روزنامه اطلاعات
در حوزه روانشناسي و علوم رفتاري، معمولاً باور بر اين است كه هوش، موجوديتي منفرد است كه به ارث ميرسد و انسانها مانند لوح سفيدي هستند كه هر چيزي را در صورتي كه به شيوهاي مناسب ارائه شود، ميتوان به آنها آموزش داد .
تحقيقات اخير نشان ميدهد كه عكس اين مساله صادق است و هوشهاي چندگانه وجود دارد كه كاملاً از يكديگر مستقل هستند .
با توجه به نظرات هواردگارنر، هوشهاي چندگانه، چند راه مختلف براي نشان دادن قابليت فكري هستند .
نظريه هوشهاي چندگانه، به دنبال تغييرات بنيادين در ساختار و روش آموزشي است. اين نظريه به تمام معلمان اين پيام را ميدهد: فراگيراني كه در آغاز هر روز در مدرسه حضور مييابند، حق دارند از تجربياتي كه هوشهاي هشتگانه آنها را فعال ميكند و توسعه ميبخشد، استفاده كنند. تمام دانشآموزان بايد در طول روز در برنامهها، پروژهها و دورههايي شركت كنند كه به ايجاد و توسعه توانايي هوشي آنها كمك كند و نبايد تنها مهارتهاي شفاهي و منطقي آنان همانند گذشته مورد توجه قرار گيرد .
مديران و كارشناساني كه در برنامهريزي مدارس نقش دارند، ميتوانند نظريه هوشهاي چندگانه را به عنوان معياري در نظر بگيرند و فعاليتهايي را براي پرورش هر كدام از مقولههاي هوشي طراحي و اجرا كنند .
براي ارزيابي فعاليتهاي مبتني بر هوشهاي چندگانه، بايد از روشهايي استفاده كرد كه يادگيري، افزايش توان و ميزان رشد و پرورش استعداد خاص هر دانشآموز را به صورت واقعي در هر يك از مقولات هوشي نشان دهد .
« شيوههاي ارزشيابي واقعي، به ويژه به دانشآموزان اجازه ميدهد تا آموختههاي خود را در محيطي كه با زندگي واقعي آنان مطابقت دارد، نشان دهند. در صورتي كه در روشهاي استاندارد شده، همواره دانشآموزان را در محيطهاي ساختگي كه با جهان واقعي بسيار تفاوت دارد، مورد ارزيابي قرار ميدهند.» (آرمسترانگ )
ارزشيابي براساس تئوري هوشهاي چندگانه
در شيوههاي ارزشيابي واقعي و توصيفي، از ابزار، وسايل و روشهاي بيشماري استفاده ميشود. يكي از پيش نيازهاي اصلي ارزيابي واقعي و معتبر، مشاهدات است و همانگونه كه گاردنر (1993 ـ 1983) بيان كرده است، بهترين روش سنجش هوشهاي چندگانه دانشآموزان، مشاهده نحوه بكارگيري سيستمهاي نمادين هر يك از مقولات هوشي به وسيله آنان است .
يكي ديگر از مولفههاي اصلي در انجام ارزشيابي واقعي، مستندسازي فعاليتهاي دانشآموزان است ميتوان عملكرد دانشآموزان را با روشهاي مختلف ثبت و نگهداري كرد .
نتيجه گيري
با توجه به ويژگيهاي فعاليتهاي مكمل و فوق برنامه آموزشي و پرورشي و ضرورت استفاده از آنها در نظام آموزشي، ميتوان از آنها در جهت كاربرد تئوري هوشهاي چندگانه براي رشد همه جانبه فراگيران استفاده كرد. مديران و معلمان با توجه به اين نظريه، ميتوانند برنامههاي گوناگون، مدون و انعطافپذيري را طراحي كنند و در جهت تقويت برنامه درسي و توجه به استعدادهاي خاص فراگيران با استفاده از ويژگيهاي محلي و منطقهاي ارائه دهند و با پرورش هوشهاي چندگانه زمينه تعميق يادگيري در حيطههاي شناختي و مهارتي را فراهم ساخته و در نتيجه فراگيران را در ابعاد مختلف جسماني، رواني، ذهني، عاطفي، فرهنگي و ... رشد دهن