اپیدمی کرونا کی تمام میشود؟
زندگی همیشه غیرقابل پیشبینی بوده و خواهد بود اما بعضی حوادث و اتفاقات هستند که آن را به گونهای تغییر میدهند که قبلا هیچ تصوری از آن نداشتهایم.
زندگی همیشه غیرقابل پیشبینی بوده و خواهد بود اما بعضی حوادث و اتفاقات هستند که آن را به گونهای تغییر میدهند که قبلا هیچ تصوری از آن نداشتهایم.
سیل، زلزله، حوادث جادهای و هوایی و... همه باعث نوعی ترس و ناامنی در وجود ما میشوند اما بعضی اتفاقات مانند شیوع یک بیماری در سطح جهان؛ اتفاقی بود که بعید میدانستیم حداقل در چنین قرنی زندگی ما را این چنین تحتالشعاع قرار دهد و شیوه زندگی جدیدی را پیش روی ما بگذارد.
ناآگاهی و نداشتن چشماندازی روشن؛ ترس و هراس را دو چندان میکند و کرونا هم چیزی است که چون هنوز آگاهی کافی از آن نداریم بیشتر ما را خلع سلاح میکند و آزار میدهد اما بسیاری مسائل در زندگی گریزناپذیرند و چارهای جز پذیرفتنشان نداریم.
کرونا هم یکی از همین مواردی است که در عین حال که چارهای جز پذیرفتن آن نداریم؛ وظایفی را هم متوجه ما کرده که انجام دادن آنها نشاندهنده میزان مسوولیتپذیری ماست.
در درجه نخست توجه به سلامت خودمان و دیگران مهمترین کاری است که باید برای هر چه بهتر انجام دادن آن تلاش کنیم. همراهی و تنها نگذاشتن یکدیگر و سعی در برقراری روابط دوستانهای که نشاندهنده حمایت و پشتیبانی ما از همدیگر است هم کاری است که میتواند بسیار موثر باشد و توان روحی و درنتیجه توان جسمانی ما را برای پیشگیری یا مقابله با بیماری دوچندان کند.
اما در این روزهای سخت چقدر سعی در انجام آن داریم و تا چه حد میکوشیم تا در تلافی ترسها، ناراحتیها و مشکلات خود؛ یکدیگر را آزار ندهیم؟چرا حمایت و پشتیبانی از همدیگر گاهی چندان آسان به نظر نمیرسد؟در این خصوص با دکتر مونا چراغی، روانشناس و استادیار دانشگاه شهید بهشتی گفتوگو کردهایم.
مواجهه با تروما و حوادث
کرونا در دنیا رویدادی را رقم زد که در اصطلاح روانشناسی به آن «تروما» گفته میشود. تروما را میتوانیم به نوعی «روانزخم» بنامیم و معنای آن در روانشناسی نیز یعنی رویدادی که ویژگی اصلی آن «تکان دهندگی» است.
وقتی میگوییم تکاندهنده است یعنی میتواند به گونهای خیلی از معادلات و فرضیات ذهن ما را تغییر دهد و به هم بریزد و حتی حیات و تمامیت افراد را هم تحت تاثیر قرار دهد یا زیر سوال ببرد.
مثلا میتوانیم بگوییم زلزله بم ترومایی بود که مرگآفرین و تکاندهنده بود و تمام فرضیات از پیش تعیین شده بازماندهها هم پس ازآن تغییر کرد. همه اینگونه اتفاقات مانند زلزله عظیمی انگار درون ما نوعی ترس و ناامنی ایجاد میکند.
در حال حاضر کرونا هم ترومایی است که ذهنیات ما را تغییر داده است. ما سالها فکر میکردیم در عین پیشبینیناپذیر بودن دنیا باز هم میتوانیم امنیت داشته باشیم. ولی در حال حاضر کار کردن، تحصیل، دیدار و... همه و همه را تحت تاثیر قرار داده و بیم و هراسی براغلب کارهایمان سایه افکنده است.
البته شاید بسیاری از ما حالا دیگر بسیاری از کارهای روزمره قبل را انجام دهیم اما هنوز آسایش و آرامش نداریم و مدام نگران سلامت خودمان و اطرافیان هستیم و میتوان گفت سلامت به نوعی غیر قابلکنترل شده است.
بروز تعارضات در دوری از اجتماع
همه مشکلاتی که با شیوع کرونا برای ما اتفاق افتاد و با آنها مواجه شدیم در واقع مکث و فرصتی در اختیار ما گذاشت و باعث شد نگاه و دیدمان نسبت به توان و ماندگاری خودمان، اطرافیان و هر آنچه برایمان بسیار با ارزش بود تغییر کند.
به همین دلیل در حال حاضر نوع نگاه ما به خواستههای خودمان، اطرافیان و همچنین روابطمان تغییرات زیادی کرده است. به این ترتیب شاید نتوانیم چشمانداز مطمئنی از آینده خود داشته باشیم.
