تصمیم برای بارداری، همسر شما دوست ندارد؟
کسانی که مدام بچهدار شدن را به تعویق میاندازند و بعد با اکراه به این موضوع رضایت میدهند...
کسانی که مدام بچهدار شدن را به تعویق میاندازند و بعد با اکراه به این موضوع رضایت میدهند، شرایط بغرنجی را هم برای خود و همسرشان و هم برای فرزندشان ایجاد میکنند.
ستاره سمائی «از همان روزهای اول ازدواج مدام میگفت که بچه دوست ندارد و بهتر است بچهدار نشویم. آن موقع فقط ۲۲ ساله بودم و بچه داشتن چندان برایم مهم نبود. هیچوقت حتی حرفش را نمیزدم و اگر دیگران موضوع را به بچه میکشاندند من ساکت میماندم و همسرم خیلی جدی میگفت: «ما بچه نمیخواهیم!» وقتی ۲۸-۲۷ ساله شدم، کمکم دلم خواست مادر باشم اما همسرم همچنان دلش نمیخواست پدر شود! میدانستم سنمان که بالاتر برود، همسرم هم دلش بچه میخواهد اما خطر بارداریهای پرخطر و بیمارشدن من و جنین بالا میرود اما باز هیچ نگفتم و خجالت کشیدم که عقیدهام را تغییر دهم ...
حتما شما هم زوجهایی را میشناسید که شبیه مثال بالا، تا آخر عمر به دلیل قضاوت دیگران و رودربایستی و ... عقیدهشان را در مورد بچهدار شدن عوض نکردند یا حتی زوجهایی که به دلیل بچه نخواستن یکی از زوجین، کارشان به جدایی کشیده و زندگیشان از هم پاشیده. بچهدار شدن موضوعی است که خیلی وقتها زوجها بعد از ازدواج به آن فکر و در موردش با هم صحبت میکنند و ممکن است به توافق نرسند! واقعا با همسری که دلش بچه نمیخواهد، چه باید کرد؟ باید سوخت و ساخت؟ باید جنگید یا باید در عمل انجامشده قرارش داد؟
شاید بیمار باشید ...
کسانی که مدام بچهدار شدن را به تعویق میاندازند و بعد با اکراه به این موضوع رضایت میدهند، شرایط بغرنجی را هم برای خود و همسرشان و هم برای فرزندشان ایجاد میکنند. یک نوزاد در ماهها و حتی سالهای ابتدایی تولد به مراقب یا مراقبهای تماموقت نیاز دارد که علاوه بر تامین خرج و مخارج، نیازهای عاطفی او را نیز تامین کند، بنابراین اگر مادر یا پدر در این سالهای حیاتی، از لحاظ روانی کنار کودک حاضر نباشند، قطعا کودک در آینده دچار مشکلات و بحرانهای روانی جدی خواهد شد.
همانطور که گفته شد، آمادگی اقتصادی برای بچهدار شدن یک بعد این قضیه است و بعد دیگرش آمادگی روانی است. اگر فردی دچار ترس از بچهدار شدن باشد، قطعا باید با مراجعه به متخصصان حوزه روان، مشخص شود که این ترس ناشی از دلایل منطقی است یا وسواسی و بیمارگونه که باید پیش از ازدواج درمان شود.
با تغییر عقیدهها چه کنیم؟
گاهی زوجهایی قبل از ازدواج بر سر بچهدار نشدن به توافق میرسند اما بعد از چند سال، یکی از آنها دلش بچه میخواهد و کارشان به جدایی میکشد. هر انسانی همانطور که در روند تکاملی خود به یک همراه نیاز دارد و ازدواج میکند، بهصورت طبیعی و با افزایش سن نیاز به فرزند داشتن و والد بودن را نیز احساس میکند. هیچ شکی در این نیست که بچهدار شدن بخش عمدهای از وقت، انرژی و سرمایه پدر و مادر را میگیرد؛ بچهها به مراقبت دائمی نیاز دارند چون در مراحل مختلف رشد مشکلات مختلفی دارند، بیمار میشوند و... همه این موارد سختیهای زیادی را متوجه والدین میکند اما از هر پدر و مادری که بپرسید، حاضر نیست بچهاش را بدهد و دوباره آرامش پیش از بچهدار شدن را تجربه کند! درواقع پدر و مادر بودن، لذتی دارد که قابلتعریف نیست.
