درک احساسات کودکان، توجه کنید
هرگز احساسات کودک را نادیده نگیرید و بگذارید او به راحتی احساسش را بیان کند. با کودک همدردی کنید و به او راهی پیشنهاد کنید تا غصه هایش را فراموش و یا موضوع دیگری را جایگزین آن کند.
آفتاب: کودکان امانتهایی الهی هستند که در دست ما قرار دارند و مهمترین وظیفه والدین تربیت صحیح آنان است. تربیت امر پیچیدهای است که ظرایف و لطافتهای خاصی دارد که اگر درست و به موقع انجام نگیرد، اثر منفی آن بیشتر است. در این مطلب به چند نکته مهم که توسط کارشناسان تربیتی ارائه شده است، اشاره میکنیم تا ما را در تربیت کودکانمان بهتر یاری دهد. زندگی برای هیچ کس حتی کودک چند ساله شما همیشه بروفق مراد نیست. کودک باید این را با تمام وجودش تجربه کند. او باید بفهمد که همیشه در زندگی چیزهایی هست که او آنها را دوست ندارد و هرگز آنها را نمی خواسته، اما به هرحال اتفاق افتاده است و کاری هم نمی شود کرد. او باید بداند که غم ها و مشکلات همیشه هستند، اما نباید آنها را خیلی جدی گرفت، فقط باید اصل آن را پذیرفت شما باید به گونه ای رفتار کنید که کودک یاد بگیرد که چطور این غم هاو مشکلات زودگذر را فراموش کند و چیز دیگری را جایگزین آن کند.
هرگز احساسات کودک را نادیده نگیرید و بگذارید او به راحتی احساسش را بیان کند. با کودک همدردی کنید و به او راهی پیشنهاد کنید تا غصه هایش را فراموش و یا موضوع دیگری را جایگزین آن کند. در حضور فرزندتان برخورد مثبت و آرامی از خود بروز دهید. کودکان به شادی و قدرت پدر و مادرشان بسیار متکی هستند و از آن الهام میگیرند. این بدان معنی نیست که حق ندارید گاهی اندوهگین یا خشمگین باشید. این امر اجتناب ناپذیر است ولی کودکان به محیطی امن و آرام و اغلب مثبت نیاز دارند. هیچ کس نمیتواند بیشتر از شما در ایجاد چنین فضایی موثر باشد.
یکی از وظایف پدر و مادر در تربیت فرزند، پرورش فطرت راستگویی کودک است. والدین موظف هستند تا در خانه طوری رفتار نمایند که اطفال به راستی و راستگویی عادت کنند و برای رسیدن به این نتیجه، مراقبتهای علمی و عملی بسیاری لازم است. مهم است که این نکته را در نظر بگیرید که بیشتر کودکان خوب هم مرتکب بدرفتاری، حاضر جوابی، قانون شکنی و کارهای اعصاب خرد کن میشوند. این گذری طبیعی به سوی استقلال و خود کفایی کامل است و هر چند شاید برای هر دوی شما دردناک باشد، بخشی گریز ناپذیر از رشد کردن و بزرگ شدن است.
تلاوت قرآن مجید بخصوص مداومت بر سورهی انبیاء (هر قدر که امکان دارد) برای صالح شدن فرزند بسیار موثر است و این عمل در طول دورههای بارداری باید انجام شود. یکی از وظایف پدر و مادر در تربیت فرزند، پرورش فطرت راستگویی کودک است. والدین موظف هستند تا در خانه طوری رفتار نمایند که اطفال به راستی و راستگویی عادت کنند و برای رسیدن به این نتیجه، مراقبتهای علمی و عملی بسیاری لازم است
نوازش، یکی از دغدغههای روانی کودک است که باید به قدر کافی از آن برخوردار شود و گاهی گریهی بچه برای این است که تشنهی مبحت و نوازش است. بچهای که در محیط خانواده به قدر کافی محبت دیده است، تشنهی محبت نیست و در مقابل چند جملهای این و آن، خود را نمیبازد و شخصیت خود را گم نمیکند.
