۲۴۱۲۸
۵۴۸۰
۵۴۸۰

چگونه بچه ای خلاق داشته باشیم؟

برای گذر از عصراطلاعات و ورود به دنیای آینده باید کودکان را توانمند، خلاق، ارتباط گر و مسلط به فناوریهای جدید روز تربیت کرد.

نی نی بان: برای گذر از عصراطلاعات و ورود به دنیای آینده می‌بایستی کودکان را توانمند، خلاق، ارتباط گر و مسلط به فناوری‌های جدید روز تربیت کرد،آن چنان که دارای انگیزش بالا بوده و از شوق زندگی کردن برخوردار باشند تا بتوانند در دنیای پر رقابت و پیچیده آینده تاب تحمل داشته و موفق شوند.


چگونه بچه ای خلاق داشته باشیم؟

برای پی بردن به اهمیت هنر در بروز خلاقیت بهتر است تعریفی از خلاقیت داشته و سپس به بیان ویژگی‌های فرد خلاق بپردازیم.

تعریف خلاقیت
بیان تعریفی جامع از خلاقیت کار سختی است و صاحب‌نظران تعاریف مختلفی ارائه کرده‌اند. شاید ساده‌ترین تعریفی که بتوان از خلاقیت داشت عبارت است از این‌که فردی فکری نو و متفاوت ارائه دهد.
استیفن رابینز، استاد رفتار سازمانی خلاقیت را به معنای توانایی ترکیب اندیشه‌ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان بیان می‌کند.
گیلفورد، دانشمند آمریکایی خلاقیت را با تفکر واگرا ( دست یافتن به رهیافت‌های جدید برای مسائل) در مقابل تفکر همگرا (دست یافتن به پاسخ) مترادف دانسته است.

افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور شده و روش‌های خلاق و جدید را به کار می‌برند. برعکس کسانی که از این خصوصیت برخوردار نیستند تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی می‌کنند.

ویژگی‌های فرد خلاق

مهمترین ویژگی‌های یک افراد خلاق به شرح زیر است :
انگیزه بالایی برای پیشرفت دارند.
آن‌ها کنجکاو و جستجوگرند.
در انجام کارها دارای پشتکار و انضباط هستند.
انگیزه فراوانی برای کسب دانسته‌ها و تجربیات جدید دارند.
شوق فراوان برای زندگی کردن دارند.
زیباپسند بوده و علاقمند به آثار هنری هستند.
می‌توانند بر روی دیگران بسیار تاثیر گذار باشند.
دارای قوه تخیل (فعال ) بالایی هستند.
میل به استقلال دارند و از این‌که همرنگ جامعه باشند می‌پرهیزند و در مواردی که دستورهایی بر خلاف میل یا اعتقادات خود دریافت کنند به سرپیچی از آن‌ها تمایل نشان می‌دهند.
در زندگی کمتر جزیی نگر هستند.
پیچیدگی در امور را بر سادگی ترجیح می‌دهند.
روحیه‌ای طنزگونه دارند و از شوخ طبعی برخوردارند.
تمایل به انجام کارهایی دارند که با ریسک توام است.
افراد خلاق کارها را به خاطر لذت و رضایت بخشی انجام می‌دهند و کمتر تحت تاثیر عوامل بیرونی نظیر شهرت، پول یا تایید دیگران کار می کنند.
گرایش به سادگی و ایجاد نظم دارند.
در انجام تصمیم گیرها انعطاف پذیرند.
مسائل پیچیده را به مسائل ساده ترجیح می‌دهند.
آن‌ها تمایل دارند که احساسات و هیجانات خود را صریح بیان کنند.
افراد خلاق از هوشی بالاتر از حد متوسط برخوردارند
به موضوعاتی توجه می کنند که دیگران به آن توجه نداشته اند
در مواردی آن‌ها برای یک مسئله می‌توانند چندین راه حل داشته باشند

حال با توجه به تعاریف بیان شده در می یابیم که هنر بواسطه ویژگیهای زیر می تواند زمینه ساز خلاقیت در انسان باشد :