شاهد این مدعا هم جملههایی است که از زبان والدین میشنویم: «با یک لبخند فرزندم همه خستگیام را فراموش میکنم»! این جملهها برای کسانی که هنوز طعم داشتن فرزند را نچشیدهاند، چیزی مثل یک شعار است اما بچه داشتن هم یک نیاز فیزیولوژیک است که لذتهای زیادی برای والدین دارد. همانطور که همه انسانها از داشتن زوج کنار خود احساس بسیار لذتبخشی را تجربه میکنند، بچهدار شدن هم همینطور است.
درست است که با ازدواج نقشی به نقشهای قبلی فرد اضافه میشود که بار مسئولیتش را سنگینتر میکند و در مقایسه با زندگی مجردی سختیهایی دارد، اما انسانها ترجیح میدهند ازدواج کنند. بچهدار شدن هم همینطور است. حس پدری و مادری لذتی دارد که افراد سختیهایش را به جان میخرند و فرزنددار میشوند. با افزایش سن، میل به بچهدار شدن و چشیدن طعم پدری و مادری افزایش مییابد.
البته این اتفاق با توجه به سن و جنس افراد، متفاوت است و حس مادری در خانمها معمولا زودتر از آقایان ظهور میکند، بنابراین ممکن است افرادی پیش از ازدواج برای بچهدار نشدن به توافق برسند یا برعکس، فکر کنند بعد از مدتی آماده فرزندآوری خواهند شد اما یکی از آنها به هر دلیل، پشیمان شود و تغییر عقیده دهد بنابراین باید حتما در فرصتی مناسب درباره این موضوع با همسرشان صحبت کنند نه اینکه عقیدهشان را پنهان کنند و مثلا هر وقت حرف از بچهدار شدن شود، حرف را عوض کنند! حتما زوج باید در شرایطی آرام، بدون حضور دیگران و وقتی هر دو سرحال هستند در مورد این موضوع با هم صحبت میکنند و از ترس و نگرانیهایشان یا برعکس آرزویشان برای بچهدار شدن بگویند و احساساتشان را دقیق و روشن بیان کنند. حتی اگر نیاز است، این صحبتها را چند جلسه ادامه دهند تا به نتیجه مشخصی برسند و در صورت نیاز، در این راه از کمک یک فرد متخصص بیطرف مثل یک مشاور کمک بگیرند.
پیشگیری بهتر از درمان!
یکی از مهمترین نتایج ازدواج، بچهدار شدن و حفظ نسل است. در واقع زوج باید قبل از شروع زندگی مشترکشان در مورد تمام جزئیات این موضوع با هم صحبت کنند و به توافق برسند؛ اینکه کی میخواهند بچهدار شوند، چند تا بچه میخواهند و شرایطی که برای بچهدار شدن در نظر میگیرند، همه و همه باید پیش از ازدواج معین شود و هر اختلافی در این زمینه باید در همان دوران آشنایی قبل از ازدواج مشخص شود. بچهدار شدن حوزه بسیار پرزحمت و پردردسری است که چه در دوران بارداری و چه بعد از به دنیا آمدن نوزاد، مشکلات خاص خودش را دارد و زن و شوهری که قرار است وظیفه جدید مادر و پدر بودن را بپذیرند، کل زندگیشان تحت تاثیر قرار خواهد گرفت بنابراین مهم است که هردو آمادگی روانی لازم را برای بچهدار شدن داشته باشند.
