پرورش خلاقیت در کودکان، معرفی کتاب
والدین و مربیان و معلمان به نظر میرسد خوشبختانه امروز دیگر لازم نیست درباره اهمیت تجربه هنری در پرورش خلاقیت و توانمندیهای کودکان و نوجوانان به بحث بپردازیم.
-نویسندگان : سوزان استرایگر، سالی وارنر
-مترجم : اکرم قیطاسی
-انتشارات صابرین،۱۳۹۷
-قیمت نسخه کاغذی : 24000 تومان
-مخاطب : والدین و مربیان و معلمانبه نظر میرسد خوشبختانه امروز دیگر لازم نیست درباره اهمیت تجربه هنری در پرورش خلاقیت و توانمندیهای کودکان و نوجوانان به بحث بپردازیم. ولی در چگونگی این آموزشها و آماده کردن بهترین و مناسبترین فضای برای پرورش خلاقیت کودکان، همچنان باید بگوییم و بنویسیم. قطعا داشتن امکانات بیشتر، ابزار و وسایل متنوعتر، ما را برای تدارک دیدن محیط جذابتر کمک میکند، اما این اصلا به معنای این نیست که هر چقدر بیشتر خرج کنیم و وسایل و ابزارهای گرانتری فراهم کنیم؛ به کودک خود لطف بیشتری کردهایم. مثل همه ابعاد تربیتی و آموزشی، کیفیت رابطه و زمانی که با کودک و نوجوان خود صرف میکنیم؛ بیشترین تاثیر را در کارایی عملکرد ما دارد.
مولفان کتاب که خود هم مادر و هم مربی هنر هستند، حاصل تجربیات و دانش خود را به تفصیل در اختیار ما گذاردهاند. آنها معتقدند از اولین خط خطی های کودک، تجربه هنری او آغاز میشود و بسیار مهم است والدین چه برخوردی با این خط خطیها میکنند و چه محیطی را برای راحتی و غنای تربیتی او فراهم میکنند. آنها میگویند بهترین کار این است که همانطور که جایی برای غذا خوردن و جای مشخصی برای خوابیدن در خانه داریم؛ جایی هم درست کنیم تا کودکان بیدغدغه از کثیف شدن جایی و خراب شدن چیزی، رنگ کنند و خط خطی کنند و با شن و گل و خمیر دست ورزی کنند و کاغذ ببرند و بچسباند.
واقعا لزومی به تهیه وسایل حجیم و گران، یا جای بزرگ نیست. این فضا می تواند در گوشه اتاق با چسباندن و پهن کردن نایلون از فضای معمولی خانه جدا شود. کودک باید هر زمان که دوست داشت، به کار با ابزارها و وسایل هنری بپردازد. طرح و موضوع و قشنگی حاصل کار مهم نیست. ما فقط باید امکان تجربه گری و دست ورزی و ابراز هیجانی و احساسی او را با رنگ و قلم و ماژیک و کاغذ فراهم کنیم. لازم نیست به او بیاموزیم چه را چگونه بکشد تا قشنگتر شود. لازم نیست خودمان بلد باشیم هر چیزی را دقیقه کپی کنیم تا اعتماد به نفس کافی برای همراهی با کودک را داشته باشیم.
چیزی که در بسیاری از برنامههای هنری مهدکودکها به وفور میبینیم؛ اجبار برای ساختن یک چیز مشابه توسط همه بچهها است. مثلا چون شب یلدا است، همه بچه ها انار درست میکنند یا به مناسبت نوروز تخم مرغ سفالی رنگ میکنند. این قبیل برنامه ها فقط برای دلخوشی والدین و نشان دادن اینکه در اینجا کاری انجام میشود؛ صورت میگیرد. بسیار دیده میشود بچه ها همه یک نقاشی را فقط رنگ میکنند. بدون اینکه حتی در رنگ آن آزادی عمل داشته باشند چون باید شبیه ترین به نمونه مورد نظر و پسند مربی باشد. چنین فعالیت ها و برنامه هایی نه تنها کارکردی در پرورش خلاقیت کودک ندارد؛ بلکه او را کاملا محدود و ذهن او را خشک و سترون می کند. ما چه در مقام والد، چه مربی، فقط تسهیل کننده هستیم. قرار نیست چیزی به کودک بیاموزیم یا اثر خاصی خلق کنیم.
کتاب در چهارده فصل، برنامه ها و تجربیات متنوعی که میتوانیم با کودکان خود اجرا کنیم را توضیح میدهد. هم فعالیتهای متناسب با سنین بین ۲ تا ۵ سال و ۶ تا ۱۰ ساله را از هم تفکیک کرده است؛ و هم به طور مجزا به نقاشی، چاپ، کار با کاغذ، هنر کار با نخ، پیکره سازی، کشف رنگ و شکل و مفاهیم هنری پرداخته است.
در فصل آخر نیز فعالیت های گروهی جذاب مانند برنامه هایی که در یک جشن تولد میتوانیم اجرا کنیم را توصیف میکند. همین طور که از عناوین فصلها بر میآید؛ قصد مولفان آموزش مطلب خاصی نیست. آنها فقط قصد دارند به ما نشان بدهند خود تجربه هنرهای تجسمی با چشم و گوش و دست وتمام حواس کودک باید چگونه باشد و چه کارکردی برای رشد آگاهی و توجه و قدرت ابراز احساسات و هیجانات کودک دارد. مهمتر از همه اینکه مولفان تاکید میکنند این تجربه های هنری، هیچ محدودیتی ندارد. هرکودکی با هر توان جسمی و ذهنی میتواند و باید امکان این تجربیات را داشته باشد. چون توانی که این فعالیت ها قصد تقویت آنها را دارند نه ارتباطی به هوش و نه سلامت کودک دارد. حق همه کودکان است که با همه امکانات موجود، با ذهنیات و احساسات خود آشنا شوند و بهترین و سالم ترین راه آن، هنرهای تجسمی است.
