رابطه سالم زناشویی، چه کسی پیشقدم بشه؟
تعداد رابطه جنسی تنها از نظر بهداشت طرفین مهم نیست، بلکه برای بقاء تمایل جنسی نیز اهمیت زیادی دارد.
دکتر یا یکی از کارکنان بیمار درباره ی کسانی که با آنها تماس و رابطه جنسی دارد و همچنین درباره ی کسانی که ممکن است بیماری به وسیله او به ایشان سرایت کرده باشد تحقیقات می نماید، اشخاص مورد تماس او بر دو نوعند:
اول اشخاصی که بیماری از آنها سرایت کرده.
دوم اشخاصی که ممکنست به وسیله ی این شخص به آنها سرایت کند از قبیل همسر، نامزد.
بیمار برای دادن این اطلاعات تحت اجبار قرار نمی گیرد ولی او در مقابل افراد و بهداشت عمومی دین به خصوصی بر گردن دارد و وظیفهی حتمی اوست که از گسترش و سرایت بیشتر بیماری جلوگیری نماید.
در این موارد آدرس و نام درمانگاه و شماره ی کارت و مشخصات بیماریه خویش را در اختیار آنها خواهد گذاشت. اگر بیمار خود نخواهد به اشخاص مورد تماس خویش اطلاع دهد که به درمانگاه مراجعه کنند از او خواهند خواست تا هر قدر ممکنست درباره ی آنها اطلاعاتی در اختیار مقامات درمانگاه بگذارد تا به وسیلهی خدمتگزاران اجتماعی به آنها مراجعه شود.
خدمتگزاران اجتماعی بدون اجازه بیمار به ذکر نام او در پیش این اشخاص مبادرت نخواهند ورزید، خدمتگزاران جامعه اصولا در اینگونه مسائل بسیار وارد هستند و نهایت سعی خود را مبذول می دارند تا از هم پاشیدن کانون خانوادگی جلوگیری نمایند.
درمانگاههای بسیار مجهز و راحت اولین قدم در پیکار علیه بیماریهای آمیزشی می باشد، بیماریهای آمیزشی که سلامتی بسیاری از مردم را تهدید می کنند تا زمانی که دانش و بینش دربارهی آنها گسترش زیاد نداشته باشد و تا موقعی که آزمایشات جاری و تعلیمات بهداشتی معمول نگردد افزایش خواهند یافت. اگر بیماران بخواهند از گزند دائمی و آسیب همیشگی بیماریهای آمیزشی در امان باشند باید در مراحل اولیه اقدام به معالجه ی آن نمایند. کسانی که خود را در معرض آلودگی به این بیماریها قرار می دهند باید علائم و طرق معالجهی آنها را فرا گیرند.
اشخاصی که مشکوک از سرایت بیماریهای آمیزشی به خویشتن هستند باید فورا مورد معاینه قرار گیرند والا تامل برای بروز علائم بیماری موجب تأخیر در معالجه و ایجاد خطر خواهد شد.
در نتیجه از بین رفتن احساس نگرانی و گنهکاری و وحشت از بیماریهای آمیزشی کمتر خواهد گردید و تنها در چنین کیفیتی می توان آنها را مانند بیماریهای دیگر معالجه نمود.
فدای هوس
اغلب انتخاب طرف مطابق میل باطنی نیست و زن با شوهر تابع احساسات می شوند. موقعی که پسر یا دختر جوان به سن مناسب رسیدند در آنها حس اعمال رابطه جنسی پیدا می شود و این امر کاملا طبیعی است و اگر غیر از این باشد می توان گفت که شخص سالم نیست اما این احتیاج در جوانان اغلب چندان مفهوم و قابل تشخیص نیست و مخصوصا در دخترهایی که زیاد از این موضوع اطلاع ندارند به کلی مکتوم است مثلا اگر دختر معصومی با پسر جوانی ملاقات کند در خود یک انقلاب درونی احساس می نماید و تصور می کند عاشق شده است و در نتیجه همین حس حاضر است تمام زندگی و عمر خود را فدای آن شخص نماید در صورتی که باطنا چنین نیست و این فقط یک حس و تمایل طبیعی در رابطه جنسی است که ممکن است در مقابل هر مرد در وی بروز کند.
