تربیت فرزند از دیدگاه اسلام، بیشتر بدانید
فرزندسالاری معمولا به صورت لوس بازی، زیاده خواهی، بیادبی و بینظمی در کودکان سنین پایینتر و در سنین نوجوانی و جوانی با تحکم، زورگویی و قلدری بروز میکند.
دوره کودکی بچههای دهه ۶۰ و قبل از آن، با بازی در کوچه پسکوچههای محله گره خورده و دوستانی که تعداد آنها معمولا از تعداد انگشتهای دست تجاوز نمیکرد؛ بازیهای پرسر و صدا و پرهیجان پسرها و خاله بازیهای آرام و شاد دخترها، تصویر کودکی کودکان آن روزهاست .
کودکانی با امکانات و توقع کم، اما با دلی شاد و لبی خندان! کودکانی که سالار بودند، اما نه به سالاری کودکان این روزها !
واقعیت این است که هیچ کس نمیتواند بطور قطع بگوید که کودکان دوره آتاری و فوتبال دستی و الک و دولک و لیلی حوضک خوشحالتر و خوشبختتر بودهاند یا این کودکان غرق شده در تکنولوژی رایانه و گوشیهای موبایل و تبلتها و لپ تاپها و …
اما یک مسئله در مورد تفاوت کودکان دیروز و امروز کاملا اثبات شده و آن بیشتر شدن فرزندسالاری در سالهای اخیر نسبت به سالهای دور است، مسئلهای که کمکم در حال تبدیل شدن به معضلی بزرگ است. صحبت از والدینی است که نه شبها آرامش دارند و نه روزها؛ چرا که این فرزندان هستند که ساعت خواب، غذا خوردن و حتی استراحت پدر و مادر را تحت مدیریت دارند! روابط زناشویی والدین نیز به شدت تحت تاثیر از دست رفتن حریم خصوصی است و از این جهت میتوان فرزندسالاری را موثر در اختلافات زناشویی و نارضایتی همسران از یکدیگر برشمرد .
فرزندسالاری، سندرم نازپروری
امروز این کودک خانه است که تصمیم میگیرد اعضای خانواده به کجا بروند و چه وقت بروند، اگر چیزی را دوست داشته باشد، پدر و مادر هم آن را دوست دارند، اگر دوست نداشته باشد، از کل برنامه زندگی خانواده، حذف میشود! کافی است اراده کند چیزی را داشته باشد، پدر و مادر دیگر به این فکر نمیکنند که این وسیله برای کودک ده سالهشان مناسب است یا خیر، زیرا او خواسته و باید داشته باشد !
اما وقتی خوب فکر میکنیم با یک حساب سر انگشتی به این نتیجه میرسیم که «نه» نگفتن به کودکان نه فقط به نفع آنها نیست، بلکه فراهم کردن هرچه که میخواهد، باعث میشود در بزرگسالی تحمل «نه» شنیدن را نداشته باشد و همین مسئله باعث به وجود آمدن صدمات روحی جبران ناپذیری به او میشود .
دکتر مهناز استکی، روانشناس و استاد دانشگاه، در گفتوگو با چاردیواری، ضمن اشاره به این نکته که در سالهای اخیر، فرزندسالاری، تحت عنوان « سندرم نازپروری» عنوان میشود، میگوید: ما والدین، به دلیل این که به برخی از اهداف خود دست نیافتهایم، میخواهیم تمام آن اهداف را در زندگی فرزندمان دنبال کنیم، یعنی اینکه به این مسئله فکر میکنیم که ما میتوانیم فرزندمان را به هر آنچه که خود نداشتهایم برسانیم و او هیچ گاه نباید ناکامی را تجربه کند !
وی میافزاید: اما والدین باید بدانند، ناکامی در کودکان لازمه یادگیری است، یعنی اگر همیشه و همه جا جلوی ناکامی فرزندمان را بگیریم، نباید از او انتظار داشته باشیم که در آینده، یک فرد موفق شود؛ زیرا ناکامی، اضطراب و یادگیری این موضوع که «همیشه نباید همه چیز فراهم باشد»، باید در فرآیند رشد وجود داشته باشد .