بروز چنین افکاری در ذهن ما به مثابه این است که انگار زلزله و سونامی افکار و امید و آرزوهای ما را در هم شکسته است؛ درست انگار مکان و زمان خودمان را گم کردهایم و نمیدانیم از این به بعد با چه قاعده و قوانینی میتوانیم زندگی خود راتحت کنترل درآوریم.
قرنطینه، همه افراد یک خانواده را تا حتیالامکان در کنار هم نگاه داشت و همین موضوع باعث شد تعارضاتی به وجود بیاید و حتی حرمتهایی از بین برود که تا قبل از آن حتی نمیتوانستیم به آنها فکر کنیم. اتفاقا همین زمانهاست که مانند قرار گرفتن در یک پرتگاه اگر حامی و پشتیبان همدیگر باشیم میتوانیم رابطه خود را نجات دهیم یا برعکس باعث سقوط رابطه خود شویم.
خلع سلاح در برابر اپیدمی کرونا
میزان قدرت و توان ما در اوج مشکلات و سختیها بیشتر بروز مییابد و خود را نشان میدهد. عدهای از ما با مواجهه با سختیها به دنبال راهحلهای مختلفی میگردیم و سعی میکنیم راه رهایی برای خود بیابیم. در این میان افرادی هم هستند که کاملا خلع سلاح میشوند، قدرت خود را از دست میدهند و اتفاقا خود را کاملا به موج حوادث میسپارند.
وقتی مرگ را خیلی غیرقابل کنترل بدانیم؛ فرضیات ما در برابر زندگی نیز به هم میریزد. تروماهایی مانند کرونا در واقع فرضهای ما را نسبت به خودمان، توانمان و کلا دنیا تغییر میدهند.
داشتن چنین احساساتی باعث شده استرس و اضطراب شدیدی را تجربه کنیم که قبلا آشنایی با آن نداشتیم. این احساسات در همه کارهای ما از جمله روابطمان هم بسیار تاثیرگذار هستند. البته هر کسی با توجه به خصوصیات اخلاقی خود هنگام مواجهه با مشکلات رفتارهایی مهربانهتر یا از سر بیمهری انجام میدهد. به همین خاطر نمیتوان خیلی به صورت کلی در مورد آن نظر داد.
میتوان گفت اتفاقات سختی مانند شیوع بیماری مانند کرونا معمولا ذهن ما را متوجه دو موضوع میکند؛ ترس از به خطر افتادن زندگی که ممکن است باعث شود دیگران را رقیب خود بدانیم و به همین خاطر سعی میکنیم همه چیز را به نفع خودمان پیش ببریم از تهیه مایحتاج گرفته تا دارو و... ضمن اینکه اینکه وقوع چنین رویدادهایی به ما یادآور میشود که در این دنیا بسیار تنهاییم و آسیبپذیر. ما معمولا برای داشتن احساس امنیت و قدرت بیشتر سعی در نزدیک کردن خودمان به دیگران داریم که با وجود این بیماری این امکان هم کمتر برایمان میسر شد. به همین دلیل کرونا احساس ترس و ضعف بیشتری در ما به جای گذاشت.
بعد دیگر ماجرا هم این است که هنگام مواجهه با حوادثی مانند کرونا به جای اینکه فکر کنیم دیگران رقیب ما هستند؛ برعکس سعی کنیم با محبت و توجه بیشتری با آنها رفتار کنیم. به این ترتیب عدهای مهربانتر و عدهای نیز نامهربانتر شدند.
پیامدهای شیوع ویروس کرونا
یکی از پیامدهای کرونا با توجه به شرایط جدیدی که به ویژه برای رفت و آمد و دیدار به وجود آورد؛ بیکاری و از دست دادن شغل عدهای از افرادی بود که محل کارشان به دلایل مختلف از ادامه همکاری با آنها سر باز زد.
بسیاری از شرکتها یا تعطیل شدند یا ناچار با کمترین نیرو فعالیت خود را ادامه دادند و همین موضوع باعث شد شیوه زندگی بسیاری افراد تغییر کند. بنابراین افراد مجالی پیدا کردند تا با به وجود آمدن این تغییرات؛ نگاه دیگری به روابط خود داشته باشند و آنها را از زاویه دیگری بررسی کنند.
با توجه به اینکه شرایط جدید ما را از تمام راههایی که مانع از پرداختن دقیقتر ما به روابطمان شده بود دور کرد؛ در واقع این امکان را هم فراهم آورد تا بیشتر دقت کنیم و متوجه خیلی مشکلات در روابطمان شویم. همین موضوع هم باعث شد وجوه جدیدی از روابط خود را در سطوح مختلف تشخیص دهیم. مثلا زن و شوهری که قبلا سعی میکردند با بیشتر کار کردن یا وقت گذاشتن برای دوستان خود زیاد بر مشکلاتشان تمرکز نداشته باشند با پیدا کردن وقت بیشتر و نبود امکانات قبلی به وجه جدیدی از روابط خود رسیدند.