بنابراین جوانانی که تجربه و اطلاع کافی ندارند همیشه در این مخاطره هستند و برعکس آنهایی که سابقه و تجربه دارند کمتر فریب می خورند.
آیا باید قبل از ازدواج تجربه کافی داشت؟
در جواب می گوییم ایدا لزوم ندارد چون این تجربه ها عواقب و نتایج بسیار وخیمی دارند ولی معاشرت ساده و بی آلایش دختران و پسران طبق اصول شرعی و قانونی معلوم است از حیث اخلاق باید مناسب هم باشند به نظر ما مفید است گرچه این معاشرتها حس تمایل جنسی تولید می گردد ولی موقتی است و رفع می شود و در مقابل دوام و مقاومت دختر بیشتر می گردد و می تواند به مرور مطابق میل و علاقه باطنی شوهر خود را انتخاب نماید.
برای اینکه زن و شوهر کاملا به هم وفا نمایند سؤال و جوابی که با یک نفر دکتر متخصص و روانشناس به عمل آمده است، در زیر می نویسیم.
آیا برای استحکام زناشوئی تمایل جنسی در هر دو باید مستقلا فراهم باشد؟
البته باید چنین باشد والا ازدواجی که با میل پدر و مادر انجام شود پا منظور ازدواج مقام، شهرت، پول و غیره باشد ابدأ نمی تواند هر دو طرف را خوشبخت نماید. گرچه این قبیل زناشویی دوام داشته باشد حتی به مرور تعادل بین آنها برقرار گردد ولی بالاخره طرفین در زندگی آنطور که لازم است خوشبخت و سعادتمند نمی شوند.
عقیده شما راجع به دفعات رابطه جنسی چیست؟
تعداد رابطه جنسی تنها از نظر بهداشت طرفین مهم نیست بلکه برای بقاء تمایل جنسی نیز اهمیت زیادی دارد، ولی باید از حد اعتدال نگذرد که افراط در آن تولید خستگی و کسالت مینماید و فاصله زیاد هم باعث فقدان تمایل جنسی می گردد.
چه دستوری می توانید برای این منظور بدهید؟
در این مورد مشکل است دستور جامعی داد و این موضوع بستگی به سن و استعداد و مزاج دارد که در بعضی جوانان رسیده ممکن است روزی چند بار در اشخاصی که از سن ۵۰ گذشته است فقط ماهی یک تا دو بار انجام شود پس بهتر است دو نکته در در نظر بگیریم. یکی میل و هوس و دیگری خستگی بعدی، به طور کلی باید دفعات آن طوری باشد که هر دو طرف راضی و خوشوقت باشند و اغلب اختلاف و نارضایتی زن و شوهر در این موضوع و عدم تعادل آن است که مطابق میل همدیگر عمل نمی شود.
آیا بهتر نیست که مرد در این قسمت پیش قدم باشد؟
بلی باید چنین باشد چون زن در این موارد منفی است و به اندازه شوهر تمایل در وی ایجاد نمی شود ولی باید شوهر عاقل بود. موقع هر روز و وقت مناسب را انتخاب و طوری رفتار کند که زن کاملا راضی باشد.
آیا عدم رابطه جنسی برای طرفین ضرر دارد؟
هرگاه مدت آن زیاد نباشد چندان مهم نیست و برعکس ممکن است بیشتر شخص را تحریک کند ولی اگر عدم انجام جنسی طولانی باشد مضر است به همین جهت مثلا مسافرت های کوتاه مناسب بوده اما غیبت های طولانی جسمی و غیره) به کلی تمایل جنسی را از بین می برد و مضرات زیادی برای بدن دارد. اجراء عمل جنسی در موقع بارداری اگر خطر سقط وجود دارد مناسب نیست همچنین یک ماه قبل از زایمان و ۶ هفته بعد از زایمان مناسب نمی باشد به علاوه در موقع بروز حالت زنانه از نظر نظافت (نه از نظر طبی) رابطه جنسی صلاح نیست. پس از سن یائسگی آن طور که فکر میکنند تمایل و موس قلع - شده است چنین نیست و این حالت ابدا به آن ربطی ندارد و زن و شوهر می توانند رابطه جنسی را مطابق هوس و میلی که دارند ادامه دهند.
