۲۲۲۲۱۵
۲۷۶۲
۲۷۶۲

عقب ماندگی تحصیلی دانش آموزان، چگونه جبران کنیم؟

هر شاگردی که نتیجه درسی او کمتر از میزان متوسط باشد عقب مانده نامیده می‌شود.

هر شاگردی که نتیجه درسی او کمتر از میزان متوسط باشد عقب مانده نامیده می‌شود. عقب ماندگی تحصیلی ممکن است بر اثر نارسایی‌های هوشی، بدنی، محیطی پدید آید که افراد (معلول) نابرخوردار یا استثنایی را تشکیل می‌دهد. اما اصطلاح استثنایی به کودکان عقب مانده و پیشرفته هر دو اطلاق می‌شود. بدین معنا که بازده کار کودکان استثنایی عقب مانده کمتر از حد بهنجار و استثنایی پیشرفته فراتر از میزان متوسط است.

برای آموزش هر دسته از این کودکان شرایط خاصی وجود دارد، به ویژه از کودکان استثنایی عقب مانده که از نابینایی، ناشنوایی، فلج، نارساخوانی رنج می‌برند یا گرفتار عقب ماندگی ذهنی، فقر اقتصادی و گرفتاری‌های خانوادگی هستند به اختصار سخن به میان می‌آید.

معمولاً کودکانی که بهره هوشی آنها کمتر از ۸۰ باشد در درس‌های خود چندان موفقیتی به دست نمی‌آورند، این دسته از کودکان که عقب ماندگان هوشی یا ذهنی نامیده می‌شوند عبارتند از کانا، کودن، مرزی که به آن‌ها نیز بسیار وابسته، تربیت پذیر و آموزش پذیر می‌گویند. کودک بسیار وابسته دارای پایین‌ترین بهره هوشی است و در سراسر زندگی قادر به مواظبت از خود نیست و باید همواره در پرورشگاه یا سازمان بهزیستی نگهداری شود. بدین جهت هرگز به مدرسه راه نمی‌یابد و نباید از او هیچ کار مثبت و سازنده‌ای را انتظار داشت.

کودکان تربیت پذیر
در کودکان تربیت پذیر آثار کم هوشی و عقب ماندگی از همان سال‌های نخستین زندگی مشهود است. بهره هوشی آنان میان ۲۵ - ۴۹ قرار دارد. این دسته از کودکان نمی‌توانند به طور مستقل به کار و کوشش ادامه دهند یا در مدرسه موفقیتی داشته باشند، اما می‌توانند بعضی از مهارت‌ها را به دست آورند و کار‌های بسیار ساده‌ای را انجام دهند، از خود مواظبت کنند و اندک سازگاری‌هایی در خانه و مدرسه یا سازمان‌های حفاظت شده نشان دهند، ولی قادر به ادامه تحصیل در مدارس معمولی نیستند. کودکان آموزش پذیر نیز در مدارس عادی چندان پیشرفتی ندارند، زیرا بهره هوشی آنان میان ۵۰ - ۸۰ است. بدین جهت پیشرفت تحصیلی آنان کمتر از کودکان به هنجار است آموختن بعضی از مواد درسی برایشان دشواری‌هایی در بر دارد.

عقب مانده تحصیلی
در خواندن، نوشتن و حساب کردن پیشرفت مختصری می‌کنند و همیشه در شمار شاگردان ضعیف کلاس هستند، اما در فعالیت‌های اجتماعی سازگاری نشان می‌دهند و می‌توانند به طور مستقل زندگی کنند و به صورت کارگران غیرماهر انجام وظیفه کنند و از نظر مالی خود را تامین کنند.

