بهترین روش تربیت کودک، چیست؟
در حوزه تربیت سوءتفاهم ها درباره شیوه های تربیتی بسیار پردامنه است. گاهی والدین از شیوه های سرکوبگرانه برای تربیت فرزندان خود استفاده می کنند و اجازه کسب استقلال و افزایش آگاهی به آن ها نمی دهند. در مقابل برخی والدین بسیار آسان گیر هستند و محدودیت ها و حد و مرز مشخصی برای فرزندان خود قائل نمی شوند. نتایج تحقیقات نشان می دهد که بهترین شیوه تربیت، دوری از افراط و تفریط و در پیش گرفتن روشی متعادل، انعطاف پذیر و توأم با احترام متقابل است.
روزنامه خراسان: در حوزه تربیت سوءتفاهم ها درباره شیوه های تربیتی بسیار پردامنه است. گاهی والدین از شیوه های سرکوبگرانه برای تربیت فرزندان خود استفاده می کنند و اجازه کسب استقلال و افزایش آگاهی به آن ها نمی دهند. در مقابل برخی والدین بسیار آسان گیر هستند و محدودیت ها و حد و مرز مشخصی برای فرزندان خود قائل نمی شوند. نتایج تحقیقات نشان می دهد که بهترین شیوه تربیت، دوری از افراط و تفریط و در پیش گرفتن روشی متعادل، انعطاف پذیر و توأم با احترام متقابل است.
پذیرش و بیان احساسات، حق انتخاب و مشخص کردن حد و مرزها از دیگر اقداماتی است که والدین آگاه در قبال فرزندان خود انجام می دهند. طبیعی است که مهم ترین بخش تربیت یعنی برقراری رابطه با کودک، باید سالم و منطقی باشد تا بتوان به اهداف مهم تربیتی دست یافت. اما والدین در برقراری ارتباط نیز دچار خطاهای زیادی می شوند که در این مطلب به نقل ازمجله "روان شناسی امروز" به آن ها پرداخته شده است.
توضیحات اضافه ندهید
شفاف و کوتاه صحبت کنید. به عنوان مثال به جای این که درباره کلاس های فوق برنامه و تداخل زمانی آن ها توضیح بدهید و جزء به جزء مشکلات مربوط به تداخل زمانی را برای کودک شرح دهید، فقط بگویید امکان این که او بتواند از هر ۲ کلاس استفاده کند، بسیار کم است و باید با هم در این باره به نتیجه برسید.
اگر اطلاعات را فقط در ۲ جمله بیان کنید، او قادر است اطلاعات آن ۲ جمله را به خاطر بسپارد. اما اگر همین اطلاعات را در ۱۰ جمله بگویید و از افعال منفی استفاده کنید، در او شک و اضطراب ایجاد می کنید. پس از ارائه شفاف و ساده مهم ترین اطلاعات، او تمایل پیدا می کند که به همکاری برای حل مشکل بپردازد.
غرزدن و هشدارهای چندباره
بیشتر والدین با عجله صبحگاهی برای فرستادن کودکانشان به مدرسه آشنا هستند. آیا وسایلش را کاملاً برداشته، آیا تکالیفش را انجام داده، آیا وسایل ورزشی اش را جا نگذاشته است و... وقتی دیگر اعضای خانواده به دلیل مدرسه رفتن او، دیرشان می شود اغلب به شکایت کردن و نق زدن روی می آورند؛ هشدارهای چند باره به بچه ها یاد می دهد که منتظر یادآوری والدین باشند زیرا هنوز چیزهایی هست که در ادامه به آن ها گفته شود.
بچه های کوچک تر به کمک و راهنمایی بیشتری نیاز دارند، اما والدین آگاه به کودکان خود یاد می دهند که باید به تدریج مسئولیت کارهایشان را به عهده بگیرند. به عنوان مثال والدین می گویند یک ساعت زودتر بیدارش کرده اند که کارهایش را بکند و بعد شروع به یادآوری کارهایش می کنند. طی نیم ساعت بعد، این وظایف بارها و بارها مرور می شود و کودک بارها آن را می شنود.
نکته این جاست که این شیوه باعث می شود در نهایت والدین به کمک کودک بیایند و کارهایش را انجام دهند. در این شیوه والدین دایم در حال سرویس دهی به بچه ها هستند و با این کار اعتماد به نفس آن ها را تضعیف می کنند.