1-هنر آدمی را وادار می کند که تجربیات جدیدی کسب کند و آن را به دیگران منتقل کند و این خود سرآغاز تبادل اندیشه و ظهور افکار نو خواهد بود و به گفته ارنست دیمنه از پایه گذاران آموزش و پرورش فرانسه، هنگامی که انسان افکار و تجربیات جدید خود را به دیگران منتقل می کند و از ذهن خود خارج می کند باعث شود همچون حلقه ای از زنجیر عمل کند که با کشیدن آن به بیرون از ذهن باعث بیرون آمدن افکار جدید تری می شود و این اقدام سبب به فعال نمودن مغز برای اندیشیدن بیشتر می شود.

۲-هنر کمک می کند ذهن آدمی در فضایی آرام بخش و با آزادی سیر کند، کاوش نماید و چیزهای جدید کشف کند و اندیشه هایی بروز دهد که تجربه نشده است.

اصولا هنگامی که ذهن انسان در فضایی ناآرام بسر می برد و دچار تضاد ها، نگرانی ها و دغدغه های فراوان است بخش زیادی از انرژی مغز برای مقابله با این نابسامانی ها به هدر می رود و در نهایت خسته و درمانده می شود و هنگامی که ذهن خسته است عمق تفکر بسیار نزول می کند و انسان قادر به اندیشیدن عمیق نیست و تنها در هنگام کارکردن، تمایل دارد که کارهای تکراری که نیازمند تفکر نیست را به انجام رساند و اگر این عارضه در یک جامعه گسترش یابد می توانیم حدس بزنیم تا چه حد مردم تمایل خواهند داشت برای انجام امور تفکر کنند و فعالیت های خود را با عقل و اندیشه پیش ببرند.

۳-هنر زمینه ساز انگیزش است و انسان را وادار به حرکت می کند. انسانی که با انگیزش بوده و هدفمند به پیش می رود ،خلاقیت او را همچون دوست برای رسیدن به هدف یاری خواهد کرد.

4-هنر با خلق زیبایی ها به مغز انسان آرامش می بخشد و شرایطی را پدید می آورد که سلول های مغزی در فضایی به دور از هیاهو و نگرانی اندیشه نمایند،چراکه محیط پر استرس و نگران کننده ، برای سلول های مغزی مخرب است.

۵- هنر می تواند آدمی را به درون خویش هدایت نماید و اگر انسان در این میان خویش را بشناسد و رسالت و هدف بزرگی را برای خود کشف نماید ، باعث ایجاد تحولی در انسان می شود که زمینه ساز انگیزش درونی بوده و این خود پیش زمینه خلاقیت در انسان خواهد بود.

6-هنر بهره گیری از قوه تخیل فعال را در انسان تقویت کرده و این خود می تواند زمینه ساز افکارنو شود .بسیاری از اختراعات بزرگ برگرفته شده از تخیل ذهن بزرگانی است که در گذشته این اختراعات را در ذهن خود تصور کرده بودند و سپس توسط دیگران به عمل تبدیل شده است .

۷-هنر زمینه ساز جستجو گری انسان به سوی خالق خویش است که این می تواند سرآغاز رشد اخلاق و شکل گیری خلاقیت مثبت و اثربخش در انسان باشد .بطور مسلم خلاقیت زمانی برای بشر قابل ارزش خواهد بود که ثمره های آن برای انسان نیکبختی و سعادت در پی داشته باشد.

8- هنر زمینه ساز ثبت تجربیات بشر است ، تجربیات ثبت شده بشر مهم ترین چیزها برای وادارکردن انسان ها به تفکر است و رشد تفکرکردن سرآغاز دست یابی به افکار نو و بروز خلاقیت خواهد بود.

۹-مغز از دو نیمکره تشکیل شده است. دو نیمه مغز شبیه یکدیگر بوده و هماهنگ با هم عمل می کنند. فعالیت هایی نظیر ریاضیات، زبان و ارتباط کلامی، منطق، بررسی و تجزیه و تحلیل و نویسندگی در نیمه سمت چپ مغز انجام می شود و فعالیت های نظیر تصور و تجسم، شناخت رنگ، موسیقی، وزن و آهنگ، خیالات و آرزوها بر عهده نیمه راست مغز است.

