رشد عاطفی کودکان، هشت تا دوازده سالگی
در این دوره، کودکان به تدریج با گروه اجتماعی گستردهای آشنا میشوند و تأثیر اجتماع را میفهمند.
در این دوره، کودکان به تدریج با گروه اجتماعی گستردهای آشنا میشوند و تأثیر اجتماع را میفهمند. آنها شاید متوجه شوند که چه کسانی به گروه دوستانشان میپیوندند و چه کسانی از آن خارج میشوند. در همین زمان کودکان شناخت را در خود پرورش میدهند و به قدرت شناخت بر احساس پی میبرند.
کودکان این سنی اغلب به لباسی که میپوشند، کولهپشتیای که میاندازند و نوع فعالیتهایی که انجام میدهند و دیگران میبینند، توجه خاصی نشان میدهند. آنها بسیار زحمت میکشند تا جلبتوجه نکنند، بهخصوص اگر به تمسخر یا انتقاد از جانب دوستانشان بیانجامد.
اگرچه شاید این رفتار برای والدینی که میخواهند فرزندانشان رهبر باشند و نه پیرو، ناراحتکننده به نظر برسد، همرنگی با جماعت در این سن کاملاً عادی است. این بدان معنی است که کودکتان در خواندن نشانههای اجتماعی ماهر میشود و این مهارتی است که تا آخر عمر برای او مفید خواهد بود.
بهخصوص در سن میانی کودکی این بسیار مهم است، زیرا کودکان این سنی میتوانند بسیار بیرحمانه مسخره کنند و ایراد بگیرند. بله، تمسخر بسیاری از معیارهای رفتاری را در این سن بنا مینهد. دخترها هم همچون پسرها مسخره میکنند، اما شاید در پسرها مسخره کردن به برخورد جسمانی نیز منجر شود.
کودکانی که میبینند خطر باختن در جمع زیاد است، زود یاد میگیرند که بهترین پاسخ به مسخره شدن این است که هیچ واکنش احساسی نشان ندهند. به علت این مکانیسم، کودکان در رابطه با دوستان، خود را کم و بیش از احساسهایشان دور و بهنوعی بیحس میکنند.
اگرچه بیشتر بچهها در این رفتار ماهر میشوند، پژوهشهای ما نشان میدهند آنهایی در این کار ماهرتر هستند که در سنین آغازین کودکی از طریق راهنمایی عاطفه یاد گرفتهاند که چگونه عواطفشان را تنظیم کنند.
این برخوردِ بیاعتنا در روابط همسالان شاید برای والدینی که راهنمایان عاطفی خوبی برای فرزندانشان بودهاند، گیجکننده باشد. ما در گروههای تربیتیمان متوجه شدیم که مادرها و پدرها بهاشتباه فکر میکنند که تنها کار کودکان این سنی آن است که در اختلاف با همسالانشان، احساس خود را با کودک دیگر در میان گذارند و مسائل را حل کنند.
اگرچه شاید این راهکار برای کودکان پیشدبستانی مفید و مؤثر باشد، در سالهای میانیِ کودکی که ابراز عواطف نوعی آسیبپذیری اجتماعی به شمار میآید، مایۀ آبروریزی است.
کودکانی که راهنمایی عاطفی شدهاند، احتمالاً آن نگرش اجتماعی را در خود پرورش دادهاند که از این موضوع مطلع باشند. آنها قادر هستند که نشانههای همسالانشان را بخوانند و رفتار مناسبی داشته باشند.
درحالیکه کودکان در این سنین میکوشند تا احساساتشان را سرکوب کنند، هرچه بیشتر به قدرت تفکر آگاه میشوند. بسیاری از آنها در حدود دهسالگی، افزایش چشمگیری در قدرت استدلال منطقی خود تجربه میکنند. کودکان این سنی از برخورد کامپیوتر گونه با جهان لذت میبرند.
برای نمونه اگر به یک کودک نهساله بگویید: جورابهایت را بردار، احتمالاً او یکیک جورابها را برمیدارد و سپس دوباره پایین میگذارد و میگوید: به من نگفتی که آنها را جمع کنم.
