واکنش سوگ در کودکان، دیدیم که می گیم
هنگامی که مرگ قریب الوقوعی اتفاق میافتد، واکنش کودکان، به چگونگی آگاه سازی اطرافیان از روند مرگ بستگی دارد.
هنگامی که مرگ قریب الوقوعی اتفاق میافتد، واکنش کودکان، به چگونگی آگاه سازی اطرافیان از روند مرگ بستگی دارد. داشتن فرصتی برای وداع به سوگِ انتظاری سهولت میبخشد. (سوگِ انتظاری، سوگی است که در قبال مرگی نزدیک به ما دست میدهد. ) درنتیجه نسبت به مرگ ضربۀ کمتری به کودک وارد میشود. اما علیرغم این تمهیدات، باز کودکان نیز دچار واکنشهای بلافصل سوگ میشوند. واکنشهای کودکان به سوگ عمدتاً بر اساس مطالعات جان باولی صورت پذیرفته و رایجترین واکنشها عبارت است از:
ضربه و ناباوری
کودک معمولاً به صورت تکذیب کردن خبر، سعی در انکار واقع دارند. گاهی والدین در این مرحله از گریه نکردن کودکان خود نگران میشوند. اما این خود، نوعی واکنش سوگ است که در بزرگسالان هم دیده میشود.
دلهره و اعتراض
در این مرحله گاهی تسلی دادن کودکان کار سادهای نیست.
اضطراب
با مرگ یکی از کودکان ممکن است احساس ایمنی کودک در هم بریزد و سؤال کند: اگه بابا مرده، پس مامان هم ممکن است بمیرد. ترس و اضطراب میتواند بهصورت واکنشهای چسبندگی به والدین، خود را نشان دهد بهطوریکه هنگام جدا شدن از والدین واکنشهای شدید نشان میدهند. اگر کودک یکی از نزدیکان را از دست بدهد و والد دیگر دچار علائم مشابهی شود، اضطراب کودک ممکن است تشدید شک روحی در کارکردهای روزانه مثل مدرسه رفتن ایجاد اشکال کند. نگرانی و ترس کودکان اغلب هنگام خواب آشکار میشود و ممکن است بهطور چشمگیری ادامه یابد. آنها ممکن است از تنها خوابیدن بترسند و یا بخواهند با والدینشان بخوابند.
گاهی واکنشهای اضطرابی تشدید شده و رفتارهای فوبیک را ایجاد میکند. بهخصوص اگر کودک شاهد واقعه بوده باشد و در این موارد آنها نمیخواهند از واقعه صحبتی کنند و از خاطرۀ مربوط به آن پرهیز میکنند، گاهی از نزدیک شدن به مکان حادثه یا واقعه و یا حتی از نزدیک شدن به افرادی که در زمان واقعه در محل بودهاند، اجتناب میکنند. کودکان به این طریق سعی میکنند از احساسات شدیدی که درنتیجۀ اینگونه یادآوریها به وجود میآید، اجتناب کنند.
خاطرات روشن
در وضعیتهای بحرانی معمولاً ثبت خاطرات با شدت بیشتری صورت میگیرد که از آن به ابو حافظه یا super memory نام میبرند، این امر باعث میشود خاطرات یا تصاویر روشن در ذهن کودکان تکرار شود. اگر کودکان شاهد مرگی بودهاند یا جسد متوفی را از نزدیک دیده باشند، این تصاویر ممکن است در ذهن آنها نقش ببندند. بعداً این تصاویر به شکل خاطرات ناخوشایند بازمیگردد.
مشکلات خواب
بهصورت مشکل در خواب یا به خواب رفتن است و اگر کلمۀ خواب برای توصیف مرگ بهکاربرده شود، کودکان ممکن است از خوابیدن بهراسند و یا وقتی والدین میخوابند، دچار اضطراب شوند. تجربیات نشان داده است کودکانی که زمان کافی برای پردازش یک واقعه نداشتهاند (صحبت کردن، تفکر و یا بازی کردن) بیشتر از کسانی که برای مواجهه با واقعه، فرصت تفکر داشتهاند، از رؤیاها و وحشت شبانه رنج میبرند.
غمگینی و دلتنگی
معمولاً در کودکان مدت غمگینی کوتاه است و ممکن است به شکلهای متفاوت ظاهر شود. ممکن است گوشهگیر، ساکت یا منزوی شوند. غمگینی کودک هنگام دیدن خوشبختی دیگران شدیدتر میشود. دلتنگی برای متوفی ممکن است به اشکال مختلفی ظاهر شود. مثلاً جستجوی فرد مرده یا اشتغال ذهنی و یا همانندسازی با فرد ازدسترفته، گاهی ممکن است احساس حضور متوفی را بکند.
کودکان برای جستجوی متوفی گاهی از اتاقی به اتاق دیگر میروند، کودکان علیرغم ناراحتی بزرگسالان مایلاند بارها و بارها به عکسهایی از متوفی نگاه کنند. ممکن است اشیایی را از متوفی حمل کنند. تمام اینها او را به فرد مرده نزدیکتر میکند. اینگونه اشیاء انتقالی تنش و اضطراب را برای کودک کاهش میدهند و احساس امنیت کودک را افزایش میدهد. گاهی کودک ویژگیهای متوفی را در خود منعکس میکند و نقشهای او را به عهده میگیرد. تلاش برای همانندسازی در کودکان معمولاً بهصورت ناخودآگاه به وقوع میپیوندد و کودک سعی دارد با این کار بقیه افراد خانواده را تسلی دهد و گاهی با این کار سعی میکند موردتوجه قرار گیرد.
اگر کودک بهگونهای رفتار کند که گویی متوفی بخشی از درون کودک را اشغال کرده باشد، بهتر است کودک به یک متخصص روانپزشک ارجاع داده شود.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