سوگواری برای کودکان، چه ضربهای به آنها میزند؟
یکی از مهمترین موضوعهای داغدیدگی کودکان، از دست دادن عزیزان است و در سنین ۷ تا ۱۲ سالگی کودکان متوجه واقعیت مرگ میشوند.
یکی از مهمترین موضوعهای داغدیدگی کودکان، از دست دادن عزیزان است و در سنین ۷ تا ۱۲ سالگی کودکان متوجه واقعیت مرگ میشوند.
از دست دادن عزیزان، یکی از مهمترین موضوعهای سوگ یا داغدیدگی کودکان است که اگرچه قبل از ۶ ماهگی آنها خود را نشان نمیدهد، اما با بالا رفتن سنین کودکان بروز میکند تا جایی که آنها در سنین ۷ تا ۱۲ سالگی، متوجه واقعیت مرگ میشوند و به تدریج، آن را به عنوان پدیدهای اجتناب ناپذیر و همه گیر میپذیرند.
کودکان در این رده سنی متوجه میشوند که افراد مرده توانایی نفس کشیدن، حرکت کردن و گوش دادن ندارند و احساسات خود را کمتردر مورد فردی که فوت کرده، بیان میکنند.
از دست دادن عزیزان و سوگ آنها میتواند روی کودکان تاثیراتی گذارد و آسیبهایی را به همراه داشته باشد که در این گزارش، به برخی از زوایای آن میپردازیم.
فربد مفیدی روانشناس کودک ، درباره با تاثیر مرگ عزیزان بر روی کودکان، اظهار کرد: ازدست عزیزان میتواند با طیف بزرگی از آسیبها روی کودکان همراه باشد که از جمله میتوان به آسیبهای جدی که میتواند روی کودک تاثیر بگذارد و ماندگار باشد و سالها در ذهن او باقی بماند و آسیبهای خفیفتر و کوتاه مدت اشاره کرد که بستگی به سن کودک، نوع رابطه وی با والدین و نحوه برخوردهایی دارد که بعد از مرگ عزیزان ممکن است برای او اتفاق بیفتد.
وی بیان کرد: این که چه مدت طول خواهد کشید تا کودک با شرایط ازدست دادن عزیزانش وفق پیدا کند بستگی به برخورد او با این موضوع، چگونگی برخورد اطرافیان، مدیریت پس از وقوع این حادثه و میزان سن کودک و ارتباط وی با عزیز از دست رفته اش دارد که همگی این موارد میتوانند در میزان کنار آمدن کودک با این بحران تاثیر بگذارند.
این روانشناس کودک تصریح کرد: امکان دارد آسیبهای پس از مرگ عزیزان در کودکان ۴ تا ۱۰ ساله در مدت ۳ الی ۴ ماه کاهش پیدا کند و یا برطرف شود. امّا اگر شدت این آسیبها زیاد باشد این شرایط تا مدتها برای کودک حل شدنی نیست و برای همیشه در ذهن کودک باقی میماند.
مفیدی گفت: پس از وقوع مرگ عزیزان، باید بررسی کرد که کودک چه مراحلی را طی میکند که در این میان، کودکان به دو دسته اصلی تقسیم میشوند. دسته اول؛ کودکان خردسال ۱ تا ۳ ساله که هنوز به سطح شناختی کافی نرسیده اند، توانایی زبانی بالایی ندارند و ممکن است این مسئله را درک نکنند و آسیب کمتری از خود نشان دهند.
وی ادامه داد: دسته دوم؛ کودکان ۴ سال به بالا هستند که ممکن است این کودکان، فقدان یک عزیز مانند پدر یا مادر را کاملا درک کنند و واکنشهای خاصی به این بحران نشان دهند و آسیب جدی ببینند.
