به گزارش نی نی بان ، «همیشه میخندید. توی مهمونیها مرکز توجه بود، همیشه یه حرف بامزه برای گفتن داشت. حتی وقتی خودش حال خوبی نداشت، حال بقیه رو خوب میکرد. هیچوقت کسی ندیدش که گریه کنه، یا از سختیهاش بگه. همه فکر میکردن حالش خوبه. که زندگیش رو به راهه. که خوشبخته. اما یه روز... رفت. بیهیچ نشونهای. بیهیچ خداحافظیای. و فقط یه سوال برای همه موند: چرا؟» ما بارها و بارها با این روایت مواجه شدیم. کسی که بهظاهر قوی بود، شاد بود، موفق بود، یکدفعه ناپدید شد. و بعد، دایرهای از ناباوری، سؤال و سکوت. این گزارش تلاشیست برای نزدیکتر شدن به این «ناباوری». برای فهمیدن اینکه چرا بعضی دردها دیده نمیشوند، و چرا بعضی فریادها، در سکوت مطلق اتفاق میافتند.
مثلث مرگ
سه احساس میتوانند فرد را به لبه پرتگاه خودکشی برسانند: ناامیدی، ناتوانی و بیارزشی. مطالعات نشان دادهاند که با کاهش میزان شادی، احتمال خودکشی بالا میرود. در سالهای اخیر، خبر مرگ ناگهانی برخی چهرههای موفق و تحسینشده، همه را در شوک فرو برده افرادی که ظاهراً زندگی شاد و الهامبخشی داشتند. اما واقعاً چه چیزی آنها را به چنین تصمیمی رسانده است؟
افراد موفق خودکشی نمیکنند
اگر موفقیت برابر شادی بود، پس چرا کسانی که ثروتمند، محبوب و مورد احتراماند، دست به خودکشی میزنند؟ اینجا با یک تناقض بزرگ مواجهیم. باوری رایج اما نادرست وجود دارد: «افراد موفق خودکشی نمیکنند.» اما تاریخ، خلاف این را نشان میدهد از ستارگان سینما گرفته تا پژوهشگران، مدیران، و سیاستمداران. برخی از آنها، به دلایل گوناگون، درد عاطفیشان را پنهان کردهاند. در جامعه مدرن، موفقیت بزرگنمایی میشود و شکست، تابو است. در چنین فضایی، افراد موفق که مدام در معرض دید و قضاوت هستند، فشارهای سنگینی را تحمل میکنند. و اگر نتوانند این فشارها را مدیریت کنند، ممکن است به تصمیمات تلخی برسند.
فرمول معجزه شادی
شادی یک احساس مثبت و ذهنی است. مارتین سلیگمن، روانشناس، در نظریه معروف خود فرمول شادی را مطرح کرد: « H = S + C + V »
H: میزان شادی
S: عوامل ژنتیکی، که از تولد همراه ما است و حدود نیمی از شادی را تعیین میکند
C: شرایط بیرونی، مانند وضعیت مالی یا موقعیت اجتماعی
V : فعالیتهای ارادی، مانند قدردانی از دیگران یا زمان گذاشتن برای کاری که به آن علاقه داریم.
این یعنی بخشی از شادی ما ارثی است، بخشی بیرونی، اما قسمت مهمی از آن تحت کنترل خود ماست.کارهای داوطلبانه، قدردانی، مهربانی و فعالیتهای معنادار میتوانند شادی را عمیقتر کنند. برای مثال، نوشتن یادداشتی برای تشکر از یک دوست یا کمک به کسی میتواند این حس را تقویت کند. اما چرا این فرمول برای برخی کارساز نیست؟
پارادوکس شادی و خودکشی
در ظاهر، خودکشی نشانه شدیدترین ناراحتیهاست. اما دادهها میگویند در برخی از شادترین کشورها، نرخ خودکشی هم بالاست. مثلاً فنلاند و دانمارک در صدر جدول جهانی شادیاند، اما نرخ خودکشیشان هم بالاست. در مقابل، کشورهایی چون سوریه که جنگزدهاند، نرخ پایینی دارند.چرا؟ یکی از توضیحات، "تئوری مقایسه اجتماعی" است: در جامعهای که همه خوشحالاند، غم فردی شدیدتر حس میشود. گاهی احساس شکست در جامعهای موفق، دردناکتر از فقر در جامعهای فقیر است بنابراین، شادی و خودکشی همیشه رابطه معکوس ندارند؛ این رابطه، پیچیده، وابسته به بافت اجتماعی، فردی و فرهنگی است.