معمولاً برای عقب ماندگی‌های ذهنی که عقب ماندگی‌های تحصیلی را نیز بوجود می‌آورد چند دلیل مهم و در عینِ کمتر مورد توجه قرار گرفته شده، می‌آورند:

فقر اقتصادی
شاگردانی هستند که از نظر هوشی و بدنی هیچ گونه ناراحتی و عقب ماندگی ندارند، اما بر اثر فقر خانوادگی، تحمل گرسنگی و کمبود‌ها و نداشتن وسایل تحصیلی نمی‌توانند به طور مرتب در مدرسه حضور یابند و درس‌های خود را فراگیرند، در نتیجه دچار ناکامی و عقب ماندگی می‌شوند. در واقع فقر به سلامت و آسایش کودک لطمه می‌زند. در اکثر کشور‌ها به این نتیجه رسیده اند که بعضی از کودکان فقیر شهری بر اثر سوء رفتار خانواده‌ها و ناکامی‌های درسی غالبا از مدرسه گریزان می‌شوند و به دسته‌های واخورده و ناباب جامعه، حتی به جنایتکاران و قاچاقچیان می‌پیوندند و مسائل غم انگیزی را به وجود می‌آورند.

ناراحتی‌های خانوادگی
اوضاعی مانند طلاق و اختلاف‌های شدید خانوادگی ممکن است آنچنان موجب ناراحتی کودکان شوند که نتوانند در امر تحصیل تمرکز حواس پیدا کنند و درس‌های ادراک نشده به صورت باری سنگین درآیند. نگرش پدر و مادر نسبت به مدرسه و آینده زندگی در نگرش کودک نسبت به درس و تحصیل تاثیر بسزایی دارد. پدران و مادرانی که درس را کاری بیهوده و اتلاف وقت تلقی می‌کنند، ممکن است در فرزندانشان نیز همین قسم داوری پدید آید و در نتیجه برای آموختن و پیشرفت‌های درسی هیچ گونه کوششی به کار نبرند.

ناهماهنگی برنامه‌ها و روش‌های آموزشی
برنامه‌های درسی اگر با نظر کارشناسان و روان شناسان تربیتی تهیه و تنظیم شوند و مطالب به طور واضح و خالی از ابهام باشند و درست اجرا شوند از عقب ماندگی احتمالی شاگردان جلوگیری خواهد شد. یعنی برنامه‌های نامنظم و بی ارتباط با یکدیگر موجب سردرگمی و اختلال در یادگیری می‌شوند و در نتیجه عقب ماندگی پدید می‌آورند. روش‌های تدریس نیز باید با توجّه به تفاوت‌های فردی و شناخت کامل شاگردان به کار رود.

بیزاری از معلّم
معلم می‌تواند یک عامل جاذبه یا دافعه باشد. تدریس بد و نامرتب معلم سبب می‌شود که شاگردان مطالب درسی را به خوبی نیاموزند در نتیجه هم از درس و هم از معلم بیزار شوند. عشق و محبت، ترس و جرات، کینه و نفرت و علاقمندی و بیزاری همه اموری آموختنی هستند به طور کلی براساس قانون‌های یادگیری و شرطی شدن موفقیت در کار موجب علاقمندی و ناکامی و شکست سبب بیزاری و عقب ماندگی می‌شود، معلم ورزیده و با تجربه همواره می‌کوشد تا شاگردان مطالب درسی را خوب فرا گیرند و تمرین‌های مربوط به آن‌ها را با موفقیت انجام دهند، وگرنه نسبت به درس و معلم بیزاری نشان می‌دهند و عقب ماندگی پیدا می‌کنند.

معلّم باید با شناخت صحیح موانع رفع عقب ماندگی‌های تحصیلی و ذهنی به پیشگیریِ خسارت‌های آیندهِ آن بپردازد. اما مقدمه این کار‌ها و به ثمر نشستن درخت تلاش ها، انجام ندادن بعضی کارهاست که در مسیر رشد و تعالی و رفع عقب ماندگی‌ها مانند سد فولادی عمل می‌کنند. انجام این کار‌ها خیلی مهم‌تر از جبران خسارت هاست، یعنی این کار‌ها مقدمه‌ای برای رفع موانع هستند. این کار‌ها که باید از انجام آن‌ها به شدت دوری شود، عبارتند از:

تنبیه: کودکى را که عقب‌مانده است به باد کتک و تنبیه‌بدنى مى‌گیرند و سعى دارند همه مسائل و مشکلات کودک را باسیلى و توسرى حل کنند.