گاهی لازم است به کودکان گوشزد کنیم این وسیلهای که درخواست کرده، هنوز مناسب سن او نیست، یا اگر این مسئله مطرح نیست و خرید آن وسیله، فقط از نظر هزینه برای خانواده مشکل ایجاد میکند، میتوان برای او توضیح داد که خانواده شرایط خرید آن را ندارد. با این کار هم به کودک میآموزیم لزوما همیشه، نباید هرچه اراده میکنیم، در اختیار داشته باشیم و هم به او مدیریت درست اقتصادی خانواده را آموزش میدهیم.براساس نتایج تحقیقات صورت گرفته در مرکز پژوهش دانشگاه شهید بهشتی، ۷۰ درصد خانوادههای ایرانی فرزندسالار هستند، این خانوادهها سعی میکنند نیازها و انتظارات فرزندان را برتمامی سلسله فعالیتهای خانواده مقدم دارند؛ در خانوادههای فرزندسالار پس از گذشت مدتی، فرزند، خود را محور و مرکز تمام فعل و انفعالات خانواده میداند و براین اساس، خواستههای خود را در اولویت خواست خانواده تلقی میکند و خانواده با هر مشکلی که دارد، سعی میکند آن را برآورده کند. اما مهم این است که بدانید، آنچه به عنوان الگوی درست روابط فرزندان و والدین عنوان میشود، عبارت کلیدی «نه والدین سالاری و نه فرزندسالاری» است .
تک فرزندها، سالارتر اما تنهاتر
بیایید کمی در بحث دقیقتر شویم. سوژه مورد نظر ما یک پسر پانزده ساله و تک فرزند خانواده و بسیار خجالتی و کم حرف است، دوستان خیلی زیادی ندارد و بیشتر وقت آزاد خود را پای رایانه و چرخیدن در فضای اینترنت میگذراند؛ و به همان اندازه که دوست واقعی ندارد،دوستان مجازی رنگارنگی دور خودش جمع کرده است… مادرش به دلیل شاغل بودن، او را در سی و پنج سالگی به دنیا آورده و به فکر به دنیا آوردن بچه دیگر نبوده است. فاصله سنی مادر با تنها فرزندش، امروز مشکلات بسیار زیادی را برای او ایجاد کرده است و اکنون این مادر پنجاه ساله که دوره بسیار طولانی از نوجوان بودن خودش گذشته است، نمیتواند با تنها پسر نوجوانش ارتباط مناسبی برقرار کند، فرزند با تمام کم حرفی و کمروییاش «فرمانروای خانه» است و حرف اول و آخر را او میزند، اما همیشه تنهاست و خوشحال نیست …
بالاتر رفتن سن بچهدار شدن، نسبت به گذشته، تنها یکی از دلایل وجود تک فرزندها در خانواده است، اما در این امر دلایل دیگری از جمله بهانههای حقیقی یا غیرواقعی اقتصادی، ایدهآلگرا شدن خانوادهها در تربیت و ارائه امکانات به فرزندان وغیره نیز دخیل است .
دکتر مرضیه مشتاقی، روانشناس و مشاور خانواده، ضمن اشاره به این مسئله که داشتن یک فرزند یا بیشتر، فقط به نظرات خود والدین و شرایط آنها بر میگردد، میگوید: اما در مورد تکفرزندی بهطور کلی، یک سری مسائل باید مورد توجه قرارگیرد .
وی میافزاید: تک فرزندها، فرمانروای خانه هستند و این فرمانروایی از در اختیار داشتن یک «کنترل تلویزیون» ساده تا انتخاب محل زندگی و مسائل دیگر را شامل میشود و این تصمیمگیری در تمام مسائل زندگی باعث میشود تعامل و تعاون تک فرزندها با دیگر کودکان کمتر شود و از آنجا که وی کمتر «نه» شنیده و کمتر چیزی را به اشتراک گذاشته در بزرگسالی، مخصوصا در زمان ازدواج به مشکلهای زیادی برخواهد خورد .
معمولا بچههای تک فرزند بعد از ازدواج شریک خود را بیشتر به صورت رقیب میبینند تا یک همراه و همسر و همین طور بطور کلی مهارتهای برقراری ارتباطشان در بزرگسالی بسیار ضعیفتر از کسانی است که دارای خواهر یا برادر بودهاند .
دکتر مشتاقی همچنین میافزاید: یکی از دلایل و بهانههای خانوادههایی که دارای یک فرزند هستند، این است که اگر آنها بتوانند به یک فرزند بطور کامل رسیدگی کنند و هرچه امکانات وجود دارد در اختیار او بگذارند، خیلی بهتر از این است که دو یا سه فرزند داشته باشند، اما نتوانند همه خواستههایشان را برآورده کنند، اما آنها باید به این موضوع دقت کنند که کدام مورد مهمتر است؟ مسائل اقتصادی یا نیازهای روحی و روانی تک فرزند خودشان !
اما مهمترین مسئله این است که در تک فرزندی، فرزندسالاری به عنوان مشکلی بزرگ مطرح میشود، بهگونهای که پدر و مادر، تمام توجه خود را به فرزندشان معطوف میکنند و هر خواستهای که داشته باشد، برآورده میکنند و معمولا کودکان با این روش لوس خواهند شد و چون خواهر و برادر ندارند، توانایی برقراری ارتباط موثر با دیگران را نیز کمتر یاد میگیرند. از طرف دیگر تنهایی؛ بزرگترین مشکل کودک تک فرزند است. این مشکل قابل پیشبینی و پیشگیری؛ آنها را در مواجهه با مشکلات و تنشهای موجود در جامعهای بزرگتر از خانواده خود که در آن فرمانروایی میکند؛ ناتوان و آسیبپذیر میکند. تک فرزند خانواده که اغلب تنهاست در فقدان خواهر و برادری که با او همصحبت شده تا خود، مشکلات، استعدادها و چالشهای پیش رویش را بشناسد، در پیدا کردن جایگاه واقعیاش در جامعه دچار مشکل است .
