کودکان معلول جسمی، تأثیر روابط اجتماعی بر آن ها
روابط اجتماعی میتواند تأثیر عمیقی بر نگرشهای فرد معلول نسبت به خود و فرصتهایی برای سازگاری روانی، تحصیل و اشتغال به دست میآورد داشته باشد.
روابط اجتماعی میتواند تأثیر عمیقی بر نگرشهای فرد معلول نسبت به خود و فرصتهایی برای سازگاری روانی، تحصیل و اشتغال به دست میآورد داشته باشد. اگر واکنش اطرافیان مبتنی بر ترس، طرد و یا تبعیض باشد، در آن صورت ممکن است مقدار زیادی از انرژی خود را برای پنهان کردن تفاوتهای خودمصرف کند.
اگر واکنشها بر ترحم به کودک و ناتوانایی او مبتنی باشد، معمولاً خود را بهصورت افرادی که باید به دیگران متکی باشند، تلقی خواهند کرد. اما اگر دیگران کودک معلول را بهصورت افرادی در نظر آورند که گرچه دارای برخی محدودیتها هستند اما در بیشتر موارد مانند دیگران میباشند، آنها تشویق خواهند شد تا بهصورت افرادی مستقل و اعضایی مفید برای جامعه بار آیند. عوامل متعددی میتواند به افزایش پذیرش افراد معلول از سوی دیگران کمک کند. متخصصان و گروههای اجتماعی از طریق دادن اطلاعات و آموزشهای عمومی تلاش میکنند ترس از معلولیتها را در مردم کاهش داده، از آنان بخواهند از معلولان پشتیبانی کنند.
واکنشهای خانوادگی:
واکنشهای خانوادگی نسبت به نقص جسمی کودک میتواند تأثیر منفی برخوردهای اجتماعی را تشدید یا جبران نماید. صرفنظر از ماهیت یا علت آن تأثیر روانی داشتن یک کودک معلول میتواند، بسیار ناراحتکننده باشد. تردیدی نیست که خانوادۀ چنین کودکی دچار شک، نومیدی و افسردگی میشود. والدین اغلب احساس گناه و تقصیر میکنند و گاه بهوسیلۀ افراد ناآگاه، که نمیتوانند مشکل آنان را درک کنند، دچار ناکامی میشوند. نحوۀ پذیرش کودک معلول در خانوادهها متفاوت است. امکان آشفتگی در خانوادهای که دارای فرزند معلول هستند، میتواند بسیار زیاد باشد. چنین کودکی مقدار زیادی از درآمد، انرژی و وقت خانواده را به خود اختصاص میدهد.
والدین ممکن است یکدیگر را سرزنش کنند، ممکن است نسبت به یکدیگر یا نسبت به فرزندانشان بیاعتنا باشند یا سعی میکنند که وجود کودک معلول خود را انکار نمایند. امکان دارد برادران و خواهران از کودک به خاطر مراقبتهای بیشتری که از طرف والدین دریافت میکند، رنجیدهخاطر شوند. کودک ممکن است بیشازحد موردحمایت قرار گیرد، بهطوریکه رفتارهای کودکانه نشان دهد یا ممکن است مورد غفلت یا انکار یا حتی مورد آزار و اذیت خانواده واقع شود. برخلاف آنچه گفته شد خانواده میتواند با ایجاد انگیزه به صورتی وصفناپذیر به بهداشت روانی و سازگاری کودک معلول کمک کنند. والدین این کودکان حتماً باید با پزشک متخصص و متخصصان توانبخشی مشاوره داشته باشند.
واکنشهای کودکان معلول:
نحوۀ برخورد کودکان با نقص بدنی خود ، منعکسکنندۀ رفتاری است که دیگران در مورد آنان اعمال میدارند و اگر دیگران رفتاری سرزنشآمیز داشته باشند، کودکان نیز دارای این احساسات منفی خواهند بود. برعکس، چنانچه احساسات دیگران نسبت به آنها مثبت باشد، آنها نیز بهجای اینکه نقش متکی به دیگران را بازی کنند، سعی خواهند کرد مستقل بار آمده، تا حد امکان نیازهای خود را برآورده سازند. آنها تصویری واقعی از خود در ذهن به وجود خواهند آورد و در مورد برخوردهای صحیح و صادقانۀ اطرافیان، هدفهای واقعی برای خود انتخاب خواهند کرد. با برخورد صحیح با کودک معلول، سرانجام میتواند به او کمک کرد تا نقص خود را بپذیرد و هرچند به ماهیت معلولی خودآگاه است، زندگی شادی را آغاز نماید. این طبیعی است که کودکان به هنگام جدا شدن از والدین و بستری شدن در بیمارستان برای معاینات و درمان پزشکی دچار ترس و اضطراب میشوند. در چنین موقعیتهایی نحوۀ برخورد درست میتواند ناراحتیهای عاطفی را کاهش دهد.
نکات مهم دیگری که در رابطه با تأثیرات روانی معلولیت جسمی میتواند وجود داشته باشد، مسئله سن کودک و چگونگی معلولیت او میباشد. مثلاً آیا این معلولیت جنبۀ مادرزادی دارد یا اکتسابی است و آیا پیشرفت میکند و یا نه. کودکی که دچار یک معلولیت مادرزادی است، سازگارتر است و معلولیتش را نسبت به کودکی که در سالهای بعد از تولد به آن مبتلا شده، میپذیرد. یک کودک مبتلابه نقص تقریباً جزئی و کوتاهمدت میتواند ناسازگارتر و عصبانیتر از کودکی باشد که دچار بیماری مرگباری است و این بخار روشی است که دیگران در برابر رفتارها و احساسات کودک به کار میبرند. بدیهی است که درک احساسات کودک و خانوادۀ او دربارۀ معلولیت، از اهمیت خاصی برخوردار است. نحوۀ برخورد با کودک، یک جنبۀ حیاتی در آموزش و توانبخشی او بهحساب میآید.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