اینگونه تحقیر و تمسخر جهان بزرگسالان متعارف کودکی است که در چهارچوب سیاهوسفید، این یا آن، درست و غلط، به زندگی نگاه میکند. یک پیش نوجوان که ناگهان متوجه شده است چه معیارهای غیرمنطقی و دلبخواهی در جهان عمل میکنند، ممکن است جهان را آنگونه ببیند که یک مجلۀ طنز به تصویر میکشد. بزرگسالان ریاکار به نظر میرسند و تمسخر و تحقیر آدمهای بزرگ، عاطفۀ موردعلاقه کودک میشود.
آنچه از اینهمه قضاوت و ارزیابی حاصل میشود، درک کودک از ارزشهای خود است. شاید متوجه شدید که کودکتان در این سن بهشدت علاقهمند و نگران عدالت و اخلاقیات شود. او ممکن است جهانی آرمانی را در ذهن بپروراند که در آن با همۀ آدمها بهطور مساوی برخورد میشود. او شروع به شک میکند، او شروع به پرسش میکند، او شروع میکند به اینکه برای خودش فکر کند.
اما البته عجیب این است که او همزمان به معیارهای خودکامۀ گروه همسالان خود متعهد و وفادار است. در همان زمان که او از آزادی بیان حمایت میکند، ممکن است که لباس پوشیدنش را فقط به یک مارک خاص گرمکن محدود نماید.
شما بهعنوان یک والد باید به چنین رفتارهای متضادی چگونه واکنش نشان دهید؟ توصیۀ ما این است که فرزندتان را آزاد بگذارید و متوجه باشید که این دورۀ اکتشاف است.
بدانید که حرفشنوی کامل کودکان از قوانین خودکامۀ جهانِ همسالانشان، بخشی از رشد طبیعی و سالم است. این نشانگر توان آنها در تشخیص معیارها و ارزشهایی است که به پذیرفته شدن و اجتناب از طرد شدن در جهان همسالانشان مربوط میشود.
اگر میبینید که فرزندتان مرتکب رفتاری نسبت به کودک دیگری میشود که به نظر شما دور از انصاف است، به فرزندتان بگویید که چه حسی دارید. از این فرصت برای مطرح کردن ارزشهایتان در رابطه با مهربانی و رفتار منصفانه، استفاده کنید. دستهبندی و اِعمال فشار به همسالان، رفتار طبیعی کودکان در این سن است.
اگر فرزند شما از رفتار غیرمنصفانۀ همسالان یا بیاعتنایی آنها به شما شکایت کند، با استفاده از روشهای راهنمایی عاطفه میتوانید به او کمک کنید تا احساسهای غم و خشم خود را اداره کند. سپس به او کمک نمایید تا برای مشکلی که دارد راهحلهایی بیابد.
برای نمونه، روشهای دوستیابی و حفظ دوست را با او بررسی کنید. خواستۀ کودک برای پذیرفته شدن در گروه و تقلید از رفتار و لباس پوشیدن همسنوسالان را تحقیر نکنید. برعکس، آرزوی او را برای پذیرفته شدن محترم بشمارید و در رسیدن به خواستهاش از او حمایت کنید.
در رابطه با مسخره کردن راه و روشهای بزرگسالان توسط کودکان، توصیۀ من به والدین این است که انتقاد فرزندانشان را شخصی نگیرند. بیاحترامی، تمسخر و نفرت از ارزشهای بزرگسالان، گرایشهای متعارف سالهای میانی کودکی است.
اما اگر صادقانه احساس میکنید که فرزندتان به شما بیاحترامی میکند، با جملات دقیق این را به او بگویید: وقتی مدل مویم را مسخره میکنی، احساس میکنم که به من احترام نمیگذاری.
این هم میتواند فرصتی برای مطرح کردن ارزشهایی مانند مهربانی و احترام دوجانبه در خانواده باشد. کودکان در این سنین مانند هر سن دیگری، نیاز به آن دارند که احساس کنند ازنظر عاطفی با والدینشان ارتباط دارند و پدر و مادر درنتیجۀ این ارتباط از هیچگونه راهنمایی پرمهری فروگذاری نمیکنند.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