ویژگیهای تربیت فرزند سالارانه
۱ . والدین سعی میکنند به تمام خواستهها و اهداف فرزند خویش بدون چون و چرا جامه عمل بپوشانند .
۲ . فرزند برای به اجرا درآوردن آرزوهای بر باد رفته والدین آزادی عمل کافی دارد .
۳ . والدین در امر تربیت فرزند یا دچار ضعف شناختی هستند یا در به کارگیری راهکارهای عملی لازم در این زمینه تدبیر و قدرت کافی ندارند .
۴ . فرزند با استفاده از اهرمهای شناختی، عاطفی و رفتاری توانسته بر تسلط روانی خویش بر والدین بیافزاید و نقطه نظراتش را بر آنها تحمیل کند .
۵ . در اداره منزل و تصمیمگیریها، بیش از حدی که شایسته است به نظرات فرزند توجه میشود .
۶ . هنگام تعارض بین نظرات افراد خانواده، نظرات فرزند چه حق و چه باطل، مقدم است و به اجرا گذاشته میشود .
اسلام و تربیت صحیح فرزندان
آموزههای اسلامی و متون دینی ما را به رعایت حد میانه و آزادی مشروط در روابط بین اعضاء خانواده و از جمله رابطه والدین با فرزند توصیه میکند زیرا در فرهنگ اسلام آنچه در اختیار انسان است، از جمله فرزندان، امانت الهیاند و خانواده مسئول حفظ سلامت، رشد و سعادت آنهاست .
همانطور که امام سجاد (ع) در رساله حقوق خود میفرماید: «تو مسئول آنچه در اختیارت قرار دادهاند، هستی .»
بنابراین همانطور که فرزندان وظایف و مسئولیتهای زیادی در برابر والدین خود دارند، پدران و مادران نیز در برابر تعلیم و تربیت فرزندان خود و رشد و کمال آنها مسئول و مکلف هستند و به آنها اجازه داده نمیشود فرزندان خود را در آزادی مطلق و بیعنان رها کنند و آنچنان سهلگیر شوند که فرزندان بتوانند به هر کاری که مایلند دست زنند .
نکته قابل توجه اینکه قرآن به این نکته اشاره دارد که اگر خانواده خود را به حال خود رها کنید، خواه ناخواه به سوی آتش دوزخ پیش میروند، پس این شما هستید که باید آنها را از سقوط و انحراف از خط مستقیم الهی حفظ کنید و موظف به نظارت و مراقبت از فرزندان و اهل خانواده خود هستید و نباید به بهانه تامین و توجه به نیازهای مختلف، آنها را رها کرد .
در حدیثی میخوانیم: «یکی از یاران پیامبر اکرم (ص) سؤال کرد: چگونه خانواده خود را از آتش دوزخ حفظ کنیم؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود: آنها را امر به معروف و نهی از منکر میکنی، اگر از تو پذیرفتند، آنها را از آتش دوزخ حفظ کردهای و اگر نپذیرفتند، وظیفه خود را انجام دادهای .»
در حدیث جامع دیگری از رسول اکرم (ص) نیز آمده است: «بدانید همه شما نگهبانید و همه در برابر کسانی که مامور نگهبانی آنها هستید، مسئولید. امیر و رئیس حکومت اسلامی نگهبان مردم بوده و در برابر آنها مسئول هستند. مرد، نگهبان خانواده خویش است و در مقابل آنها مسئول است. زن نیز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان و در برابر آنها مسئول است. بدانید همه شما نگهبانید و همه شما در برابر کسانی که مامور نگهبانی آنها هستید، مسئولید .«
نگهبان موظف به پاسداری از چیزی است که به او سپرده شده است، چنانچه بخواهد آن امانت را رها کند و مانع ضررهای احتمالی نشود، او را متخلف تلقی خواهند کرد و باید تاوان و جریمه آن را بپردازد .
