معرفی کتاب کودک، ایست زورگویی ممنوع!
کتاب «ایست زورگویی ممنوع» جلد سوم از مجموعه «داستانهای پویان» است که مهارت جراتورزی را مطرح میکند.
کتاب «ایست زورگویی ممنوع» جلد سوم از مجموعه «داستانهای پویان» است که مهارت جراتورزی را مطرح میکند.
پویان جثهٔ کوچکی دارد، به همین خاطر امید اذیتش میکند. امید به چند نفر از همکلاسیهای دیگر پویان هم زور میگوید و خوراکیها و وسایل آنها را بدون اجازه برمیدارد. پویان از کارهای امید خیلی ناراحت است، اما چون زورش به امید نمیرسد مجبور است به حرفهایش گوش کند. بالاخره تصمیم میگیرد با خوردن خوراکیهای مقوی خودش را تقویت کند و جلوی زورگوییهای امید بایستد ولی از کارش نتیجه نمیگیرد. مامان که از ماجراهای توی مدرسه و زورگوییهای امید خبردار میشود، راه درستِ مقابله کردن با زورگویی را به پویان یاد میدهد.
مجموعه داستانهای پویان برای گروه سنی ب تألیف شده و به قصههای پویان پسر هشت سالهای میپردازد که، کم کم مهارتهایی مثل: شناخت نقاط ضعف و قوت، مهارت حل مساله و کارگروهی، مهارت جراتورزی و مهارت مقابله با مسخره شدن را یاد میگیرد. «کی همه چی را بلده؟»، «همکاری در یک روز شیری»، «ایست زورگویی ممنوع» و «ماسک کاغذی» چهار عنوان این مجموعه است.
گزیدههایی از کتاب
شب نمیتوانستم توی تختم بخوابم، چون همه جای تختم استفراغی شده بود و مامان همه رختخوابهایم را شسته بود. روی زمین هم سخت خوابم میبرد. خیلی طول کشید تا خوابم ببرد، اما تا صبح خواب میدیدم من و ماهان و سهند و آرش لباس مرد عنکبوتی پوشیدیم و تا امید به ما نزدیک میشود چهارنفری میپریم دورش و دیگر جرئت نمیکند هیچ کاری بکند، تازه یک داداش کلاس پنجمی هم داشتم که زورش از رئیس امید هم زیادتر بود، ولی وقتی از خواب بیدارشدم نه لباس مرد عنکبوتی داشتم، نه داداش. این قدر حالت تهوع داشتم که دلم نمیخواست صبحانه بخورم...
سنجاب کجا رفته بود؟
پسرک کتاب «سنجاب کجا رفته بود؟» مثل همیشه بطری خالی شیرش را از پنجره پرتاب میکند بیرون. تصویر، خانهای روستایی در شمال ایران را نشان میدهد.
از ایوان و پردهای که باد در آن پیچده و فضای سرسبز بزرگی در قاب تصویر روبهروی پسرک. او شیشه را از مرز تصویر خودش به مرز دیگری میاندازد. دو قاب تصویر، روبهروی هم، این را به خوبی بازنمایی میکند. بطری شیر، جایی دورتر از روزهای پیش میافتد، دورتر از بطریهای دیگر. اینبار پسرک دو دستاش را گذاشته زیر چانهاش و از میان پنجره، به سوراخ درخت بلوط روبهروی خانه نگاه میکند و منتظر دوستاش سنجاب است تا به او سلام کند. اما... و ما این اما را دنبال میکنیم در صفحههای بعد. سنجاب توی بطری خالی شیر رفته و به ته ماندهی شیر زبان میزند. بطری تکان میخورد و از جایی به جایی دیگر پرتاب میشود و پسرک منتظر سنجاب است و نمیداند چه اتفاقی برایاش افتاده. وقتی پسر همسایه برای بازی دزدی دریایی سراغ پسرک میآید، او میگوید که حوصلهی بازی ندارد و اینبار ما حدس و گمانهای او را دربارهی سنجاب در واژهها میخوانیم و در تصویرها میبینیم که سنجاب درون بطری، هر بار به چه سمتی پرتاب میشود. پسرک فکر میکند سنجاب رفته بازی کند و یا برای خودش دوست جدیدی پیدا کرده و یا از مزه بلوط خسته شده و یا لانهاش کوچک بوده و دنبال جای
بزرگتری است و یا رفته کنار دریا آب تنی و یا از دست او ناراحت است. همراه با همه این واژهها و جملهها، ما سنجابی گرفتار درون بطری را میبینیم که گرگ سراغاش آمده، دستاش از داخل بطری به بلوط نمیرسد، داخل آب افتاده و خطرهای بسیاری را پشت سر گذاشته است.
و تصویری که نجات سنجاب را نشان میدهد در یک خط داستانی دقیق! دوست پسرک که برای آبتنی رفته، بطری را از آب میگیرد و سنجاب را برمیگرداند. کتاب دیگر در واژههایاش سکوت میکند و تصویرها به ما پسرک را نشان میدهد که سنجاب را بغل گرفته و با دوستاش بطریها را از طبیعت جمع میکند.
یک کتاب تصویری زیبا در هماهنگی میان واژهها و تصویرهایاش. کتاب «سنچاب کجا رفته است؟» هم داستان است، هم بازی، هم معما، هم آموزش و هم سفر. سفری که هم محیط زیست پیرامون پسرک را از بطریها نجات میدهد، هم ما را با سنجاب و دردسرهای ریختن زباله در طبیعت همراه میکند و هم سفری است که پسرک را به درک تازهای میرساند از تمیز نگه داشتن محیط پیراموناش. زاویههای دید بسیار زیبای تصویرها، این محیط سبز را گاهی از بالا نشان میدهد و گاهی از نزدیکترین زاویه و از چشم سنجاب یا دهان گرگ!
از خواندن و دیدن این کتاب هم کودکان لذت خواهند برد و هم بزرگسالان.
منبع:
کتابک
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