پس به نظر شما تعداد و دفعات رابطه جنسی چندان مهم نیست؟
صحیح است به نظر من توافق و هارمونی در این قسمت بیشتر از دفعات اهمیت دارد که هر دو طرف به درجه اعلا محظوظ شوند.
آیا این هارمونی اغلب وجود دارد؟
اغلب خیر چون زن و مرد دارای ساختمان مختلف بوده، آخرین درجه لذت در آنها متفاوت است. معمولا در مردان این دوره کوتاه و سریعتر و در زنان ملایم و طولانی تر است. پس باید سعی نمود که هر دو در یک وقت به درجه نهایی پرسند تا اینکه رضایت هر دو فراهم شود و این تکلیف و وظیفه مرد است که به این موضوع اهمیت داده طوری رفتار کند که هارمونی کامل فراهم شود.
به چه وسیله می شود به هارمونی حقیقی موفق شد؟
برای این منظور در درجه اول باید به آن معتقد بود. یعنی دانست که چنین چیزی وجود دارد و در صدد بود که به آن عمل شود و یا اینکه طرفین تصور نمایند موضوع رابطه جنسی یک امر پیش پا افتاده است و باید به هر نحوی است انجام شود و یا اساسا زن به علل مختلف ابدأ محظوظ نمی شود و مجبور است برای اطاعت شوهر تسلیم گردد در تمام این موارد ابدأ هارمونی آمیزشی وجود ندارد و نمی توانند زن و شوهر از لذت حقیقی زناشویی بهره مند شوند.
پس با این عقیده مشکل است «عشق و هوس را از عشق و احساسات، جدا کرد؟
این مشکل نیست ولی متأسفانه اغلب پیش می آید و در نتیجه بعضی از عوامل و انحرافات نامناسب جدایی و نارضایتی حاصل می شود یک جفت کاملا حقیقی آن است که طرفین از نظر جسم و روان و تمایل جنسی با هم کاملا وفق نمایند.
آیا توافق دماغی بسیار ضرورت دارد؟
اگر اختلاف جزئی باشد اهمیت ندارد ولی اگر اختلاف زیاد باشد و فهم و ادراک در یک طرف به اندازه ای باشد که بتواند شرایط زندگی را درک کنند و به آن عمل نماید سبب بدبختی و تفرقه می گردد.
پس خیلی اشخاص به عشق حقیقی آشنا نیستند؟
متأسفانه چنین است. یک فیلسوف انگلیسی با شوخی می گوید ما ادعا داریم که پرتقال را دوست داریم و اگر از پرتقال این سؤال را نماییم ممکن است مخالف آن را بگوید و خیلی از مردان را می بینیم که به این ترتیب دوست دارند یعنی می خواهند آن را تصاحب نمایند و عصاره آن را بخورند و بعد پوست آن را بیرون بریزند، پس به این ترتیب ابدأ زن و شوهر سعادتمندی نخواهند بود.
به نظر شما عشق حقیقی چیست؟
متخصص معروف هاولوگ الیس Havehock- Elis می گوید که رابطه جنسی باید با میل و عشق انجام شود به نظر من کاملا صحیح است و این دو امر باید اجرا گردد تا این که ازدواج دوام داشته باشد و اگر این دو عامل فراهم باشد مهر و محبت هم که سومین عامل است با آن علاوه میشود پس جفت حقیقی آن است که این سه عامل در آن وجود داشته باشد. باز تکرار می کنیم که رضایت یک طرف کافی نیست و باید هر دو طرف از رابطه جنسی کاملا متمتع شوند تا در زندگی زناشویی خوشبخت باشند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