حتی ممکن است یکی از طرفین به دلیل ابتلا به یک بیماری خاص یا نازایی اصلا نتواند بچهدار شود یا حتی برخی افراد بهصورت بیمارگونه از بچهدار شدن ترس دارند، بنابراین بسیار بهتر است که تمام این موارد قبل از ازدواج مشخص شده باشد و افراد تصور نکنند که: الان «بله» را بگیرم یا «بله» را بگویم، بعد در مورد این مسائل صحبت میکنیم؛ برای حرف زدن در این موارد وقت زیاد است!
عجله هم نداشته باشید!
توصیه دیگر این است که زوجی که تازه ازدواج کردهاند، فرصتی چندساله برای خود در نظر بگیرند و زود بچهدار نشوند چراکه در این زمان آنها تازه دارند با هم آشنا میشوند و زندگی مشترک را تجربه میکنند بنابراین بهتر است صبر کنند تا اگر زندگیشان دوام نداشت، بچهای نداشته باشند که قربانی شود. البته نمیتوان برای همه زوجها توصیه یکسانی داشت چون این موضوع به سن زن و شوهر بستگی دارد؛ مثلا اگر زوجی در سنین پایین (۲۱ تا ۲۴) ازدواج میکنند، میتوانند فرصتی ۳ تا ۵ ساله برای شناخت یکدیگر درنظر بگیرند اما وقتی سن ازدواج بالای ۳۰ سال باشد، زوج فرصت زیادی برای بچهدار شدن ندارند چراکه احتمال بروز بیماریهای مختلف در سنین ۳۵ سال به بالا هم در خانمها و هم در آقایان افزایش مییابد و با گذر سن خانمها از مرز ۴۰ سال احتمال بارداری نیز بهصورت طبیعی به شدت افت میکند و احتمال بارداریهای پرخطر افزایش مییابد، بنابراین با توجه به سن ازدواج زوج و شرایط اقتصادیشان باید زمان بچهدار شدن را مشخص کرد.
گاهی افراد با ازدواج دانشجویی به خانه بخت میروند و گاهی در شرایطی که همه مایحتاجشان فراهم شده، زندگی مشترک را آغاز میکنند و آمادگی پذیرش نقش والد را دارند، اما در هر صورت اگر زمانی را برای کسب آمادگی لازم برای بچهدار شدن در نظر بگیرند، بهتر خواهد بود.
ستاره سمائی «از همان روزهای اول ازدواج مدام میگفت که بچه دوست ندارد و بهتر است بچهدار نشویم. آن موقع فقط ۲۲ ساله بودم و بچه داشتن چندان برایم مهم نبود. هیچوقت حتی حرفش را نمیزدم و اگر دیگران موضوع را به بچه میکشاندند من ساکت میماندم و همسرم خیلی جدی میگفت: «ما بچه نمیخواهیم!» وقتی ۲۸-۲۷ ساله شدم، کمکم دلم خواست مادر باشم اما همسرم همچنان دلش نمیخواست پدر شود! میدانستم سنمان که بالاتر برود، همسرم هم دلش بچه میخواهد اما خطر بارداریهای پرخطر و بیمارشدن من و جنین بالا میرود اما باز هیچ نگفتم و خجالت کشیدم که عقیدهام را تغییر دهم ...
حتما شما هم زوجهایی را میشناسید که شبیه مثال بالا، تا آخر عمر به دلیل قضاوت دیگران و رودربایستی و ... عقیدهشان را در مورد بچهدار شدن عوض نکردند یا حتی زوجهایی که به دلیل بچه نخواستن یکی از زوجین، کارشان به جدایی کشیده و زندگیشان از هم پاشیده. بچهدار شدن موضوعی است که خیلی وقتها زوجها بعد از ازدواج به آن فکر و در موردش با هم صحبت میکنند و ممکن است به توافق نرسند! واقعا با همسری که دلش بچه نمیخواهد، چه باید کرد؟ باید سوخت و ساخت؟ باید جنگید یا باید در عمل انجامشده قرارش داد؟
شاید بیمار باشید ...
