جایگاه پزشک در اسلام، چگونه باید باشد؟
اخلاق پزشکی به عنوان نخستین و مهم ترین مؤلفه حکمت، با سابقه دیرینه چهارقرن قبل از میلاد مسیح (ع)، به تعالیم بقراط حکیم باز می گردد.
هفته نامه سپید: اخلاق پزشکی به عنوان نخستین و مهم ترین مؤلفه حکمت، با سابقه دیرینه چهارقرن قبل از میلاد مسیح (ع)، به تعالیم بقراط حکیم باز می گردد. بقراط با اعتقاد به قدسی بودن این حرفه مبدع اولین سوگندنامه پزشکی بود. تعالیم پیامبران الهی خصوصاً پیامبر اسلام نیز برمدار اخلاق می چرخد و در این رهگذر توجه به حفظ محیط زیست، جلوگیری از آلودگی آب آشامیدنی، خودداری از قطع درختان و هر آنچه که به سلامت جامعه و ابنای بشر بازمی گردد، اهمیت خاصی دارد.
همچنین با نگاهی گذرا به سابقه تمدنی اسلام و ایران و آموزه های اخلاقی مشاهیر بزرگ درمی یابیم که آموزش اخلاق پزشکی مقوله ای جدا از سایر آموزه های علمی و دینی نبوده است. به عنوان نمونه می توان به طبابت اشاره کرد.
در پیشینه تمدنی اسلام و ایران، طبیب باید حکیم می بود تا بتواند به نحو مطلوبی به معالجه بیماران همت گمارد. با توجه به موارد ذکر شده می توان استنباط کرد فرهنگی که سیر آموزش طبابت در آن مبتنی بر فراگیری علم فقه، حدیث، منطق، حکمت، علوم طبیعی، نجوم و علم اخلاق بوده، دارای سابقه درخشانی در این عرصه است.
عصر طلایی طب ایرانی
پس از ورود اسلام به ایران، شاهد اوج شکوفایی پزشکی بین قرون سوم تا هشتم هجری (نهم تا چهاردهم میلادی) هستیم که این دوران را عصر طلایی طب ایران نامیده اند. در این دوران پزشکان نام آوری همچون اهوازی، رازی، ابن سینا و جرجانی درخشیده اند و در آثار خود علاوه بر مباحث علمی، مطالبی نیز درخصوص اخلاق پزشکی و مسوولیت حرفه ای پزشکان نوشتند.
اخلاق در ایران پیشینه و سابقه ای بس طولانی دارد. با نگاهی ژرف به تاریخ اسلام و ایران درمی یابیم که خواجه نظام الملک در صدد اخلاقی کردن سلطان سلجوقی است، سعدی به سراغ مردم می رود تا اخلاق اجتماعی را آموزش دهد، ابن ندیم متون خاصی را در زمینه اخلاق ارایه می دهد، خواجه نصیرالدین طوسی به مردم می آموزد تا با عقل و دیدگاه فلسفی به مسایل بیندیشند و خلاصه تمام بزرگان و اندیشمندان، اخلاق را سرلوحه افکار و اعمال خود قرار داده اند و عده ای از فلاسفه اعتقاد داشتند که اخلاق را باید وارد تجربیات بشری کرد.
درمیان هزاران کتابی که در اوج تمدن اسلام و ایران در زمینه علوم پزشکی و سایر رشته های علوم نگاشته شده حتی یک جلد کتاب مستقل در زمینه اخلاق پزشکی نمی توان یافت، زیرا حکما معتقد بودند که اخلاق پزشکی علمی صرفاً نظری نیست، بلکه دانشی عملی است که باید آن را در ضمن طبابت آموخت و تنها در این صورت است که اخلاق پزشکی تبلور می یابد.
بشر امروز دریافته است که بهترین مدل آموزشی اخلاق پزشکی آن است که دانشجوی پزشکی از ابتدا تا انتهای دوره در آزمون اخلاق پزشکی قرار داشته باشد و در پایان دوره برای او نمره اخلاق منظور شود و این همان راهی است که هزار سال قبل حکمای ما مروج آن بوده اند.