کتاب سرگذشت آقای زومر
نویسنده : پاتریک زوسکنت
تصویرگر : ژان ژاک سامپه
مترجم : احمد کسایی پور
انتشارات هرمس،۱۳۹۱
قیمت نسخه کاغذی : 6000 تومان
مخاطب: نوجوانان و بزرگسالان
این کتاب را چند شب پیش تمام کردم و آنقدر لذت خواندنش عمیق و خاص بود که تصمیم گرفتم حتما معرفی اش کنم. مردی در میانسالی درباره زندگی اش در دوران کودکی و اوان نوجوانی صحبت می کند. او که در یکی از روستاهای کوچک آلمان بعد از جنگ دوم جهانی، همراه با مادر و پدر و خواهر وبرادر بزرگترش زندگی می کند؛ در کش و قوس عبور از کودکی به نوجوانی است و هنوز نه می تواند احساسات و افکارش را بیان کند؛ و نه کسی او و تخیلاتش را جدی می گیرد. در حالی که همه هم مدرسه ای ها در قسمت بالای دریاچه زندگی می کنند؛ او تنها پسری است که هر روز به سمت پایین دریاچه می رود. همراهان او در این مسیر همیشگی، نمای زیبای دریاچه و جنگل و درختان آشنا، و در پس زمینه همیشگی، آقای زومر است که مدام در حال راه رفتن است. نه کسی چیز زیادی از او می داند و نه دلیل این همه راه رفتن های پیاپی او را درک میکند. آقای زومر و همسرش که به تازگی در یکی از خانه های کوچک روستا به عنوان مستاجر ساکن شدهاند؛ ابتدا برای اهالی این جای کوچک و آرام جالب توجهند. همسرش عروسک میسازد و آقای زومر هر روز صبح بسیار زود با کوله پشتیای که در آن بطری آب و ساندویچ ناهارش را حمل میکند؛
از خانه بیرون میزند و هیچ کس نمیداند آیا به جای خاصی میرود یا نه؛ و هدفش از این همه راهپیمایی چیست.
تا اینکه در خلال گفتگوی بین والدینش، پسرک می فهمد آقای زومر مبتلا به بیماری خاصی است به اسم کلاستروفوبیا. او از بودن در فضاهای کوچک و سربسته میترسد. نمیتواند ماندن در خانه را تحمل کند و مدام در حال فرار است. پسرک نمیفهمد چرا اینکه کسی دوست دارد مدام ول بچرخد و راه برود؛ یک نوع بیماری است؛ و تازه چرا اصلا یک بیماری، اسم به این سختی دارد. نوع برخورد پسر با ماهیت بیماری آقای زومر، دقیقا طرز تفکر و تحلیل پسری به آن سن را نشان میدهد.
همینطور که پسر هر روز و در هر حال و هوایی آقای زومر را میبیند؛ بزرگتر میشود. در ادامه او برای اولین بار عشق، ناکامی و شکست در عشق، متهم شدن در عین بیگناهی، تنبیه و مجازات بیدلیل، و نفرت از والدین و خواهر و برادر و زندگی ای که هیچ چیزش مطابق میلش نیست را تجربه میکند. گویی ناگهان و در طی حوادثی زنجیروار، پسر از کودکی به قلب نوجوانی و استرسها و غصه هایش پرتاب میشود. اینجاست که از سر استیصال، وقتی تصمیم می گیرد خودش را از بلندترین درخت جنگل پرت کند؛ آقای زومر را میبیند که هراسان و لرزان، لحظه ای زیر درخت مینشیند و با هول ساندویچ و آبش را میخورد و دوباره راه رفتن سریعش را پی میگیرد. پسر حس میکند برای اولین بار دلیل رفتار او را فهمیده است. آقای زومر آنقدر از مرگ میهراسد و از آن فرار میکند که هیچ درکی از لذت زندگی کردن ندارد. انگار همه غمهای پسر، در برابر زندگی اندوهبار آقای زومر رنگ می بازد. از درخت پایین میآید و ... .
کتاب با بیانی ساده و بیاغراق، روند بزرگ شدن را نشان میدهد. اینکه چگونه درهایی از رنج و آگاهی به روی انسان باز میشود و همه آنچه میدانستیم و آموخته بودیم را دوباره تعریف میکنیم. زندگی برایمان چیزی بیش از هر روز بیدار شدن و غذا خوردن و مدرسه رفتن و بحث و جدل با خانواده و دوستان و بازی و تفریح میشود. مرگ خود را به عنوان سرنوشت قطعی و پیش بینی ناپذیر، به همه عرصههای زندگی مان تحمیل میکند، و در این وانفسا باید بفهمیم که هستیم و از زندگی خود چه میخواهیم.
در این کتاب 22 اثر آبرنگ از سامپه وجود دارد که به راستی به کتاب روح دمیدهاند و لذت خواندن کتاب را دوچندان میکنند. پاتریک زوسکینت نویسنده آلمانی کتاب، از برجسته ترین نویسندگان معاصر آلمانی است و چندین کتاب دیگر از او نیز به فارسی ترجمه شده است که معروفترین آن، کتاب «عطر: سرگذشت یک آدمکش» است که فیلمی نیز از آن اقتباس شده است.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