کسانی که مدام بچهدار شدن را به تعویق میاندازند و بعد با اکراه به این موضوع رضایت میدهند، شرایط بغرنجی را هم برای خود و همسرشان و هم برای فرزندشان ایجاد میکنند. یک نوزاد در ماهها و حتی سالهای ابتدایی تولد به مراقب یا مراقبهای تماموقت نیاز دارد که علاوه بر تامین خرج و مخارج، نیازهای عاطفی او را نیز تامین کند، بنابراین اگر مادر یا پدر در این سالهای حیاتی، از لحاظ روانی کنار کودک حاضر نباشند، قطعا کودک در آینده دچار مشکلات و بحرانهای روانی جدی خواهد شد.
همانطور که گفته شد، آمادگی اقتصادی برای بچهدار شدن یک بعد این قضیه است و بعد دیگرش آمادگی روانی است. اگر فردی دچار ترس از بچهدار شدن باشد، قطعا باید با مراجعه به متخصصان حوزه روان، مشخص شود که این ترس ناشی از دلایل منطقی است یا وسواسی و بیمارگونه که باید پیش از ازدواج درمان شود.
با تغییر عقیدهها چه کنیم؟
گاهی زوجهایی قبل از ازدواج بر سر بچهدار نشدن به توافق میرسند اما بعد از چند سال، یکی از آنها دلش بچه میخواهد و کارشان به جدایی میکشد. هر انسانی همانطور که در روند تکاملی خود به یک همراه نیاز دارد و ازدواج میکند، بهصورت طبیعی و با افزایش سن نیاز به فرزند داشتن و والد بودن را نیز احساس میکند. هیچ شکی در این نیست که بچهدار شدن بخش عمدهای از وقت، انرژی و سرمایه پدر و مادر را میگیرد؛ بچهها به مراقبت دائمی نیاز دارند چون در مراحل مختلف رشد مشکلات مختلفی دارند، بیمار میشوند و... همه این موارد سختیهای زیادی را متوجه والدین میکند اما از هر پدر و مادری که بپرسید، حاضر نیست بچهاش را بدهد و دوباره آرامش پیش از بچهدار شدن را تجربه کند! درواقع پدر و مادر بودن، لذتی دارد که قابلتعریف نیست.
شاهد این مدعا هم جملههایی است که از زبان والدین میشنویم: «با یک لبخند فرزندم همه خستگیام را فراموش میکنم»! این جملهها برای کسانی که هنوز طعم داشتن فرزند را نچشیدهاند، چیزی مثل یک شعار است اما بچه داشتن هم یک نیاز فیزیولوژیک است که لذتهای زیادی برای والدین دارد. همانطور که همه انسانها از داشتن زوج کنار خود احساس بسیار لذتبخشی را تجربه میکنند، بچهدار شدن هم همینطور است.
درست است که با ازدواج نقشی به نقشهای قبلی فرد اضافه میشود که بار مسئولیتش را سنگینتر میکند و در مقایسه با زندگی مجردی سختیهایی دارد، اما انسانها ترجیح میدهند ازدواج کنند. بچهدار شدن هم همینطور است. حس پدری و مادری لذتی دارد که افراد سختیهایش را به جان میخرند و فرزنددار میشوند. با افزایش سن، میل به بچهدار شدن و چشیدن طعم پدری و مادری افزایش مییابد.
البته این اتفاق با توجه به سن و جنس افراد، متفاوت است و حس مادری در خانمها معمولا زودتر از آقایان ظهور میکند، بنابراین ممکن است افرادی پیش از ازدواج برای بچهدار نشدن به توافق برسند یا برعکس، فکر کنند بعد از مدتی آماده فرزندآوری خواهند شد اما یکی از آنها به هر دلیل، پشیمان شود و تغییر عقیده دهد بنابراین باید حتما در فرصتی مناسب درباره این موضوع با همسرشان صحبت کنند نه اینکه عقیدهشان را پنهان کنند و مثلا هر وقت حرف از بچهدار شدن شود، حرف را عوض کنند! حتما زوج باید در شرایطی آرام، بدون حضور دیگران و وقتی هر دو سرحال هستند در مورد این موضوع با هم صحبت میکنند و از ترس و نگرانیهایشان یا برعکس آرزویشان برای بچهدار شدن بگویند و احساساتشان را دقیق و روشن بیان کنند. حتی اگر نیاز است، این صحبتها را چند جلسه ادامه دهند تا به نتیجه مشخصی برسند و در صورت نیاز، در این راه از کمک یک فرد متخصص بیطرف مثل یک مشاور کمک بگیرند.