والدین موظفند که از کودکی، قبح گناه و تنفر مردم از گناهکار را به کودک بفهمانند و در کارهای بد او را توبیخ و در کارهای خوب او را تشویق نمایند تا شخصیت او احیا شده و موجبات امیدواری و دلگرمی آنان فراهم شود.البته توبیخ و تحسین بیموقع و بیجا یا بیش از حدّ، خود منشا فساد است.
والدین توجه داشته باشند که شیطنت کودک در خردسالی، نشان دهندهی زیادی عقل او در بزرگسالی است. پس در این مورد نگران نباشند و آن را سرکوب نکنند.
به فرزندان خود قرآن بیاموزید. زیرا در محیط قرآنی بودن، انس با قرآن، شنیدن قرائت قرآن و عمل کردن به دستورات آن تاثیر به سزایی در زندگی دارد و کودکی که در محیط قرآنی تربیت شده باشد، از همان کودک اکثر معارف را فرا گرفته و هرگز فراموش نخواهد کرد.
پدر و مادر و مربیان تربیتی، هیچگاه نباید تفاوتهای فردی کودکان را نادیده بگیرند و نمرات آنان را با هم مقایسه کنند زیرا همین امر موجب ناراحتی و وارد آمدن فشارهای روانی بر آنان خواهد شد.
اگر پدر یا مادر هیچگونه حرمت یا هیبتی در دل فرزندان خود نداشته باشند یا احیاناً در نظر آنان فردی ضعیف و بیکفایت جلوه کنند، فرزندان آنها را به حساب نخواهد آورد و نسبت به آنها حرف شنوی نخواهد داشت. یکی از ظرافتهای هنر تربیتی این است که هرگز در هنگام تنبیه، کودک احساس محکوم شدن نکند. بلکه تنبیه، ابزاری برای آگاهی باشد و نه برای ترس و تهدید. اگر پدر و مادری به هر علت یکی از فرزندان خود را بیشتر از سایرین دوست میدارد، باید این محبت را در دل پنهان دارند و آن را آشکار نکنند. حتی اگر بخواهند یکی از فرزندان را مورد لطف و محبت بیشتر قرار دهند این کار را نباید در حضور سایر کودکان انجام دهند.
کودک، بسیاری از امور را که دیدنی نیست از راه دیده می آموزد، مثل صدق و صفای درونی، شرافت نفسانی، نجابت اخلاقی و وقار معنوی و این آموزه های نادیدنی و ناگفتنی پایدارتر و عمیقتر از امور دیدنی است.از حدود چهار سالگی نباید پسران با مادر و دختران با پدر به حمام بروند. این صحنهها بی شک در ذهن و خاطرشان ثبت میشود و موجب رانده شدن آنها به سوی مسائل جنسی میگردد. حتی پدریا مادر نباید در محیط خانه پوشش نامناسب داشته باشد و قسمتهایی از بدن خود را عریان سازد. زیرا این کار در تربیت فرزندان اثراتی نامطلوب دارد. بیتوجهی آنها در این زمینه موجب رشد پیشرس میل جنسی در بچهها میشود.
کودک در خانواده به دلیل مراقبتهای افراطی و بایدها و نبایدها غالباً خودش نیست، همه چیز را طوطی وار اقتباس میکند. او به جای اینکه نقش بگیرد، نقش بازی میکند. بنابراین اجازه بدهید کودک، هنر خود بودن و خود شدن را در خود، شخصاً کشف کند.
والدین باید بدانند که با فرزندان به شیوهی ارباب و رعیتی و فرمانده و فرمانبردار نمیشود رفتار کرد. مبادا والدین شالودهی زندگانی را بر اساس خودخواهانه بنا کنند! سرشت فرزندان با عاطفه و محبت میسازد و از خشونت و خودخواهی میگریزد. اهمیت رفتار پدران و مادران به مراتب بیشتر از گفتارشان است. آری، «دو صد گفته چون نیم کردار نیست.»
نوازش، یکی از دغدغههای روانی کودک است که باید به قدر کافی از آن برخوردار شود و گاهی گریهی بچه برای این است که تشنهی مبحت و نوازش است.
