انواع ترس های کودکان، چگونه باهاشون رفتار کنیم؟
تمایل به محدودیت و تعصب، گاهی در بعضی از اطفال هشت ، نه و ده ساله آنقدر شدید میشود که منتهی به ایجاد عادات عصبی میگردد.
طفل نسبت به بعضی امور تعصب بخرج می دهد . در باره باز بهائی که طفل در این سن از آنها لذت میبرد فکر کنید: طفل در این سن نسبت بباز بهائی که فاقد اصول و مقرراتی باشد چندان علاقه ای ندارد. او باز بهائی را دوست دارد که دارای قوانین و مقررات و انجام آنها محتاج مهارت و تجربه باشد. مثلا در بازیهای اکردوکر ، دوز بازی و امثالهم ، بازی باید با نظم و ترتیب معینی انجام گیرد و هرچه تجربه و مهارت در اجرای آنها بیشتر شود قوانین و مقررات آن نیز سخت تر و مشکل تر میگردد . با مثلا اطفال دوست دارند که اگر طفلی در این بازیها اشتباهی بکند بر طبق مقررات بازی جریمه شود و مجددا بازی را از اول شروع نماید. این محدودیت و تعصب در اجرای صحیح مقررات بازی است که طفل را مجذوب میکند. در این سن است که طفل شروع بجمع آوری بعضی چیزها از قبیل تمبر، کارت ویزیت و سنگهای مختلف می نماید. لذت این جمع آوری در قلم و ترتیب و تکمیل آنست.
در این سن طفل ماهی میل میکند اشیاء و اثاثیه خود را منظم و مرتب بچیند. طفل ناگهان شروع بتمیز کردن میز خود مینماید ، روی هر کشوئی اتیکت میچسباند و تمام کتابهای فکاهی خود را منظم و مرتب میچیند . البته طفل این اشیاء را برای مدت طویلی تمیز و مرتب نگاه نمیدارد، ولی می توانید توجه نمائید که انگیزه و محرک باید خیلی قوی باشد تا طفل را انجام اینکارها وادار سازد .
اجبار یا وسواس
تمایل به محدودیت و تعصب، گاهی در بعضی از اطفال هشت ، نه و ده ساله آنقدر شدید میشود که منتهی به ایجاد عادات عصبی میگردد . شاید خود شما این عادات عصبی را از دوران طفولیت خود بخاطر داشته باشید شایع ترین آنها عبارت از لگد زدن و پای کوبی کردن روی شکاف و درزهای آجرهای پیاده رو است. اینکار البته کاری بی معنی و بدون تتبجه است ولی در شخص بک نوع وسوسه و احساس خاصی بوجود می آید که فکر میکند باید این کار را بکند . این احساس همان چیزی است که متخصصین امراض روانی آنرا و اجبار با وسواس ، میگویند . نمونه های دیگر این حالت عبارت است از لمس کردن و دست زدن بمبله های نرده اطراف منازل بطور یک با دو درمیان ، با خواندن بعضی کلمات و اوراد در موقع خروج از در منزل وغیره یا اگر شخص مثلا تصور نماید در انجام کاری اشتباه کرده است باید مجددا و از اول شروع کند و ممکن است اینکار را چند مرتبه تکرار نماید تا مطلقا از عمل خود مطمئن باشد.
هر کس گاهگاهی احساسات خشونت و خصومت آمیز نسبت باشخاصی که خیلی باو نزدیک و صمیمی اند پیدا می کند، ولی وجدان او از ایجاد صدمه واقعی بانشخص بشدت ناراحت خواهد شد و باو اعلام می کند که چنین افکار ناپاکی را از سرش خارج کند و اگر وجدان این شخص بسیار قوی و نیرومند باشد، حتی بعد از آنکه توانست این افکار ناپاک را هم در خود فرو نشاند و در ضمیر نیمه مشعور خود مخفی نماید، بازهم آن وجدان قوی او را از داشتن چنین افکار و بد و ناپاک و سرزنش می نماید. لذا این شخص کماکان در پیش خود احساس شرمندگی می کند بدون اینکه بداند چرا و برای چه و گاهی اوقات عمل بیمعنی و بی اساسی چون راه رفتن از روی شکاف آجرهاو سنگ فرش پیاده روها با دقت و مواظبت فوق العاده زیاد ، وجدانش را آرام میکند و خاطرش را فراغت میبخشد . گاهی ممکن است در حین پای کوبی روی آجرها، تصنیفی را هم زمزمه کند تا بدین وسیله عقده عصبانیت خود را نسبت باشخاص مختلفی که او را عصبانی کرده اند خالی کند.