تمسخر و تحقیر: شاگرد عقب مانده به علت عقب‌ماندگى درسی، آنهم بخاطر انگیزه‌هاى گوناگون مورد تحقیر و تمسخر قرار گیرد.

ملامت‌ها: عقب ماندگى درسى پیش از آنکه نیاز به سرزنش داشته باشد نیاز به جستجوى علل و انگیزه‌ها و رفع و جبران آن دارد.

به رُخ‌کشیدن‌ها: برخى از پدران و مادران موفقیت دیگران را به رخ او مى‌کشند و براین اساس روحیه او را تضعیف مى‌کنند و یا در مواردى کودک را با دیگران مقایسه مى‌کنند و شور و نشاط او را از او باز مى‌ستانند. در حالیکه از نظر علمى ضرورى است هرکودکى با خودش و با وضع گذشته‌اش مورد مقایسه قرار گیرد. زیرا انسان‌ها شبیه و همانند یکدیگر نیستند.

به خود واگذار کردن‌ها: برخى از والدین و مربیان مرتکب مى‌شوند و با دیدن عقب‌ماندگى درسى مأیوس شده و کودک را بخود رها مى‌کنند. این خطاست زیرا اولاً نوعى گریز از مسؤولیت است و ثانیاً مشکل کودک را دوچندان خواهد کرد.

خسته‌کردن‌ها: گمان نکنیم با کار و تلاش بسیار و خسته‌کننده کودک به نتایج ارزنده‌اى مى‌رسد. خستگى ذهنى و بدنى خود از عوامل عقب‌ماندگى درسى است.

اظهار یأس‌: ما کمک به کودک را باید بعنوان وظیفه تلقى کنیم. هرگز یأس و دلسردى نشان ندهیم. هرگز به او نگوئیم که از تو مأیوسیم و تو توفیقى بدست نخواهى آورد.

این کارها باید توسط والدین صورت بگیرد
مراقبت‌هاى جانبى: وظیفه والدین و مربیان هدایت و کمک به طفل است تا درسش را خوب بفهمد، به خود اعتماد پیدا کند، روى پاى خود بایستد و براى سرنوشت خود تصمیم بگیرد. در این ‌راه از همه توان‌ها و امکانات باید کمک گرفت.

اصلاح مشکلات دانش آموزِ عقب ماندهِ تحصیلی در رأس برنامه‌ها و اقدامات است. حفظ جنبه‌هاى عاطفى و اخلاقى و مهرورزى و دلجوئى و همدردى همچنان ضرورى است. براى کودکانى که مشکل عضوى و نارسائى جسمى دارند و بدان‌خاطر عقب‌مانده شده‌اند، ضرورى است روش چندحسى را براى ترمیم و تقویت یادگیرى بکاربریم بگونه‌اى که با گوشش، سخن معلم را که دارد لغتى را تلفظ مى‌کند بشنود، با چشم آن لغت را که روى تخته‌سیاه نوشته شده تعقیب کند و با انگشت روى آن بکشد.

همکارى خانه و مدرسه: شما ممکن است براى جبران عقب‌ماندگى درسى فرزندتان معلم خصوصی بگیرید و با هزینه‌اى سنگین برنامه درس خصوصى را در خانه پیاده کنید. ولى باید به این نکته توجه کرد، مادام که همکارى خانه و مدرسه همگام نشود، امکان موفقیت و پیروزى براى کودک نخواهد بود.

لازم است پدران و مادران با معلم کنار آیند، کارى کنند که مدرسه بیشتر از پیش، خود را با شرایط خاص کودکان عقب‌مانده همگام کند و به آن‌ها بیشتر توجه کند. حتى براى مدیر مدرسه باید شرایط و امکانى پدید آورد که در جمعیت کلاس تجدیدنظر کند. از معلمان خود کار و تلاش مؤثرترى را بخواهد.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.