آزادی مطلق غربی
با توجه به تحقیقاتی که تاکنون در زمینه مسائل خانواده انجام شده، فرزندسالاری را میتوان ادامه انواع پدیدههای پدرسالاری، مادرسالاری، زنسالاری و مردسالاری دانست. چرا که تاریخ بشر در هر مقطع از زمان یکی از این پدیدهها را تجربه کرده است. به عنوان مثال در آلمان و بسیاری از کشورهای اروپایی دیگر، ابتدا کودکان، سپس زنان، بعد سالخوردگان و در آخر نیز مردان از اولویتهای قانونی برخوردارند. در این کشورها اگر کودکان از وضعیت خانوادگی خود ناراضی باشند، میتوانند با یک تلفن به پلیس، والدین خود را به جرم بیتوجهی و نادیده گرفتن آنها روانه زندان کنند و یا این که به محض مشاهده کوچکترین مشکلی در والدین، سرپرستی و تربیت فرزندان به نهادهای اجتماعی و دولتی واگذار میشود .
البته پدیده فرزندسالاری و ظهور این پدیده در اروپا از ۱۹۵۰ آغاز شد. در واقع با کوچکتر شدن بعد خانوار، کودکان نیز از توجه بیشتر مادر بهرهمند شدند. خردسالان به واسطه رواج روشهای تربیتی همچون مونته سوری و فرویدیسم، به داشتن آزادی بیقید و شرط در شعار، برای شناخت هر آن چه که در اطرافشان است، تشویق شدند و در حقیقت برای پذیرش تغییرات ضداخلاقی و ضد فرهنگی نظام سرمایهداری بدون مقاومت نسلی آماده شدند. این شیوه تربیتی مقدمهای بر کشف خیر و شر از نو در نسلهای آینده و پذیرش سبک زندگی ضدخدا بدون کمترین مقاومت شد. این گونه بود که در جوامع مذهبی اروپایی- آمریکایی فرزندان نامشروع، همجنس باز و بیبند و بار از مادران و پدرانی کاتولیک و عفیف تربیت شدند .
عوامل موثر بر رشد فرزندسالاری
با توجه به این که در حال حاضر پدیده فرزندسالاری از نظر بسیاری از متخصصان علوم تربیتی نوعی بیشتوجهی از سوی والدین تلقی میشود که نتایج خوبی هم در بر ندارد با این وجود در بیشتر مواقع والدین تصور میکنند که با این کار ارزش و احترام زیادی برای فرزندان شان قائل شده و به آنها شخصیت و اعتبار بخشیدهاند .
در حالی که مشاوران تربیتی در این باره میگویند: دوران کودکی بهترین زمان برای تربیت و پایهگذاری زندگی سالم و سعادتمندانه فرزندان است، زیرا توانمندیهای آنان در زمینه پذیرش آموزههای تربیتی در این دوره در سطح بالایی قرار دارد. بنابراین موضوع چگونگی تربیت فرزند از دیر باز از موضوعات اساسی و بنیادی در خانه و خانواده بوده است و وجود ذات کودکان و نوجوانان مانند آیینهای روشن است که از هرگونه نقش و نگار خالی است. اما در عین حال قابلیت و پذیرش هر نقشی را دارد و حتی در احادیثی که از ائمه معصومین بیان شده آمده است که قلب کودک مانند زمین کاشته نشده است و آمادگی و پذیرش هر نوع بذری را دارد که در آن پاشیده شود. از این رو هر نوع اصول تربیتی را که والدین بر روی فرزندان خود پیاده کنند آنان به همان شکل بزرگ خواهند شد .
چه باید کرد؟
در خانوادههایی که نه «محدودیت مطلق» سایه افکنده و نه دچار معضل «آزادی مطلق» هستند، «آزادی مشروط» معیار و ملاک رابطه والد - فرزند میباشد. به این ترتیب که همه افراد خانواده به تناسب موقعیت خویش، حق دخالت در اداره امور خانه و اظهار نظر درباره مسائل مختلف را دارند. این روابط عاقلانهترین و انسانیترین روش زندگی و فرزندپروری میباشد. فرزندان چنین خانوادههایی بدون سختگیری و کنترل بیش از حد و یا آزادی و رهایی در انجام کارها، از یک حد تعادل و آزادی نسبی و انضباط هدایت شده برخوردارند و از نظر عاطفی نیز در یک سطح متعادل و بدون افراط و تفریط قرار دارند و به موقع از محبت والدین بهره میجویند و شخصیت آنها در خانه مورد احترام قرار میگیرد. این افراد نظمگرا، منضبط و تسلیم نُرمهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی هستند. حق اظهار نظر دارند و مشکلات خود را با والدین در میان میگذارند .
این فرزندان در مکانهای آموزشی و غیرآموزشی ارتباط عاطفی و اجتماعی صحیحی برقرار میکنند و اختلاف عقاید دیگران را آگاهانه پذیرا میشوند .
بر اساس بررسیهای روانشناسان اجتماعی افرادی که در دوران کودکی، آزادی مشروط و متعادلی داشتهاند، در بزرگسالی دشمن ظلمها و مخالف نارواییها بوده و به اصلاحات بزرگ اجتماعی توفیق یافتهاند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