چرا گاهی افراد موفق خودکشی میکنند؟
خودکشی، فقط یک «تصمیم لحظهای» نیست. بازتابی است از ناتوانی ما در پاسخ دادن به رنجهای درونی افراد. همه کسانی که دست به خودکشی میزنند، بیمار روانی نیستند. تحقیقات نشان دادهاند که بیش از نیمی از افراد موفقی که خودکشی کردهاند، هیچ تشخیص روانپزشکی رسمی نداشتند اما چه عواملی بیشتر در این میان تکرار میشوند؟
.کمالگرایی: وسوسه کامل بودن
کمالگرایی یعنی تعیین استانداردهای بسیار بالا برای خود و ترس از شکست. به گفته پژوهشگرانی مانند اسمیت (۲۰۱۷) و بلات (۱۹۹۵)، کمالگرایی با احساس خودانتقادی شدید، اضطراب، و درد روانی مزمن همراه است.
این افراد:
- مدام خود را قضاوت میکنند؛
- در مقابل شکست تاب ندارند؛
- از حمایت اجتماعی محروماند؛
- نمیتوانند آسیبپذیری خود را نشان دهند.
در میان افراد موفق، این ویژگی میتواند خطرناکتر هم باشد؛ چون آنها برای حفظ تصویر موفق خود، حاضرند رنجشان را پنهان کنند. بهخصوص وقتی احساس میکنند باید انتظارات دیگران را برآورده کنند.
.تنهایی در اوج: انزوا و روابط سطحی
افراد موفق ممکن است در میان جمع، تنها باشند. مشغلههای کاری، توقعات اجتماعی، شهرت و رقابتپذیری بالا، باعث میشود روابط عمیق انسانی سخت شکل بگیرد. مطالعهای از "راکول و جایلز" نشان داد که شهرت میتواند حریم خصوصی را از بین ببرد، و نیاز به «جاودانگی نمادین» را در فرد تقویت کند؛ نیازی که در نهایت میتواند فشار روانی زیادی تولید کند. به گفته روانپزشک «رایشمن»، انزوای عاطفی نوعی فریاد خاموش است برای ارتباط انسانی حتی وقتی فرد در میان تحسینهاست.
آمارهای تکاندهنده
در هند، بر اساس گزارش NCRB در سال ۲۰۱۹، از میان ۱۳۹ هزار خودکشی، ۹۳ هزار نفر بین ۱۸ تا ۴۵ سال داشتند
- در سراسر جهان، مردان بیشتر از زنان خودکشی منجر به مرگ میکنند، اما زنان بیشتر اقدام به خودکشی دارند.
- در صنعت فیلم و تلویزیون هند، برخلاف الگوهای جهانی، زنان بیشتری خودکشی کردهاند؛ احتمالاً بهدلیل فشارهای مضاعف اجتماعی و جنسیتی.
چطور جلوی یک مرگ خاموش را بگیریم؟
پیشگیری از خودکشی، نیاز به آگاهی عمومی، آموزش اطرافیان و حمایتگری روانی دارد. برای شناسایی افکار خودکشیگرایانه در افراد موفق، باید:
- از «لبخندهای اجباری» نترسیم؛
- برچسب زدن به افسردگی را متوقف کنیم؛
- فرهنگ درخواست کمک را تقویت کنیم؛
- روی ایجاد روابط انسانی واقعی تمرکز کنیم؛
- روایتهای رسانهای از موفقیت را صادقانه بیان کنیم.
پایان باز
خودکشی افراد موفق یکی از واضحترین نشانههای شکاف میان ظاهر و واقعیت درونی انسانهاست. موفقیت، شهرت یا جایگاه اجتماعی، تضمینی برای شادی و سلامت روان نیست. برخی از کسانی که زندگی حرفهای درخشانی دارند، در سکوت با رنجهای عمیقی دستوپنجه نرم میکنند؛ رنجهایی که گاه حتی نزدیکترین افراد هم از آن بیخبرند. انگ اجتماعی پیرامون مشکلات روانی، مانع بزرگی برای درخواست کمک است. این انگ بهویژه در میان قشر تحصیلکرده و موفق، باعث میشود که آسیبپذیریهای شخصی پنهان بماند و افراد از مراجعه به متخصصان سلامت روان خودداری کنند. پس اگر قرار باشد فقط یک چیز از این گزارش به یاد بماند، شاید این باشد: گاهی کسانی که بیشترین تحسین را میگیرند، بیشترین نیاز را به شنیده شدن دارند.
منبع: تبیان