لازم است پدر و مادر به تناسب تکامل کودک، به او آزادی بدهند و او را به اختیار خودش بگذارند تا در ضمن بازی کردن و دویدن، حسّ ابتکار و عشق و استقلال فطری را در خود احیا کند و با اعتماد به نفس بار آید، ولی کمال مراقبت را معمول دارند که آزادی از حدّ لازم تجاوز نکند و طفل از قدرت خود سوء استفاده ننماید.
وقتی به کودک حق انتخاب می دهید، او بیشتر احساس امنیت و کنترل می کند و کمتر به شکل یک حریف به شما نگاه می کند و به مبارزه با شما می پردازد. در واقع با دادن حق انتخاب و تصمیم گیری به کودک او را خلع سلاح می کنید. وقتی به کودک دستور یا فرمان می دهید، او قدرت شما را احساس می کند، اما از این قدرت اصلاً خوشش نمی آید، پس فورا اعتراض و مخالفت می کند.
هرگز احساسات کودک را نادیده نگیرید و بگذارید او به راحتی احساسش را بیان کند. با کودک همدردی کنید و به او راهی پیشنهاد کنید تا غصه هایش را فراموش و یا موضوع دیگری را جایگزین آن کند. در حضور فرزندتان برخورد مثبت و آرامی از خود بروز دهید. کودکان به شادی و قدرت پدر و مادرشان بسیار متکی هستند و از آن الهام میگیرند. این بدان معنی نیست که حق ندارید گاهی اندوهگین یا خشمگین باشید. این امر اجتناب ناپذیر است ولی کودکان به محیطی امن و آرام و اغلب مثبت نیاز دارند. هیچ کس نمیتواند بیشتر از شما در ایجاد چنین فضایی موثر باشد.
یکی از وظایف پدر و مادر در تربیت فرزند، پرورش فطرت راستگویی کودک است. والدین موظف هستند تا در خانه طوری رفتار نمایند که اطفال به راستی و راستگویی عادت کنند و برای رسیدن به این نتیجه، مراقبتهای علمی و عملی بسیاری لازم است. مهم است که این نکته را در نظر بگیرید که بیشتر کودکان خوب هم مرتکب بدرفتاری، حاضر جوابی، قانون شکنی و کارهای اعصاب خرد کن میشوند. این گذری طبیعی به سوی استقلال و خود کفایی کامل است و هر چند شاید برای هر دوی شما دردناک باشد، بخشی گریز ناپذیر از رشد کردن و بزرگ شدن است.
تلاوت قرآن مجید بخصوص مداومت بر سورهی انبیاء (هر قدر که امکان دارد) برای صالح شدن فرزند بسیار موثر است و این عمل در طول دورههای بارداری باید انجام شود. یکی از وظایف پدر و مادر در تربیت فرزند، پرورش فطرت راستگویی کودک است. والدین موظف هستند تا در خانه طوری رفتار نمایند که اطفال به راستی و راستگویی عادت کنند و برای رسیدن به این نتیجه، مراقبتهای علمی و عملی بسیاری لازم است
نوازش، یکی از دغدغههای روانی کودک است که باید به قدر کافی از آن برخوردار شود و گاهی گریهی بچه برای این است که تشنهی مبحت و نوازش است. بچهای که در محیط خانواده به قدر کافی محبت دیده است، تشنهی محبت نیست و در مقابل چند جملهای این و آن، خود را نمیبازد و شخصیت خود را گم نمیکند.
والدین موظفند که از کودکی، قبح گناه و تنفر مردم از گناهکار را به کودک بفهمانند و در کارهای بد او را توبیخ و در کارهای خوب او را تشویق نمایند تا شخصیت او احیا شده و موجبات امیدواری و دلگرمی آنان فراهم شود.البته توبیخ و تحسین بیموقع و بیجا یا بیش از حدّ، خود منشا فساد است.
والدین توجه داشته باشند که شیطنت کودک در خردسالی، نشان دهندهی زیادی عقل او در بزرگسالی است. پس در این مورد نگران نباشند و آن را سرکوب نکنند.
به فرزندان خود قرآن بیاموزید. زیرا در محیط قرآنی بودن، انس با قرآن، شنیدن قرائت قرآن و عمل کردن به دستورات آن تاثیر به سزایی در زندگی دارد و کودکی که در محیط قرآنی تربیت شده باشد، از همان کودک اکثر معارف را فرا گرفته و هرگز فراموش نخواهد کرد.
