۵۰۹۱۷
۳۸۰۳
۳۸۰۳

تنبیه کودکان توسط والدین، نکات کاربردی

تنبیه قانونمند به کودک یاد می‌دهد به دنبال رفتار نامناسب خاص، پیامد مشخصی وجود دارد.

روزنامه سلامت: تنبیه قانونمند به کودک یاد می دهد به دنبال رفتار نامناسب خاص، پیامد مشخصی وجود دارد که این پیامد به مکان و زمان رخداد یا وضعیت هیجانی ما به عنوان والد ربطی ندارد. درواقع اگر او با جریمه رفتاری تعریف شده قرار است تنبیه شود حضور مادربزرگ، خوشحال یا غمگین بودن ما و هیچ عامل دیگری آن را تخفیف نمی دهد یا کنسل نخواهد کرد.


تنبیه کودکان توسط والدین، نکات کاربردی

او باید پیامد رفتار و جریمه موردنظر را به خاطر بسپارد و بداند قانون تعیین شده اجراشدنی است؛ مثلا:

دعوا با برادر کوچک تر = توقیف دستگاه CD به مدت یک روز

کوتاهی در تمیز کردن اتاق خود تا ساعت ۵ بعدازظهر= ممنوعیت بازی کردن بیرون از خانه غروب همان روز

ولی این قواعد تنبیهی وقتی خوب جواب می دهد و رفتار بد کودک را تغییر خواهد داد که رفتار مناسب او بلافاصله مورد تشویق قرار گیرد. تنبیه به تنهایی بی فایده است. به ازای هر تنبیه، ۳ تشویق باید باشد و این اصل تربیتی نباید یادتان برود.

مشکل اصلی والدین این است که می گویند تنبیه و تشویق روی فرزندشان اثری ندارد و تقریبا در همه بررسی ها به این نتیجه می رسیم که آنها در رفتار خود ثبات عملی ندارند.

والدین ما با توجه به شرایط جسمی، روانی و هیجانی که دارند متفاوت از قبل عمل می کنند، علاوه بر این، آنها در مکان ها و زمان های متفاوت باز هم یکسان رفتار نمی کنند.

لحن صدا، تن صدا، حرکت های دست و صورت و کلامی که دارند هم متفاوت است و همه اینها به کودک پیام متغیری می دهد. او نمی داند باید منتظر چه واکنشی باشد؟

با توجه به این نکته مهم تصمیم گرفتم قبل از آموزش تنبیه و انواعش در ستون «آداب تربیت» در مورد شرایط سلامت روانی شما والدین به عنوان درس پیش نیاز برای شروع یک تنبیه کارآمد صحبت شود. خود شما باید از نظر سلامت روانی بررسی شوید، باید روش های کنترل خشم را بیاموزید.

اگر بی حوصله و تحریک پذیر هستید، اگر اضطراب دارید، اگر افسرده اید یا سرتان آنقدر شلوغ است که از نظر هیجانی خسته اید، قطعا این ناتوانی روی عملکردتان اثر می گذارد.

هر چقدر هم سعی کنید آرام باشید و اصول تنبیه و تشویق را مراعات کنید، باز اشتباه خواهید کرد و به کودکتان این حس را می دهید که به خاطر خشمگین و عصبانی کردن شما دارد تنبیه می شود نه به خاطر رفتار بدی که داشته!

متاسفانه هنوز با این همه تلاشی که برای برداشتن انگ بیمارروانی صورت گرفته است، بسیاری از مردم تمایل ندارند، بپذیرند این اضطراب، افسردگی یا اختلال های خلق زندگی آنها را مختل کرده و از لذتی که باید ببرند می کاهد. حاضرند با درونی آشفته کنار همسر و کودک خود زندگی کنند اما مشاوره روان پزشکی نگیرند.

بررسی ها نشان داده یک سوم خانم ها و آقایان نوعی از بیماری های روان پزشکی را دارند. بالای ۵۰ درصد این آقایان پدر و حدود ۶۵ درصد این خانم ها نقش مادر را ایفا می کنند. بسیاری از آنها، هیچ علامت واضحی که دیگران را متوجه مشکل روان پزشکی بکند، ندارند اما آنها از سلامت روانی فاصله دارند.

اگر شما والدین می خواهید پدر و مادر خوبی باشید حتما باید معیارهای سلامت روان را بدانید و سعی کنید خود را از این منظر بررسی کنید. حتی تاکید ما روی این بررسی ها قبل از پدر و مادر شدن است.

مادری که به نوعی اختلال خلق مبتلاست یا مضطرب است نیاز به حمایت و درمان دارد. او علاوه بر اینها، نیاز به حمایت همسرش در طول بارداری دارد وگرنه به همان اندازه که اختلال در سلامت جسمی او می تواند به جنین آسیب برساند، سلامت روانی اش هم می تواند جنین و نوزاد او را به خاطر هورمون های استرس و رفتارهای آسیب رسان متضرر کند.

بهتر است تصورتان را از بیماری روان پزشکی اصلاح کنید. نقطه پایان را نبینید. بین یک فرد کاملا سالم با کسی که در بیمارستان بستری است و تحت مراقبت شدید روان پزشکی قرار دارد فاصله زیادی است.

امکان دارد من و شما به هر دلیلی از مرز سلامت دور شویم اما می توانیم با رعایت چند نکته ساده یا مصرف یک داروی موقت به نقطه سلامت برگردیم به شرط اینکه زمان را از دست ندهیم. باید باور کنیم، شخصیتمان و وجه اجتماعی مان با مشاوره گرفتن روان پزشکی زیر سوال نمی رود.

اگر هنوز با همسرمان در برقراری ارتباط مشکل داریم، نباید نقش جدید پدر یا مادر را پذیرا شویم و با افزودن مجهول جدیدی به معادله چندمجهولی که داشتیم کار را بر خود سخت کنیم و در حل معمای زندگی بمانیم.

اگر دچار اختلال افسرده خویی خفیف هستیم، بی حوصله ایم و کم کم همه دارند متوجه این حالت ما می شوند وقت درمان را از دست ندهیم چون در غیر این صورت وارد افسردگی و فازهای آن می شویم. یک پدر یا مادر افسرده که نمی تواند به موقع و به جا نیازهای فرزندش را پاسخ دهد، تحریک پذیر است. او الگوی منفی نگری فرزندش می شود. فرزند او می آموزد نیمه خالی لیوان را ببیند.

پدری که خشمگین است و نمی تواند خود را کنترل کند با مشکلات ارتباطی که دارد فرزندش را هم مورد خشونت قرار می دهد و مدام تنبیه می کند یا اگر در مورد او استثناء قائل شود به هر حال فرزند او الگوی غلط خشم و خشونت را از پدر می آموزد.

پس اول باید متوجه آثار بیماری های روان پزشکی روی والدین باشیم بعد از آنها توقع ثبات رفتار و گفتار و رعایت اصول تربیتی بکنیم. هفته آینده این بحث و انواع تنبیه آن را ادامه خواهیم داد.

تجربه های درمانی خود را با ما در میان بگذارید تا والدین دیگر هم تشویق شوند به سلامت روانی خود اهمیت دهند. منتظر ایمیل و پیامک های شما هستیم.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.