بیوهشدگی؛ تجربه تلخ و دردناکی که داغتان میکند
از دست دادن شریک زندگی یکی از چالشبرانگیزترین و دردناکترین تجربیات انسان است که نه تنها به لحاظ عاطفی، بلکه بهطور مستقیم بر سلامت جسمانی فرد بازمانده نیز تأثیر میگذارد.
نی نی بان: از دست دادن شریک زندگی یکی از چالشبرانگیزترین و دردناکترین تجربیات انسان است که نه تنها به لحاظ عاطفی، بلکه بهطور مستقیم بر سلامت جسمانی فرد بازمانده نیز تأثیر میگذارد.
تحقیقات جدید نشان میدهند که مرگ همسر میتواند خطرات قابلتوجهی برای سلامت به همراه داشته باشد، بهویژه در افراد بالای ۵۰ سال. این پدیده که بهعنوان "اثر بیوهشدگی" شناخته میشود، به طور چشمگیری خطر مرگ را در ماههای اولیه پس از از دست دادن شریک زندگی افزایش میدهد.
اثر بیوهشدگی چیست و چرا به وجود میآید؟
اثر بیوهشدگی پدیدهای است که به وضعیت جسمی و روانی افراد بازمانده از همسران اشاره دارد. براساس تحقیقات منتشرشده در مجله سلامت عمومی، افراد بالای ۵۰ سال در سه ماه اول پس از مرگ همسرشان با افزایش ۶۶ درصدی خطر مرگ مواجه هستند. این اثر بهویژه در میان افراد مسنتر محسوس است و در جوانترها بهندرت مشاهده میشود.
به گفته داون کار، استاد جامعهشناسی در دانشگاه فلوریدا، زمانی که شریک زندگی یک فرد فوت میکند، فرد بازمانده بهطور غیرمنتظرهای با خطرات بیشتری روبهرو میشود. این پدیده بیشتر در کسانی مشاهده میشود که دههها در کنار یکدیگر زندگی کردهاند. بهطور طبیعی، از دست دادن شریک زندگی میتواند منجر به انزوا، کاهش روابط اجتماعی و حتی مشکلات جسمی شود.
چه عواملی باعث به وجود آمدن "اثر بیوهشدگی" میشود؟
تحقیقات نشان میدهند که چندین عامل میتوانند باعث به وجود آمدن اثر بیوهشدگی شوند. یکی از این عوامل، هویتسازی فرد در اطراف شریک زندگیاش است. برای افرادی که سالها زندگی مشترک داشتهاند، از دست دادن همسر به معنای از دست دادن بخش بزرگی از هویتشان است. علاوه بر این، اگر فرد بازمانده در سالهای پیش از مرگ همسرش، به عنوان مراقب او فعالیت کرده باشد، این مسئولیت سنگین میتواند تاثیرات زیادی بر سلامت جسمی و روانیاش بگذارد.
مراقبت از یک فرد بیمار یا ناتوان به طور مداوم، ممکن است منجر به کاهش احساس هدفمندی در فرد بازمانده شود. بسیاری از افرادی که به مدت طولانی از همسر خود مراقبت کردهاند، پس از مرگ او احساس میکنند که دیگر هیچ هدفی در زندگی ندارند. برخی افراد حتی ممکن است احساس گناه کنند، چرا که مرگ همسرشان برای آنها احساس آرامش میآورد، به ویژه پس از پایان مسئولیتهای سنگین مراقبتی.
ارتباط غم و اندوه با التهاب و بیماریهای مزمن
یکی از مهمترین پیامدهای روانی و جسمی سوگ و غم، افزایش التهاب در بدن است. التهاب، بخشی از سیستم دفاعی بدن است، اما زمانی که این التهاب بهطور مزمن باقی بماند، میتواند باعث بروز بیماریهای جدی شود. طبق مطالعهای که در دانشگاه رایس انجام شد، زنان بیوهای که داغدار بودند، بهطور میانگین سطح التهاب خونشان ۱۷ درصد بیشتر از دیگران بود.
کریستوفر فاگوندز، استاد روانشناسی دانشگاه رایس، میگوید: "استرس مزمن ناشی از سوگ میتواند تغییرات زیادی در سیستم ایمنی بدن ایجاد کند و واکنشهای التهابی شدیدی را به دنبال داشته باشد. بدن وقتی با استرس مزمن روبهرو میشود، تلاش میکند با ترشح هورمونهایی مانند کورتیزول، اثرات منفی آن را کاهش دهد. این تغییرات میتواند بدن را در معرض خطر بیماریهای مختلف، از جمله حمله قلبی، سکته مغزی و مرگ زودرس قرار دهد."
راهکارهایی برای مقابله با اثر بیوهشدگی و کاهش خطرات آن
با وجود اینکه اثر بیوهشدگی بهطور طبیعی به همراه سوگ میآید، اما اقداماتی وجود دارد که میتواند به فرد بازمانده کمک کند تا از شدت این اثرات بکاهد و از سلامت خود مراقبت کند:
-
در دوران مراقبت از شریک زندگی، از دیگران کمک بگیرید: مسئولیت مراقبت از همسر بیمار یا ناتوان میتواند به شدت فشار روانی و جسمی ایجاد کند. یافتن افرادی که بتوانند این مسئولیت را برای مدت کوتاهی بر عهده بگیرند، به فرد کمک میکند تا از آسیبهای احتمالی جلوگیری کند.
-
ارتباط خود را با دیگران حفظ کنید: حتی اگر ارتباطات اجتماعی در دوران سوگ برای شما دشوار به نظر برسد، حفظ روابط با خانواده و دوستان برای سلامت روانی بسیار حیاتی است. بهویژه برای مردان، داشتن شبکههای اجتماعی و حمایتهای عاطفی میتواند از آسیبهای بیشتر جلوگیری کند.
-
مراقبت از سلامت جسمی: بسیاری از افراد که در دوران مراقبت از همسر خود بودهاند، از خود غافل شده و به مراقبتهای پزشکی خود توجه نمیکنند. پیروی از یک رژیم غذایی سالم، خواب منظم و ورزش میتواند به حفظ سلامت کمک کند.
-
برنامهریزی روزانه داشته باشید: ایجاد یک روال منظم و روزانه میتواند به فرد در یافتن هدف جدیدی در زندگی کمک کند. فعالیتهایی مانند باغبانی یا حتی یادگیری مهارتهای جدید میتواند به بهبود سلامت روانی کمک کند.
-
پذیرفتن مسئولیت نگهداری از یک حیوان خانگی: پژوهشها نشان دادهاند که نگهداری از حیوانات خانگی میتواند به بهبود سلامت روان کمک کند و افراد بازمانده را از احساس تنهایی رها سازد.
-
فعالیتهای داوطلبانه و خیریه: مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه نه تنها به افراد کمک میکند که احساس مفید بودن و هدفمندی کنند، بلکه باعث میشود با دیگران ارتباط برقرار کنند و از احساس انزوا رهایی یابند.
با پیروی از این راهکارها، افراد میتوانند بر اثرات منفی سوگ و از دست دادن همسر غلبه کنند و سلامت جسمی و روانی خود را حفظ نمایند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