اما این جدایی سادگی ماجرای شکست عشقی را نداشت. این فوتبالیست معروف که همیشه به عنوان فردی منظم و بهدقت، شناخته میشد، در زندگی خانوادگی هم خواستار کنترل همه چیز بود. او حضانت فرزندش را بهدست گرفت و با استفاده از نفوذ و جایگاه اجتماعیاش، راه ارتباط کودک و مادر را بست.
با گذر زمان، مادر که تنها پارهتن خود را از دست داده بود، دچار فشارهای روانی و افسردگی شدید شد. اطرافیان میگفتند که هر روز با عکس کودکش صحبت میکرد و باورش نمیشد که دیگر اجازه دیدن او را ندارد. این موضوع، زخم عمیقی در قلب او باقی گذاشت و زندگی عاطفیاش را ویران کرد.
در سوی دیگر داستان، این فوتبالیست که زمانی ستاره زمینهای فوتبال بود، به یک پدر سختگیر تبدیل شد. او با همان قاطعیتی که در مسابقات خود داشت، در مسائل شخصی هم تصمیم میگرفت. حتی زمانی که نزدیکان و دوستانش از او خواستند که اجازه دیدار مادر و فرزند را بدهد، او همچنان مقاومت کرد و گفت: «بچه ماله منه، من بزرگش میکنم.»
گفته می شود که این مادر نگون بخت از غم ندیدن فرزندش بیماری اعصاب و روان گرفته بود.
سالها سپری شدند و کودک کوچک، به نوجوانی ۱۷ ساله تبدیل شد و موفق شد با گرفتن حکم رشد نزد مادرش برود.
نزدیکان خانواده میگویند که اکنون این نوجوان به رابطهای گرم و صمیمانه با مادر خود دست یافته است. او با اشاره به گذشته تلخ خود، اظهار داشته بود: «هیچکس نمیتونه جای مادر رو بگیره... سالها از من گرفتش.»
او که بابت رفتارهای بد پدرش حسابی از لحاظ روحی آسیب دیده است می گوید دیگر حاضر به دیدن پدرش نیست.
این فوتبالیست معروف بعدا مجدد ازدواج کرد و از همسر جدید خود هم فرزند دارد.