هرگاه انسان بتواند از دو نیمه مغز استفاده کند کارایی مغز بطور فوق العاده ای افزایش خواهد یافت. نود درصد مردم با سمت چپ مغز خود فکر می کنند بسیاری از دانشمندان با بهره گیری از هنر تلاش کرده اند نیمه راست مغز خود را فعال نگهدارند و به همین علت لازم است که با بهره گیری از هنر قابلیت های مغزی خود را افزایش دهیم.

۱۰-هنر دارای تاثیرات درمانی بر روی بدن انسان دارد که با بهره گیری از آن می توان به درمان بعضی عارضه ها پرداخت و یا از بعضی مشکلات پیشگیری نمود و این خود سبب سلامت جسم و مغز می شود.

روانکاوان معتقدند هنر از نظر عاطفی موجب کاهش احساس خشم و نفرت و پرخاشگری در کودک می شود و خلق آثار هنری می تواند باعث تقویت اعتماد به نفس در کودک شود . بکار گیری روش های درمانی نظیر نمایش درمانی ، قصه درمانی ، هنر درمانی ،کاربرد موسیقی در درمان بیماران مضطرب و افسرده در حال افزایش است.

تولد نوزاد، آغاز آموزش هنر
هنگامی که فریاد نوزادی به هنگام تولد به آسمان می رود ، گویی فریاد می کشد که چرا از یک مکان آرام بخش به دنیایی قدم گذاشته است که شگفت انگیز و پیچیده و تاحدی نا امن است.

او در این هنگام نیازمند آغوش گرم مادر است تا در شب هنگام با صدای لالایی او به خواب رود. لالایی های مادر که با آهنگی دلنشین خوانده می شود، اولین تاثیر گذاری هنر بر روی جسم و روان کودک است.

این شعرهای آرام بخش که نسل اندرنسل منتقل شده اند ، تاثیر خوبی در سخن گفتن و رشد مغز کودک دارد و از این زمان تا زمانی که وی به مهدکودک می رود شامل دورانی است که کودک در خانه و در کنار والدین در حال یادگیری و آموزش است.


در آموزش چهار عامل نقش مهمی دارند که عبارتند از :
معلم با انگیزه :
آموزش گیرنده با انگیزه:
محتوی آموزشی مناسب:
فضای آموزشی مناسب:
حدود پنج سال اول زندگی انسان که در محیط خانه سپری می شود جزو مهم ترین سال ها در شکل گیری شخصیت انسان محسوب می شود و اگر در این سال ها بتوان هنر را به خوبی به کودک آموزش داد می توان انتظار داشت که هنر بتواند در شخصیت کودک تاثیر گذار باشد . برای مثال می توانیم از خاطرات استفان‌ جی‌گولد (Stephan J Gould) دانشمند معروف‌ دیرین‌شناس ( (paleontologist که‌ در سال‌ ۲۰۰۲ میلادی‌ درگذشت‌، ذکری به میان آوریم که در خاطرات‌ خود گفته است : زمانی‌ که‌ پنج‌سال‌ سن‌ داشتم‌، از موزه‌ تاریخ‌ طبیعی‌ دیدن‌ کردم‌ و آثار به‌ نمایش‌ گذاشته‌ شده‌ در این‌ موزه‌ چنان‌ در وجود من‌ اثر گذاشت‌ که‌ از همان‌ زمان‌ علاقه‌مند شدم‌ که‌ یک‌ دانشمند دیرین‌شناس‌ شوم‌.

در خصوص این دوران باید بیان داشت که چهار عامل آموزشی دارای شرایط زیر هستند:

-مادر جزو با انگیزه ترین معلم های دنیا در خانه حضور دارد و می تواند خود را وقف آموزش کودک نماید.

