخشی برای این کودکان فراهم کنیم تا بهتر بتوان به وضعیت تربیتی و رشد آنها رسیدگی کرد. کودکان هفت تا ده ساله هرچند که بعضی از جنبه های وقایع جاری را درک می کنند، اما نمی توانند مسائل را از بالا نگاه کنند و تمام زوایا را در نظر بگیرند.
آنها واژه ها را می شناسند، اما توان سازگاری ندارند. معمولاً کودکان در این سن کم کم به نسبی بودن و مراتب امور و نیز علل چندگانۀ وقایع پی می برند.
اگر موضوعی وحشت آور باشد، تشخیص اینکه آیا این موضوع خیلی وحشتناک است، تا حدی وحشتناک است یا کمی وحشتناک، مشکل است. در نتیجه هر ترسی برای آنها چون کوه جلوه می کند.
بنابراین باید به آنها کمک کنیم تا نسبی بودن امور و احتمالات آن را درک کنند. مثلاً اگر در شهر دیگری اتفاقی بیفتد، آیا به این معنی است که قطعاً چنین اتفاقی در اینجا رخ خواهد داد؟ البته همیشه امکان هر اتفاقی هست اما (به دلیلی که از دید کودک پنهان است) ممکن است که احتمال این اتفاق در اینجا نباشد.
پس باید حوصله به خرج دهیم و به آنها کمک کنیم تا کم کم دلایل موجه را درک کنند و بدانند که برای روی دادن یک واقعه، معمولاً علل زیادی باید وجود داشته باشد. به این ترتیب آنها یکی از مهارت های مهم رشد را فرا می گیرند، مهارتی که در رویارویی با هر مسئله ای به آن نیاز خواهند داشت.
نوجوانان
نوجوانان (سیزده تا نوزده سال) علاوه بر چهار عامل ایمنی مذکور، باید نسبت به آینده نیز امیدوار باشند. نوجوانان علاوه بر برخورداری از مراقبت های پرورشی و تربیتی، گذراندن اوقات مفید در کنار والدین و اعضای خانواده، توجه به احتمال وقوع پیشامدها و ابراز عواطف و افکارشان باید برای ایجاد آینده ای بهتر و برنامه ریزی بلندمدت با ما هم فکری کنند.
ایجاد چنین فرصت هایی برای نوجوانان و جوانان، مهارت تمرکز بر موضوع را نیز در آنها تقویت می کند و از این رهگذر می توانند با بعضی از نگرانی های فعلی خود کنار آیند و همان بزرگسالانی شوند که آینده به آنها نیاز دارد.
کودکان استثنایی
به طور کلی کودکان استثنایی نیز ممکن است که نوعی اضطراب و نگرانی را در پیرامون خود احساس کنند و بسیار وحشت زده شوند، چون نمی توانند دربارۀ آنچه می بینند، سؤالی بپرسند یا توضیحات مربوط به صحنه های وحشت آور را درک کنند.
حضور ما در تامین امنیت این کودکان بسیار مهم است. این کودکان زمانی احساس امنیت می کنند که بدانند فرد بزرگسالی در کنارشان هست که نیازشان را تامین می کند، مواظبشان است و از آنها دلجویی می کند.
البته اگر بتوانند ترس های خود را از طریق بازی نمایش دهند، برایشان خیلی مفید خواهد بود. شاید کودکان خشونت را در بازی های خود نمایش دهند، مثلاً عروسک ها را از طریق بازی نمایش دهند، مثلاً عروسک ها را از بالا به زمین بیندازند یا برج هایی را که با قطعات لگو می سازند مرتب خراب کنند.
در این مواقع والدین می توانند با ایجاد آرامش بیشتر و گفتن عبارت های ساده با فرزند خود که گفتارش رشد کمتری دارد، همدلی کنند. مانند: برج ها و عروسک ها سقوط می کنند، این یه خورده وحشتناکه، مگه نه؟ بعد از آن باید به او کمک کنند تا کودک دوباره برج خود را بسازد.
یک فرض معقول در مورد کودکان و به ور خاص کودکان استثنایی این است که دریافت و ادراک آنها بیش از چیزی است که با کلمات ابراز می کنند. فرض دیگر در مورد کودکانی که مشکل ارتباطی دارند این است که بعضی از اموری که آنها دریافت می کنند از هم گسیخته یا درهم آمیخته و مغشوش است و به همین دلیل ممکن است ترس آنها بیش از چیزی باشد که شما تصور می کنید.
بنابراین هنگام کار کردن با کودکان استثنایی و کودکانی که از لحاظ رشد مشکل دارند، همان راهکارهایی را به کار می بریم که برای کودکان دیگر رعایت می کنیم، اما آنها را با سطح فکر کودک تطبیق می دهیم.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