در واقع سبک برخورد ما با بسیاری از روابطمان قبل از کرونا به گونهای اجتنابی بوده. مثلا با وجود اینکه میدانستیم مشکلات زیادی در روابط خود داریم؛ آنها را پذیرفته بودیم چون قبلا معمولا خودمان را به گونهای مشغول میکردیم اما بسته شدن بسیاری از راههای برونرفت و فرار از مواجهه با واقعیات باعث شد دید واقعگرایانهتری با مشکلات داشته باشیم و آنها را همانگونه که هستند بپذیریم. ضمن اینکه این روابط با محدود شدن حریمهای فردی شامل حال همه افراد خانواده میشود.
روانشناسی وجودی
در روانشناسی رویکردی وجود دارد به نام «روانشناسی وجودی» یا اگزیستانسیالیست که از فلسفه وجودی نشات میگیرد. این رویکرد عقیده دارد که انسانها تنها به این دنیا میآیند و تنها هم آن را ترک میکنند. این زندگی هم در بسیاری مواقع آمیخته با رنج است و محدویتهای زندگی هم بر این رنجها دامن میزند. در این رویکرد و این نگاه اگزیستانسیالیستی؛ انسان باید برای موضوعاتی مانند تنهایی یا مرگ مفهومی پیدا کند تا بتواند ذهن و جسم خود را در برابر آنها مهار و توانمندتر بسازد و در واقع با آنها کنار بیاید.
وقتی معنایی برای این گونه مفاهیم داشته باشیم احساس آزادی بیشتری هم خواهیم کرد. در واقع معنا بخشیدن به زندگی خصوصا برای واژههایی مانند جنگ، بیماری، درد ورنج یا حتی مرگ زندگی را پربارتر میکند و احساس آرامش بیشتری را هم به دنبال خواهد داشت. ضمن اینکه نشانه سلامت روان افراد هم خواهد بود.
در واقع وقتی نمیتوانیم پاسخگوی بسیاری از سوالات مهم ذهن خود باشیم و مدام از آنها طفره برویم نمیتوانیم آنگونه که باید آرامش داشته باشیم.
کرونا؛ شمشیری دو لبه
در واقع کرونا با نزدیک کردن بیشتر ما به واقعیات باعث شد از یک طرف ما را بسیار ناامید کند و از سوی دیگر ما را آگاهتر کند. «مرگ آگاهی» چیزی است که اگر واقعا به آن واقف باشیم شاید تحمل بسیاری از رنجها و کدورتها هم برای ما آسانتر شود.
باور اینکه هیچ تضمینی به بودن و ثبات هیچ چیزی وجود ندارد باعث میشود به گونهای بالغانهتر و رشد یافتهتر زندگی کنیم اما باور واقعی و رسیدن به آرامش کار سادهای نیست. به همین خاطر میتوان گفت لبه دیگر شمشیر کرونا «ناامیدی» است که وقتی بر ذهن ما سایه بیفکند توان جسمی و روحی ما را هم کمتر خواهد کرد.
در حال حاضر و با گذر از دنیای مدرنیته؛ افراد بیشتر به فکر رسیدگی به کارهای عقب افتاده خود افتادهاند و به اصطلاح سعی در رسیدگی به فایلهای نیمه بازی را دارند که مدتهاست قصد داشتند تکلیف آنها را برای خود مشخص کنند که روابط، شغل، کار و همه مسائل مهم دیگر زندگی را شامل میشوند. البته در این میان «تابآوری» هم چیزی است که در افراد مختلف به اشکال گوناگون دیده میشود. یعنی لبه تیز شمشیر کرونا بیشتر به سمت کسانی متمایل خواهد و باعث آزارشان میشود که تاب آوری کمتری داشته باشند. اما کسانی که تاب آوری بیشتری دارند شاهد «رشد » پس از ضربه خواهند بود و به خودشان اجازه میدهند تا در نبرد با توفان به چنان تجربه و رشدی دست یابند که قطعا با آدم قبل از توفان بسیار متفاوت باشند.
رویارویی موثر با مشکلات میتواند رشدی را در ما ایجاد کند که هم خودمان متوجه آن باشیم و هم باعث رشد دیگران شویم ولی وقتی در جایی که هستیم بمانیم و بگوییم: «من همانیام که هستم» هم مانع از رشد خود خواهیم بود و هم دیگران را آزار میدهیم. بنابراین داشتن انعطاف و تغییر نگاه باعث میشود تحمل شرایط، آسانتر و قابلتحملتر باشد. در واقع اگر قادر به تغییر شرایط نیستیم بهترین کار این است که بپذیریم و تا حد ممکن خودمان را تغییر دهیم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