-کودک با انگیزه ترین آموزش گیرنده است و در این دوران دارای چنان عطش یادگیری است که اگر به خوبی بتوان از این فرصت استفاده کرد بیشترین تاثر را می توان بر شخصیت او بر جای گذاشت و به گفته کریستین بوبن نویسنده فرانسوی :" بچه ها مثل دریانوردانی هستند که به هر نقطه ای که نگاه می کنند ،آنجا بیکران و وسیع است.

-محیط منزل : مکانی است که اگر به خوبی برای آموزشدادن هنر به کودک آماده شده باشد می تواند بر یادگیری کودک بسیار تاثیر گذار باشد
محتوی آموزش : در کشور ما متاسفانه به علت ضعف درآموزش والدین، مادر به مطالب و دانسته هایی که به خوبی او را در آموزش هنر به کودک یاری نماید دسترسی ندارد و بسیاری از آموزش ها داده نمی شود و یا از طرفی بسیاری از آموزش ها نیز غلط است و کمتر مادری را می توان یافت که بتواند در این دوران به درستی کودک خود را از آموزش هنر سیراب نماید.

متاسفانه یکی از مهم ترین دوران های آموزشی به راحتی در کشور ما از دست می رود و این فرصتی است که دیگر به دست نمی آید و شاید بتوان گفت این مهم ترین دورانی است که می توان آشیانه هنر را در وجود شخصیت انسان ساخت و مرغ هنر را برای یک عمر بر بالای سر انسان رها کرد تا همیشه در کنار او باقی بماند.

متاسفانه ما در گذشته نتوانسته ایم هنر را در اعماق وجود مردم خویش همچون گنجینه ای ارزشمند قرار دهیم تا با بهره گیری از آن محیطی زیبا برای خود پدید آورند و این نشان دهنده ضعف آموزش هنر در سطح کشور است و می بایستی آموزش هنر در دوران کودکی ونوجوانی جدی گرفته شود تا در سال های آینده تاثیرات آن را در کشور خود شاهد باشیم.

حال این سوال مطرح است که در کشور کدام مرجع مسوولیت تدوین محتوی آموزشی و سیاستگزاری برای آموزش والدین در خصوص هنر را پذیرفته است تا با یک آموزش نظام مند بتوان از این دوران طلایی بهترین استفاده را نمود.

موارد زیر برای بهره گیری از این دوران در عرصه آموزش هنر به والدین پیشنهاد می شود:

1-راه اندازی یک مرکز تخصصی ویژه جهت حضور صاحبنظران در عرصه هنر و تعلیم و تربیت کودک به منظور انجام بحث های تئوریک و تدوین محتوی آموزشی و ثبت و طبقه بندی و آرشیو تجربیان داخل و خارج از کشور و در نهایت تدوین محتوی آموزشی جهت استفاده در کشور

۲-ایجاد آموزشگاههای هنری که درآنجا با برگزاری کارگاههای آموزشی ، والدین در عرصه آموزش هنر به کودک آموزش ببینند

3-برگزاری دوره های آموزشی تخصصی برای کارشناسان و پژوهشگران

۴-انتشار یک نشریه هنری ویژه آموزش هنر به کودک به زبان ساده و توزیع سراسری در سطح کشور برای عموم مردم

5-تدوین کتاب های آموزشی نحوه آموزش هنر به کودک و توزیع گسترده در سطح کشور

۶-برگزاری مسابقات آموزشی برای والدین به صورت سراسری در سطح کشور به منظور فرهنگ سازی هنر و آموزش جامعه و اهداء جوایز برای جذب مردم

7-برگزاری کنگره های تخصصی به منظور ثبت تجربیات در زمینه آموزش هنر به کودک

۸-فعال سازی سایت های اینترنتی در خصوص آموزش هنر به کودک

9- حمایت جهت فعال شدن سازمان های غیر دولتی در خصوص آموزش هنر به کودک جهت جذب والدین علاقمند جهت حضور و تبادل نظر با یکدیگر