بهتر این است که به جای غر زدن صریح بگویید که فقط ۴۵ دقیقه وقت دارد تا خودش را برای مدرسه آماده کند و اگر چیزی را جا گذاشت باید پاسخگوی معلم باشد. این دستور ساده و شفاف به کودک نشان می دهد که باید خودش مسئولیت کارهایش را بپذیرد. در این روش کودک مورد قضاوت قرار نمی گیرد، مضطرب نمی شود و تلاشی برای کنترلش صورت نمی گیرد، زیرا والدین به کودک یاد داده اند که باید نتیجه عملکردش را بپذیرد.
برانگیختن حس شرم یا گناه برای تسلیم شدن کودک
یکی از مهم ترین درس هایی که والدین باید بیاموزند این است که کودکان به طور ذاتی همدلی کردن را بلد نیستند و در طول دوره رشد و تکامل خود آن را فرامی گیرند. به همین علت است که کودکان نمی توانند خودشان را جای والدین بگذارند. کودکان به دنبال دست یافتن به شادمانی در لحظه هستند و همواره حد و مرزهای خود را در تعامل با والدین ارزیابی می کنند.
بیشتر والدین تصور می کنند بچه ها عادت دارند حرف های آن ها را جدی نگیرند، درصورتی که ذهن کودکان معطوف به لحظه است و به چند ساعت قبل یا بعد از آن فکر نمی کنند. بنابراین وقتی از آن ها چیزی می خواهید، این نکته را مدنظر قرار دهید. وقتی از او می خواهید اسباب بازی هایش را جمع کند، او را سرزنش یا تحقیر نکنید و او را بابت گرفتاری و مشغله ای که به عنوان پدر یا مادر دارید، توبیخ نکنید.
کودکان احساسات منفی شما را به خودشان نسبت می دهند و احساس نامناسبی پیدا می کنند. تحقیر یا سرزنش کودک در درازمدت از او شخصیتی منفعل و ناکارآمد می سازد. همیشه رفتار بد او را غیرقابل قبول توصیف کنید نه شخصیتش را و در نظر داشته باشید که شما آینه ای هستید که کودک خودش را در آن می بیند.
بنابراین بهتر است بگویید از این که اسباب بازی هایش را جمع نکرده است، ناراحت هستید زیرا از او توقع دارید تا جایی که می تواند اتاقش را مرتب کند و به نظم و ترتیب خانه که قانون است، احترام بگذارد. با این شیوه شما احساسات خود را بیان کرده اید و نیاز و توقع تان از کودک را به او گفته اید و بدون این که کودک احساس گناه یا سرزنش یا خشم داشته باشد، کاری را که از او خواسته اید، انجام می دهد. در واقع به او فرصت دیگری می دهید که یک بار دیگر تلاش کند تا نتیجه دلخواه را به دست آورد.
گوش نکردن
همه ما دوست داریم کودکان مطیع و به اصطلاح حرف گوش کنی داشته باشیم. راهش این است که خودمان بلد باشیم به حرف کودکان گوش کنیم. تعجبی ندارد که والدین باید شنوندگان خوبی باشند. زیرا بیشتر بچه ها عادت دارند، حرف ما را قطع کنند. بنابراین گاهی بهتر این است که به کودک بگوییم «الان نمی توانم به حرف تو گوش کنم، بهتر است ۱۰ دقیقه دیگر با هم صحبت کنیم.» گوش کردن فعالانه به کودک یعنی توجه کامل به گفته های او همراه با تماس چشمی، تکرار یک کلمه یا عبارت از گفته های کودک و گفتن کلماتی حاکی از این که موضوع را فهمیده اید. به این ترتیب علاقه و اشتیاق خود را به کودک ابراز کرده اید.
کودک، در این صورت احساس می کند مهم است و احساس ارزشمندی پیدا می کند. وقتی کودک احساس کند احساسات و نیازهایش اهمیت دارد، همدلی کردن را یاد می گیرد و در طول دوره رشد و تکامل خود راه های برقراری ارتباط، احساس همدلی و ارزشمندی نسبت به دیگران را فرامی گیرد. برقراری ارتباط صحیح با کودکان، کار چندان آسانی نیست و والدین آگاه با شناسایی و کنترل دقیق هیجانات، احساسات، رفتار و گفتار خود می توانند تربیت صحیح و اصولی را اعمال کنند.
روبه رو کردن کودک با عواقب و پیامد رفتارهایش، رفتار توأم با احترام با کودک، شنیدن فعالانه خواسته ها و نیازهای او، صرف وقت و انرژی و بازنگری دائمی اولویت ها در تربیت فرزندان طی دوره رشد و تکامل باعث می شود فرزندانی مسئول و باثبات رفتاری و هیجانی مناسب تربیت کنیم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