این روانشناس کودک بیان کرد: کودکانی که از دست دادن عزیزان خود را درک میکنند، ممکن است واکنش سوگ در آنها به شکل واقعی خود را نشان دهد. به طوری که کودک مانند یک فرد بزرگسال، سوگواری، گریه و ابراز دلتنگی کند و با این واقعه روبرو شود که این میتواند نشانه خوبی باشد. زیرا کودکی که به شکل صحیح سوگواری میکند، با مدیریت خوب اطرافیان میتواند، پس از گذشت ۵-۶ ماه با این مسئله کنار بیاید و به شرایط عادی خود بازگردد.
مفیدی تاکید کرد: اغلب کودکان نمیتوانند سوگواری را به راحتی انجام دهند چرا که در ابتدا، واکنشی خنثی و بی تفاوت گونه به فقدان عزیزان خود نشان میدهند و در یک سکوت عمیقی به سر میبرند و خود را مشغول بازی و سرگرمی میکنند که این میتواند نشانه خطرناکی باشد و نشان دهد که کودک، مرحله انکار را طی میکند و هضم سوگ وارد شده برای او دشوار است و غم خود را درون ریزی میکند.
وی خاطرنشان کرد: برخی از کودکان، علاوه بر برون ریزی نکردن و انکار احساسات خود، ممکن است رفتارهایی مانند پرخاشگری، تشدید لجبازی و علائم اضطرابی، مشکلات خواب و تمرکز کردن را از خود بروز دهند و در مقابل، برخی دیگر هم ممکن است مشکلاتی را در سازگاری با سایر هم سن و سالان و اطرافیان خود نشان دهند و هیچ چیزی را درمورد عزیز از دست رفته شان مطرح نکنند که این دسته از کودکان، جزء افرادی هستند که سوگ عزیزانشان هیچ زمانی از ذهن آنها پاک نمیشود و تا مدتها با این بحران زندگی میکنند.
این روانشناس کودک با اشاره به رفتار اطرافیان در قبال کودکی که فقدان یکی از عزیزان خود را درک کرده و احساساتش را بروز نمیدهد، اظهار کرد: اطرافیان کودک باید یک سوگواری طبیعی را در برابر او انجام دهند و به گونهای رفتار نکنند که هیچ اتفاقی نیفتاده است و به او پاسخهای متقاعد دهندهای دهند چرا که برای کودک ۵-۶ ساله که چنین اتفاقهای تلخی را درک میکند، انکار کردن واقعه و عقب انداختن اعلام خبر به هیچ عنوان کار درستی نیست.
مفیدی بیان کرد: سوگواری و یادآوری بیش از حد، کودک را به طور دائم سر مزار عزیزان از دست رفته بردن و زیاده روی در مرور خاطرات، حال کودک را بدتر میکند. بنابراین، اطرافیان باید ناراحتی خود را به میزان متعادلی برای کودکی که توانایی سوگواری ندارد، مطرح کنند. ضمن این که به زبان ساده، کودک را متوجه کنند که این اتفاقهای تلخ برای همه رخ میدهد و عزیز ازدست رفته، از این دنیا به دنیای بهتری نقل مکان کرده و در آن جا شاد است چرا که آنها با این کار به کودک کمک میکنند هم سوگواری کند و هم احساسات خود را بروز دهد.
وی تصریح کرد: اطرافیان باید به تدریج، برنامههای روزمره زندگی کودک را به شرایط عادی بازگردانند. به طور مثال؛ اگر کودک به مدرسه میرود، پس از گذشت چند روز از واقعه، با همراهی یکی از بازماندگانش که با او ارتباط نزدیک تری دارد به مدرسه برود و همچنین، یکی از نزدیکان کودک به عنوان فرد جایگزین انتخاب شود تا کودک بتواند رابطه عمیق عاطفی با او برقرار کند. به طور مثال؛ اگر کودک، پدر خود را ازدست داده است، علاوه بر مادر که نقش حمایتی و عاطفی جدی را برای او ایفا میکند، بهتر است پدربزرگ، دایی یا عموی کودک ارتباط قوی و نزدیکی با او برقرار کنند و نقش یک حمایت گر خوبی برای او داشته باشند.
منبع:
جام جم
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