۱۰-تهیه منابع صوتی تصویری برای آموزش جامعه برای ارائه در صداو سیما

دوره پیش دبستانی
کودک پس از دوران پنج سالگی وارد مهد کودک می شود و درآنجا در کنار کودکان آموزش می بیند و این دوران نیز چون در سنین پنج تا شش سالگی است جزو دوران های طلایی شکل گیری شخصیت کودک است و از حساسیتهای خاصی برخوردارست . در خصوص چهار عامل آموزشی باید به نکات زیر اشاره کنیم

۱-آموزش دهنده : مربی در مهد کودک اگرچه انگیزشی همچون مادر ندارد ، ولی علاقمندی و مهارت او می تواند بر کودک بسیار تاثیر گذار باشد.

2- آموزش گیرنده :کودک اگرچه به جایی قدم می گذارد که همچون محیط خانه گرم و صمیمی نیست ، اما وارد محیطی می شود که ویژگیهای منحصر به فردی دارد و آن حضور تعداد زیادی کودک است که اگر به درستی مدیریت شوند می تواند انگیزش خوبی در کودک ایجاد نماید زیرا فرصتهای زیادی برای بازی وکارهای گروهی در این مکان وجود دارد و هنر می تواند شروعی برای تشویق کودکان به کارهای گروهی باشد.

۳-محتوی آموزشی: به علت آنکه مهد کودک ها تحت نظر سازمان های دولتی قرار دارند در اینجا محتوی آموزشی مشخصی وجود دارد.

مهم ترین هدف هایی که در مراکز پیش دبستانی توسط آموزش و پرورش مدنظر است به شرح زیر است:

-خلاقیت
-درک زیباییها و پرورش احساس زیبایی شناسی
-پرورش حواس به ویژه شنوایی و بینایی
-دقت و تمرکز
-کنجکاوی و جستجو گری
-مهارت های شناخت رنگ ، شکل، اندازه و جهت

در این رابطه نباید آزادی کودکان را به هنگام انجام فعالیت های هنری محدود کرد تا کودک بتواند خواسته ها، تمایلات، افکار و احساسات خوشایند خود را بیان کند و این نیازمند مربی با انگیزه و فضای آموزشی مناسب به همراه امکانات و ابزار هنری است، در غیراینصورت قرار دادن کودکان در مکان های کوچک و نشستن در کنار هم بصورت تنکاتنگ و آن هم در یک فضای نازیبا و به دور از طبیعت به همراه مربی بی انگیزه ، این احتمال خواهد رفت که کودک از آموزش هنر بهره ای نبرد.

در حال حاضر ضروری است که مراجع متولی امر با انجام پژوهش بررسی نمایند که در حال حاضر وضعیت آموزش هنر در مراکز پیبش دبستانی در چه وضعیتی بسر می برد تا با رفع نواقص، بتوان در این خصوص فعالیت های آموزشی هنری را ساماندهی نمود و اگر نتوانیم این مرحله مهم آموزشی را به خوبی مدیریت کنیم دومین فرصت طلایی آموزش هنر به کودکان را نیز برای همیشه از دست داده ایم.

دوران دبستان
در دوران دبستان ، کودکان هنر را بیشتر با نقاشی کردن تجربه می کنند. در این دوران با سوالات زیر روبرو هستیم که می تواند در خصوص آموزش هنر ما را واردار به تفکر نماید که آیا آموزش هنر به شکل کنونی قوه خلاقیت دانش آموز را رشد می دهد و یا سبب تقلید گرایی در او می شود.

