۵۱۹۴۲
۵۰۴۶
۵۰۴۶

احساس تنهایی در خانواده، ریشه در چه دارد؟

تنهایی به دو دلیل متضاد، در تمامی روابط عاطفی ریشه دارد. انسانها می خواهند به قدر کافی به یکدیگر نزدیک باشند تا نیازهایشان را از طریق ارتباطاتشان برآورده کنند.

احساس تنهایی در دو زمان بوجود می آید؛ وقتی آدم ها بیش از حد تنها می شوند و هنگامی که اصلا تنها نیستند. پس تعادل بین نیاز به نزدیکی و جدایی را باید همیشه در روابط انسانی حفظ کرد.

یکی از حوادثی بدی که ممکن است کانون خانواده را متاثر سازد مرگ یکی از طرفین است. با مرگ همسر، والد تنها، سفر تنهایی خویش را آغاز می کند. والد مصیبت زده ازآینده ای می هراسد که باید بچه هایی را به تنهایی درآن بزرگ کند، فهم"تنهایی"کمک می کند تا والد تنها برآن غلبه کرده و درد آن را آرام کند.

تنهایی به دو دلیل متضاد، در تمامی روابط عاطفی ریشه دارد. انسانها می خواهند به قدر کافی به یکدیگر نزدیک باشند تا نیازهایشان را از طریق ارتباطاتشان برآورده کنند، اما در عین حال می خواهند به قدر کافی از هم جدا باشند تا آزادی و هویت شخصی خود را حفظ کنند.

انسانها اگر بیش از هم جدا مانده و با هم تماس نداشته باشند، احساس تنهایی می کنند و می خواهند مدتی با هم باشند. آنها اگر بیش از حد به هم نزدیک باشند می خواهند مدتی از هم جدا باشند چون با دوری از"خود"احساس تنهایی می کنند و می خواهند با خودشان خلوت کنند.

احساس تنهایی در دو زمان بوجود می آید؛ وقتی آدم ها بیش از حد تنها می شوند و هنگامی که اصلا تنها نیستند. پس تعادل بین نیاز به نزدیکی و جدایی را باید همیشه در روابط انسانی حفظ کرد. وقتی کسی فوت می کند برای ابد از نزد ما سفر کرده است.

پس همسر مصیبت دیده ابتدا از جدایی ابدی خود از همسرش احساس تنهایی می کند و دلتنگ مصاحبت با زوج یا زوجه خود می شود. از دست دادن همسر، تنش های زیادی در زندگی همسر بازمانده ایجاد می کند.

او پس از مدتی می بیند که هیچ وقتی ندارد که صرف خود کند و به این دلیل نیز احساس تنهایی می کند. توقعات شغلی، خانه داری و مسئولیت مراقبت از بچه ها او را از پادر می آورد و از نعمت تنهایی بی نصیب می گذارد. هر دوی این تغییرات باعث می شود که احساس تنهایی کند، اما افراد حامی می توانند مانع احساس انزوای او شوند.خلوت کردن با خود،این امکان را به والد تنها می دهد که از تنهایی اش سود ببرد.

احساس تنهایی انسان، دردی جهان شمول است و در سراسر دنیا ریشه های مشترک دارد. انسان ها سه نوع رابطه عاطفی با هم دارند.اگر یکی از این سه نوع رابطه اساسا برقرار نشود، لطمه ببیند و یا قطع شود،احساس تنهایی به وجود می آید؛

-انسان از عزیزانش عشق دریافت می کند. وقتی این عشق کاهش می یابد یا از بین می رود، احساس تنهایی می کند.

-انسان به عزیزانش عشق می دهد. وقتی این عشق کاهش می یابد یا از بین می رود انسان احساس تنهایی می کند.

-انسان با از دست دادن عزیزان خود بخشی از احساس هویت خویش را از دست می دهد و به همین دلیل احساس تنهایی می کند.

فوت همسر این روابط را قطع می کند و به هر سه دلیل نیز احساس تنهایی را ایجاد می کند. اولین رابطه ای که باید ترمیم شود. رابطه ای است که به انسان از همه نزدیکتراست؛ حس هویت، بعد از سالها زندگی مشترک، دو همسر به علت وابستگی و رابطه متقابل، به هویتی مشترک دست می یابند و مرگ یکی از آنها خلا بزرگی برای دیگری ایجاد می کند. بسیاری از والدهای تنها می گویند؛ "انگار نیمه دیگرم را از دست داده ام،احساس می کنم که دیگر کامل نیستم".

احساس خلا،نوعی احساس تنهایی است. انسان تنها برای پر کردن این خلا هم نیازبه تنهایی دارد تا بتواند بیندیشد و هم نیاز به صرف بخشی از وقت خود دارد تا علایق خویش را پیگیری کند، خودش را بشناسد و ارزش های شخصی خود را تایید کند.او باید خود را متقاعد سازد که بدون حضور همسرش هم می تواند بالاخره در زندگی خود احساس کمال و خوشبختی کند.

دومین رابطه ای که باید ترمیم شود، عشق ورزیدن به دیگران است. عشق ورزیدن به دیگران،بر خلاف دریافت عشق از دیگران، تحت اختیار والد مصیبت زده است. او می تواند دست یاری به سوی خانواده اش دراز کند، با دوستان خود رفت و آمد کند و حتی با ارائه کمک های داوطلبانه خود به غریبه ها به آنها نیز یاری برساند.

با این کار والد تنها از ابتکار عمل خود استفاده می کند و روابط معنی دار خود را با دیگران حفظ می کند او با اقدام به برقراری رابطه با دیگران به خود می گوید؛ ارتباط با آدم ها هنوز هم مهم است من مجبور نیستم تنها باشم.

سومین رابطه ای که باید ترمیم شود مشکل ترین آنهاست؛ مرگ،جان کسی را گرفته است که مهمترین عشق را به والد مصیبت زده می داده؛ والدی اکنون تنها شده است والد مصیبت زده هر روز از توجهات همسر خود برخوردار بود. او قدر بخشی از آن توجهات را می دانست و بخشی را حق مسلم خود می پنداشت،اما اکنون برای همه توجهات همسرش احساس دلتنگی می کند.جای خالی تک تک این توجهات او را می رنجاند و به یاد داغ عظیم خود می اندازد.

فرد مصیبت زده به طور طبیعی علاقه خود رانسبت به دنیای خارج از خود از دست می دهد و نسبت به ایجاد رابطه با دیگران دلسرد می شود، اما این بی علاقگی او می تواند دیگران را نیز از تلاش برای آغاز رابطه با او دلسرد می کند.

اگر والد مصیبت زده بارها و بارها دعوت دیگران را برای برقراری رابطه رد کند آنها نیز احساس می کنند که والد مصیبت زده برای توجهاتشان ارزشی قائل نیست و تصمیم می گیرند که او را تنها بگذارند.

در نتیجه می توان گفت که برقراری رابطه اجتماعی با دیگران برای کسی که با غم خود مشغولیت ذهنی دارد کار مشکلی است، اما والد مصیبت زده، هم باید برای برقراری رابطه با دیگران ابتکار عمل داشته باشید و هم برای پذیرش رابطه دیگران آمادگی خود را نشان دهد.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.