علت آنکه طفل در حدود نه سالگی نسبت بسنوات قبلی بیشتر متمایل بابر از این حالات راجباری است بدذاتی و ازدیاد افکار شرارت آمیز او نیست، بلکه بعلت آنست که در این مرحله از رشد و نمو ، تعصب طفل بطور طبیعی بیشتر میگردد . او در این مرحله شاید نسبت به احساسات خفته و فرو نشانده خود که میل دارد برادر ، پدر و مادر بزرگش، هنگامی که او را عصبانی میکنند ، صدمه و آزاری برساند نگران میشود. ما میدانیم که طفل در این سن کوشش زیادی مبذول میدارد که افکار و اندیشه های خود را نسبت بامور جنسی در خود پنهان نگاه دارد، و این افکار پنهان شده گاهی در ایجاد حالات راجباری نقش مهمی بازی میکند.
حالات خفیف اجباری در سنین هشت ، نه و ده سالگی آنقدر زیاد و شایع است که این سؤال را مطرح میکند که آیا باید این حالات را طبیعی محسوب داشت با نشانه ای از عصبانیت طفل تلقی کرد ؟ من نسبت بحالات خفیف اجبار مانند پای کوبی کردن روی شان آجرها و سنگ فرشها در طفل نه ساله ای که شاد و اجتماعی باشد و از حیث درسی و امور تحصیلی کارش در مدرسه رضایت بخش است نگران نمیشوم . ولی اگر طفل دچار حالات شدید اجبار و وسواس باشد (مانند افراط در شستن دستها، احتیاط بیش از حد نسبت به میکروب) و یا اگر خیلی عصبی، نگران وغیر اجتماعی و گوشه گیر باشد، او را به متخصص امراض روانی کودکان نشان خواهم داد.
تیک
تیک عبارت از یک نوع عادت عصبی است مانند چشمک زدن ، شانه انداختن ، شکلک در آوردن ، انقباض عضلات گردن ، سینه صاف کردن ، استشمام کردن با بو کشیدن) سرفه های خشک کردن و غیره . تبک هم مانند حالات اجبار و وسواس غالبا در حدود نه سالگی ایجاد میشود ولی بهرحال در هر سنی بعد از دو سالگی ممکن است بوجود آید . تیک معمولا حرکت سریعی است که منتها تکرار میشود و نوع و شکل آن همیشه ثابت است ، وقتی طفل ناراحت و عصبانی است تکرار آن بیشتر میشود ، هر نوع تیکی ممکن است در طی چند هفته یا چند ماه گاهی ظاهر شود و مجددا از بین برود سپس برای همیشه برطرف گردد و با نوع دیگری بجای آن بوجود آید. چشمک زدن، بوکشیدن، کلو با سینه صاف کردن ، سرفه های خشک زدن غالبا با یک سرماخوردگی شروع میشود ولی بعد از آنکه حالت سرماخوردگی برطرف کردید آن حرکات کماکان ادامه می یابد. شانه انداختن ( با بالا انداختن شانه ها) ممکن است از وقتی آغاز گردد که طفل لباس بسیار گشادی بتن میکند و خیال میکند از تنش میافتد. گاهی اوقات طفل ممکن است تیک را از طفل دیگری تقلید نماید، ولی اگر در طفل قبلا حالت عصبانیت و ناراحتی وجود نداشته باشد تیک را از دیگری تقلید نخواهد کرد.
تیک غالبا در بچه های عصبی مزاج که دارای والدینی سخنگیر و متعصب هستند دیده میشود. در محیط منزل، سختگیری و فشار زیادی نسبت بطفل ممکن است وجود داشته باشد. گاهی اوقات مادر با پدر محدودیت شدیدی برای طفل فراهم میکنند و هر وقت چشمشان بطفل میافتد بنحوی از او ایراد میگیرند، او را دائما امر و نهی میکنند و با و دستور میدهند. یا ممکن است والدین بطریق ملایم تری دائما نسبت باعمال و کردار طفل اظهار عدم رضایت و عدم موافقت کنند ، با سی نمایند که ادب و تربیت طفل فوق العاده عالی باشد ، با کار و و برنامه های شان و سنگینی برای طفل ترتیب دهند از قبیل دروس رقص، موسیقی، ورزش و غیره که خارج از توانائی او باشد. اگر طفل تا اندازه ای شجاع و صریح اللهجه باشد که متقابلا با والدین خود مبارزه نماید، احتمال دارد کمتر دچار خودخوری و رنج درون گردد. ولی چون در غالب موارد اطفال بسیار مؤدب و با تربیت بار آمده اند، عصبانیت و ناراحتی خود را در خود فرو می نشانند و پنهان میکنند و بالنتیجه آن ناراحتیها بشکل تیک بروز می کند.
هیچ طفلی نباید بخاطر تیکی که دارد مورد ایراد یا سرزنش قرار گیرد، زیرا حرکت تیک عملا خارج از کنترل او است. تمام مساعی و جدیت لازم برای تصحیح آن باید متوجه ایجاد آسایش خاطر و ملایمت و موافق بودن محیط زندگی منزل گردد بطوری که نق زدن بر سر طفل و ایراد گرفتن از او بحداقل ممکنه باشد و زندگی تحصیلی و اجتماعیش کاملا راحت و رضایت بخش گردد . تیک را باید از مرض کره و بیقراری عمومی تشخیص داد.
منبع:
از من بپرس
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