مهم ترین سوالات به شرح زیر است :

1- آیا معلمان دبستان در زمینه آموزش هنر به کودکان از آموزش های لازم برخوردارند؟
2- آیا شیوه های آموزش بر اساس آخرین یافته های روز مد نظر قرار گرفته است ؟
3- آیا دانش آموزان با ورود به این دوره درسی از انگیزش کافی برخوردارند و از درس هنر لذت می برند؟
4- معلمان دوره ابتدایی تا چه حد به اهمیت هنر در زمینه ایجاد خلاقیت در کودک شناخت دارند ، آیا ممکن است که این درس را به عنوان گذران وقت تلقی کنند؟
5- آیا در مدارس کارگاههای آموزشی هنر وجود دارد و یا کودکان باید به صورت فشرده در کنار هم بنشینند و تقلید گونه یک نقاشی بکشند؟
6- آیا کودکان برای کسب نمره به جای اینکه از تخیلات و تجربیات خود برای نقاشی استفاده کنند ، ترجیح می دهند که والدین آنها یک نقاشی برای آنها بکشد ؟
7- والدین تا چه حد از آموزش های لازم برخوردارند که همگام با مدرسه در آموزش هنر به کودکان تلاش نمایند تا میان آموزش های ارائه شده در مدرسه و خانه تضادی رخ ندهد ؟

در این دوران، کودکان مرحله مهمی از زندگی خود را طی می کنند ، اگر آنان تحت نظر یک مربی کارآزموده قرار گیرند که به آنان کمک کند که آزادانه قوه تخیل خود را بکار گیرند، می توانند با خلق آثار هنری به رشد فکری خود کمک کنند و از طرفی باعث می شود انسان به ماهیت درونی کودک پی برده و شناخت بیشتری به دست آورد و همین ویژگیها سبب گردیده که بسیاری از هنرمندان بزرگ دنیا از جمله پیکاسو ، کله و ماتیس بطور عمیق تحت تاثیر بیان کودکانه قرار گرفته و شیوه های جدیدی را در نقاشی ارائه نمایند و همچنین هنرمندان بزرگ دنیا از جمله پیکاسو ، کله و ماتیس تحت تاثیر بیان کودکانه قرار گیرند.

آیا در دوران دبستان با آموزش های ارائه شده زمینه هنر باعث رشد خلاقیت را در کودکان شده است یا اینکه آنان را به سوی تقلید گرایی هدایت کرده و قوه خلاقیت آنان را از بین برده ایم؟

گمان نمی رود که شیوه آموزشی ما در مدارس ابتدایی در زمینه باعث رشد خلاقیت در کودکان شده ایم یا اینکه آنان را به سوی تقلید گرایی هدایت کرده و قوه خلاقیت آنان را از بین برده ایم؟

گمان نمی رود که شیوه آموزشی ما در مدارس ابتدایی در خصوص هنر توانسته باشد در بروز خلاقیت کودکان موثر باشد.سرانه آموزشی پایین است که اجازه هزینه کردن و تجهیز مدرسه برای آموزش هنر در تمامی ابعاد را نمی دهد.
هنردر دوران دبستان بیشتر در نقاشی خلاصه می شود و اگر کودکی نیز بتواند از آموزش های بیشتر و متنوع تر هنری برخوردارشود به واسطه تمکن مالی و آن هم در محیط بیرون مدرسه است که این موضوع بحث جامعه شناسی در خصوص عدالت در آموزش هنر را بیان می کند که هنر می بایستی برای تمامی اقشار جامعه در دسترس قرار گیرد و تنها محدود به افراد خاصی نشود تا تاثیرات آن در تمامی جامعه پدیدار شود.

یکی از مشکلاتی که صاحبنظران در روند توسعه کشور ایران به آن اشاره می کنند ، ضعف در انجام فعالیت های گروهی است که باعث می شود افراد در دل گروه علاوه بر شکوفا شدن خلاقیت خود بتوانند با بهره گیری از حمایت جمع به اهداف دست یابند.

متاسفانه در گذشته ما نتوانسته ایم با آموزش های لازم اعضای جامعه خود را برای انجام فعالیت های گروهی موفق تربیت کنیم و این خود به یک معضل اجتماعی بدل شده و افراد در سنین بزرگسالی قادر به کار جمعی نیستند و به همین خاطر احتمال شکست خوردن در رسیدن به اهداف برای آنان افزایش می یابد.