پدر و مادر و مربیان تربیتی، هیچگاه نباید تفاوتهای فردی کودکان را نادیده بگیرند و نمرات آنان را با هم مقایسه کنند زیرا همین امر موجب ناراحتی و وارد آمدن فشارهای روانی بر آنان خواهد شد.
اگر پدر یا مادر هیچگونه حرمت یا هیبتی در دل فرزندان خود نداشته باشند یا احیاناً در نظر آنان فردی ضعیف و بیکفایت جلوه کنند، فرزندان آنها را به حساب نخواهد آورد و نسبت به آنها حرف شنوی نخواهد داشت. یکی از ظرافتهای هنر تربیتی این است که هرگز در هنگام تنبیه، کودک احساس محکوم شدن نکند. بلکه تنبیه، ابزاری برای آگاهی باشد و نه برای ترس و تهدید. اگر پدر و مادری به هر علت یکی از فرزندان خود را بیشتر از سایرین دوست میدارد، باید این محبت را در دل پنهان دارند و آن را آشکار نکنند. حتی اگر بخواهند یکی از فرزندان را مورد لطف و محبت بیشتر قرار دهند این کار را نباید در حضور سایر کودکان انجام دهند.
کودک، بسیاری از امور را که دیدنی نیست از راه دیده می آموزد، مثل صدق و صفای درونی، شرافت نفسانی، نجابت اخلاقی و وقار معنوی و این آموزه های نادیدنی و ناگفتنی پایدارتر و عمیقتر از امور دیدنی است.از حدود چهار سالگی نباید پسران با مادر و دختران با پدر به حمام بروند. این صحنهها بی شک در ذهن و خاطرشان ثبت میشود و موجب رانده شدن آنها به سوی مسائل جنسی میگردد. حتی پدریا مادر نباید در محیط خانه پوشش نامناسب داشته باشد و قسمتهایی از بدن خود را عریان سازد. زیرا این کار در تربیت فرزندان اثراتی نامطلوب دارد. بیتوجهی آنها در این زمینه موجب رشد پیشرس میل جنسی در بچهها میشود.
کودک در خانواده به دلیل مراقبتهای افراطی و بایدها و نبایدها غالباً خودش نیست، همه چیز را طوطی وار اقتباس میکند. او به جای اینکه نقش بگیرد، نقش بازی میکند. بنابراین اجازه بدهید کودک، هنر خود بودن و خود شدن را در خود، شخصاً کشف کند.
والدین باید بدانند که با فرزندان به شیوهی ارباب و رعیتی و فرمانده و فرمانبردار نمیشود رفتار کرد. مبادا والدین شالودهی زندگانی را بر اساس خودخواهانه بنا کنند! سرشت فرزندان با عاطفه و محبت میسازد و از خشونت و خودخواهی میگریزد. اهمیت رفتار پدران و مادران به مراتب بیشتر از گفتارشان است. آری، «دو صد گفته چون نیم کردار نیست.»
نوازش، یکی از دغدغههای روانی کودک است که باید به قدر کافی از آن برخوردار شود و گاهی گریهی بچه برای این است که تشنهی مبحت و نوازش است.
لازم است پدر و مادر به تناسب تکامل کودک، به او آزادی بدهند و او را به اختیار خودش بگذارند تا در ضمن بازی کردن و دویدن، حسّ ابتکار و عشق و استقلال فطری را در خود احیا کند و با اعتماد به نفس بار آید، ولی کمال مراقبت را معمول دارند که آزادی از حدّ لازم تجاوز نکند و طفل از قدرت خود سوء استفاده ننماید.
وقتی به کودک حق انتخاب می دهید، او بیشتر احساس امنیت و کنترل می کند و کمتر به شکل یک حریف به شما نگاه می کند و به مبارزه با شما می پردازد. در واقع با دادن حق انتخاب و تصمیم گیری به کودک او را خلع سلاح می کنید. وقتی به کودک دستور یا فرمان می دهید، او قدرت شما را احساس می کند، اما از این قدرت اصلاً خوشش نمی آید، پس فورا اعتراض و مخالفت می کند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