در پیشینه تمدنی اسلام و ایران علم اخلاق یکی از پیش نیازهای طب بالینی محسوب می شد و دانش آموختگان پزشکی برای راه یافتن به دوره طب بالینی موظف به گذراندن دروسی در علوم پایه بودند که علوم دینی، اخلاق، منطق و حکمت از جمله آنها بود و برای آموختن این علوم استدلال هایی داشتند:
علم فقه و حدیت و دیگر علوم دینی، تا اساس و بنیاد دین خود بدان استوار دارند و از شاهراه استقامت نلغزند.
علم اخلاق، تا در آن ورزیده گردند و صاحب خلق نیکو باشند.
علم منطق، تا به منظور کسب دانش و مهارت استدلال و دستیابی به حقایق پیروز باشند.
علم حکمت، تا در تأیید و تحقیق معانی و نکات و تکالیف کلان و حسن بیانات صاحب شریعت راست گفتار و درست کردار باشند.
علم طبیعی که علم طب شاخه ای از آن محسوب می شود.
علوم نجوم که به شناخت اوقات فصد و حجامت به کار آید.
علم هندسه که به منظور کسب معرفت در ساختمان و شکل اعضا و فهم چگونگی آنها مفید باشد.
علم کهانت و فراست که از دیدن بعضی احوالات و معلومات هیأت مرض، پی به نوع آن برده و عاقبت بیماری را پیش بینی نمایند.
بنابراین در پزشکی گذشته، طبیب می بایست حکیم می بود تا بتواند به نحو مطلوبی به طبابت بپردازد و آموزش اخلاق هم به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر در بین رهروان این راه مورد توجه بوده است.
اخلاق پزشکی در عصر حاضر
از نیمه دوم قرن بیستم تحولی بنیادین در آموزش اخلاق پزشکی ایجاد شد و به دانشجویان پزشکی آموزش داده شد که چگونه معضلات اخلاقی را در حرفه خود مدیریت کنند.
ابتدا روحانیون، فلاسفه و دیگر متخصصان رشته های علوم انسانی راهکارهای اخلاقی عملی را ارایه می کردند، اما تفاوت های موجود در روش های فلسفی آموزش اخلاق پزشکی و روش های مبتنی بر نیازهای جامعه پزشکی باعث شد که برنامه های آموزشی اخلاق بیشتر بر محور مهارت های جدید و مشکلات ناشی از توسعه و پیشرفت فناوری های نوین زیست پزشکی و آثار و پیامدهای آن بر تصمیم گیری های اخلاقی پزشکان استوار باشد.
امروزه علما فلاسفه را غافلگیر کرده اند و به نظر می رسد یکی از راه های فایق آمدن بر چالش های موجود بازگشت به حکمت است. هرچند فلسفه امروز حکمت نیست، بلکه نظریه پردازی است، اما باید توجه داشت که هیچ علمی به معنای حقیقی کلمه بدون حکمت، معنا ندارد.
طبابتی که دیروز غرب عالم را مسخر خویش می ساخت، امروزه هم گام با بهره مندی از فناوری های نوین زیست پزشکی، خویشتن را مغلوب فرهنگ وارداتی این فناوری می پندارد و بدون تردید علت را باید در فقدان جهان بینی خاص پزشکی جستجو کرد.
ورای نگرانی شدیدی که در نتیجه انفکاک علوم پزشکی از علوم انسانی وجود دارد، با نگاه جدید اندیشمندان به مقوله اخلاق پزشکی هاله ای از امید نهفته است، زیرا با توجه به آمیختگی مباحث فقهی، حقوقی و اخلاقی با پزشکی، جامعه پزشکی نه تنها خود را مستغنی از این مؤلفه ها نمی پندارد، بلکه تلاش مضاعفی که برای فایق آمدن بر مشکلات و چالش های فقهی، اخلاق و حقوقی جامعه پزشکی آغاز شده حکایت از پیوند دوباره طبابت امروز با حداقل های حکمت دیروز دارد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