بهره گیری از هنرهایی نظیر نمایش خلاق کمک می کند تا دانش آموزان بتوانند مسائل و موضوعات را از روی تجربه بشناسند.نمایش خلاق موجب رشد شخصیت، پرورش عزت نفس می شود و کودکان یاد می گیرند که چگونه کار گروهی کنند .آنها به نقش آفرینی پرداخته و تخیل خود را بکار می گیرند.

همچنین می توانیم به تئاتر کودکان و نمایش کلاسی اشاره کنیم و متاسفانه در مدارس ما خبری از فعالیت های متنوع هنری نیست و به همین خاطر نتایج آموزشی حاصله تاثیر کمی در رشد خلاقیت کودکان خواهد داشت.

برای برطرف کردن این نقاط ضعف می توانیم روش ها ی دیگری را مورد بررسی قرار دهیم برای مثال می توان به طراحی گردشگاههای هنری پرداخت تا در آنجا کودکان در کنار والدین و مربیان کارآزموده هنر را درآغوش بگیرند.

این گردشگاههای هنری را می توان بطور مشترک با همکاری شهرداریها،متولیان آموزش هنر و سازمان های غیردولتی علاقمند بر پا نمود .در این مکان ها کودکان قادر خواهند بود خاک بازی کنند، با گل چیزهای مختلف خلق کنند ، رنگ آمیزی کنند، در نمایش های خلاق شرکت کنند،آهنگ ها ی شادی بخش تولید کنند، در فضاهای سرسبز و زیبا گردش کنند و و با دیگر کودکان بازی کنند و از دیدن آثار ایجاد شده یکدیگر لذت ببرند، آنچنان که قادر باشند در لحظاتی شیرین ذهن خود را به پرواز درآورده و با تجربه اندوزی به افکار جدید برسند و این خاطره خوش را تا آخر زندگی با خود به همراه داشته باشند.

در این مکان ها می توانند با مربیان علاقمند و دوستدار هنر بحث و گفت و گو کنند و با خریداری کتاب های جذاب ،هنر را به منزل خود ببرند .در همین اتفاقات است که ممکن است جرقه خلاقیت در ذهن کودکان رخ داده و زمینه های یک تحول در وجودشان شکل بگیرد.

اگر ما نمی توانیم از طریق مدارس خود هنر را به معنای واقعی آن به کودکان خود آموزش دهیم ضروری است که با ایجاد چنین گردش گاههایی که در بیرون شهرها می توان ایجاد کرد، فرصت دوستی میان هنر و کودکان را پدید آوریم.

در این مکان ها هنرمندان و صاحبنظران با کودکان و والدین آنها پیوند می خورند و نتایج آن رشد فرهنگ در کشور خواهد بود و چه بسا آثاری خلق شود که باعث جذب گردشگران داخلی و خارجی به سوی این مکان های شگفت انگیز شود و دور از ذهن نخواهدبود که آثار کودکان بار دیگر بتواند بر روی هنرمندان تاثیر گذار باشد و شاهد ظهور سبک های جدیدی از هنر باشیم.

این گفته انشتین را بخاطر داشته باشیم که بیان داشت" نظریه نسبیت نمی توانسته در دوران بزرگسالی من شکل گرفته باشد،زیرا آدمی در بزرگسالی فرصتی برای اندیشیدن به فضا و زمان ندارد، اینها چیزهایی است که وقتی کودک بودم به آنها فکر کرده ام "

امروزه کافی است گشتی در اینترنت بزنیم تا دریابیم که در کشورهای توسعه یافته سایت های فراوانی راه اندازی شده است که علاوه بر ارائه مطالب آموزشی برای معلمان ،والدین و دانش آموزان ، خود کودکان نیز به انتشار دیدگاههای خود در مورد هنر پرداخته اند و ضروری است که این گونه اقدامات از طرف متولیان امور هنری عملی شود.


دوره راهنمایی و دبیرستان
کودکان با گذر از دوران دبستان به دوره راهنمایی قدم می گذارند و با کتاب هنر ، به سوی یادگیری هنر پیش می روند.