پیشگیری بهتر از درمان!
یکی از مهمترین نتایج ازدواج، بچهدار شدن و حفظ نسل است. در واقع زوج باید قبل از شروع زندگی مشترکشان در مورد تمام جزئیات این موضوع با هم صحبت کنند و به توافق برسند؛ اینکه کی میخواهند بچهدار شوند، چند تا بچه میخواهند و شرایطی که برای بچهدار شدن در نظر میگیرند، همه و همه باید پیش از ازدواج معین شود و هر اختلافی در این زمینه باید در همان دوران آشنایی قبل از ازدواج مشخص شود. بچهدار شدن حوزه بسیار پرزحمت و پردردسری است که چه در دوران بارداری و چه بعد از به دنیا آمدن نوزاد، مشکلات خاص خودش را دارد و زن و شوهری که قرار است وظیفه جدید مادر و پدر بودن را بپذیرند، کل زندگیشان تحت تاثیر قرار خواهد گرفت بنابراین مهم است که هردو آمادگی روانی لازم را برای بچهدار شدن داشته باشند.
حتی ممکن است یکی از طرفین به دلیل ابتلا به یک بیماری خاص یا نازایی اصلا نتواند بچهدار شود یا حتی برخی افراد بهصورت بیمارگونه از بچهدار شدن ترس دارند، بنابراین بسیار بهتر است که تمام این موارد قبل از ازدواج مشخص شده باشد و افراد تصور نکنند که: الان «بله» را بگیرم یا «بله» را بگویم، بعد در مورد این مسائل صحبت میکنیم؛ برای حرف زدن در این موارد وقت زیاد است!
عجله هم نداشته باشید!
توصیه دیگر این است که زوجی که تازه ازدواج کردهاند، فرصتی چندساله برای خود در نظر بگیرند و زود بچهدار نشوند چراکه در این زمان آنها تازه دارند با هم آشنا میشوند و زندگی مشترک را تجربه میکنند بنابراین بهتر است صبر کنند تا اگر زندگیشان دوام نداشت، بچهای نداشته باشند که قربانی شود. البته نمیتوان برای همه زوجها توصیه یکسانی داشت چون این موضوع به سن زن و شوهر بستگی دارد؛ مثلا اگر زوجی در سنین پایین (۲۱ تا ۲۴) ازدواج میکنند، میتوانند فرصتی ۳ تا ۵ ساله برای شناخت یکدیگر درنظر بگیرند اما وقتی سن ازدواج بالای ۳۰ سال باشد، زوج فرصت زیادی برای بچهدار شدن ندارند چراکه احتمال بروز بیماریهای مختلف در سنین ۳۵ سال به بالا هم در خانمها و هم در آقایان افزایش مییابد و با گذر سن خانمها از مرز ۴۰ سال احتمال بارداری نیز بهصورت طبیعی به شدت افت میکند و احتمال بارداریهای پرخطر افزایش مییابد، بنابراین با توجه به سن ازدواج زوج و شرایط اقتصادیشان باید زمان بچهدار شدن را مشخص کرد.
گاهی افراد با ازدواج دانشجویی به خانه بخت میروند و گاهی در شرایطی که همه مایحتاجشان فراهم شده، زندگی مشترک را آغاز میکنند و آمادگی پذیرش نقش والد را دارند، اما در هر صورت اگر زمانی را برای کسب آمادگی لازم برای بچهدار شدن در نظر بگیرند، بهتر خواهد بود.
منبع:
بچگانه
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