مهم ترین مشکلاتی که در این دوران وجود دارد عبارتند از :

-متنوع نبودن فعالیت های هنری در سطح مدرسه و خلاصه شدن در نقاشی و خطاطی و آن هم بدون وجود کارگاههای هنری درسطح مدرسه

-تغییرات کند در به روزرسانی کتب هنر همگام با تحولات در حال انجام در سطح دنیا

-بیگانگی والدین از نحوه درست آموزش هنر به نوجوان خود به خصوص که این دوران با سنین بلوغ مصادف است که از حساسیت بالایی برخوردارست و آموزش در این مرحله نیازمند درایت و هوشمندی است

-ضعف در انجام بازیدهای هنری برای دانش آموزان و ناتوانی موزه ها در ایجاد یک محیط بسیار جذاب به همراه ارائه آموزش های هنری لازم به دانش آموزان

که در این زمینه ضرورت انجام پژوهش های لازم به منظور شناسایی نقاط ضعف آموزش هنر به خوبی احساس می شود تا در نهایت با تحول در نحوه آموزش هنر، دانش آموزان بتوانند از این فرصت جهت رشد خلاقیت خود بهره مند شوند.

با گذر از دوران راهنمایی ، دانش آموزان به دبیرستان و هنرستان ها راه می یابند. شخصیت دانش آموزان در این دوران تا حدی شکل گرفته است و می توانیم نتایج آموزش های لازم را که از بدو تولد کودک دریافت کرده است، مشاهده کنیم و از طرفی لازم است صاحبنظران روند آموزش هنر در این دوران را مورد بررسی قرار داده و ارائه طریق نمایند تا استمرار آموزش فعالیت های هنری با نقصان روبرو نشود و سعی شود یک نظام مندی در آموزش هنر از زمان تولد تا دوره دبیرستان پدید آید.

حال باید این سوال را از خود بپرسیم آیا دانش آموزان دبیرستانی ما دارای ویژگیهای زیر هستند ؟ تا بتوانند خود را برای قبول مسوولیت در جامعه آماده نمایند.


-آیا شوق به زندگی در آنان بالاست؟

-آیا از قدرت خلاقیت بالایی برخوردارند و در برابر مشکلات می توانند با ذهن خلاق خود راه حل های جدید بیابند؟

-آیا آنان علاقمند به زیباییها هستند و دوست دارند که محیط زندگی شخصی و اجتماعی خویش را زیبا کنند؟

-آیا آنها هدفمند بوده و با درایت آماده انتخاب رشته تحصیلی یا شغل مورد علاقه خود هستند؟

-آیا به آینده خوشبین بوده و دارای اعتماد به نفس بالایی هستند و باور دارند که در برابر مشکلات شکست نمی خورند؟

-آیا آنان آماده فعالیت های گروهی هستند و می توانند به راحتی در گروه و در کنار دیگران تعیین هدف نمایند و با شکیبایی و انتخاب راهکارهای مناسب به اهداف دست یابند؟

-آیا آنان هنر را در زندگی شخصی خود استفاده می کنند تا نیمه راست مغز آنان نیز فعال شده و کارایی مغز آنان افزایش یابد؟

-آیا به علت مانوس شدن با هنر، لحظاتی از زندگی خود را به دور از هیاهوی محیط زندگی اختصاص به یک فعالیت هنری کرده تا هم آرامش کسب کنند و هم لحظاتی به کاووش در درون خود بپردازند؟

-آیا رفتاری صادقانه دارند و در برخورد با دیگران از ریاکاری می پرهیزند؟

اگر پاسخ سوالات منفی باشد ما نیازمند یک بازنگری در نظام آموزشی خود از جمله آموزش هنر خواهیم بود.

در پایان باید بخاطر داشته باشیم اگر می خواهیم در دنیای حاضر زندگی کنیم باید خلاق باشیم در غیر اینصورت شرایط سختی پیش روی ما خواهد بود و اگر می خواهیم نسل خلاقی تربیت کنیم باید بپذیریم که باید خلاقانه وارد این عرصه شویم و گرنه تنها با اندیشه های تکراری ، امیدی به ایجاد تحول و خلاقیت نخواهد بود.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.