ورود آقایان ممنوع!
ورود آقایان ممنوع! قضیه از چه قرار است؟ آیا ما در نی نی بان جنبش فمنیستی راه انداختهایم؟ نه! جایی که ورود مردها به آن ممنوع شده، جنگلهای مقدس «پاپوآ» است.
ورود آقایان ممنوع! قضیه از چه قرار است؟ آیا ما در نی نی بان جنبش فمنیستی راه انداختهایم؟ نه! جایی که ورود مردها به آن ممنوع شده، جنگلهای مقدس «پاپوآ» است.
در «پاپوآ» در اندونزی، یک جنگل حرا وجود دارد که فقط زنان اجازه ورود به آن را دارند.
آنجا یک مکان خاص است، جایی که از دیر باز، نسلهای زنان در آن دور هم جمع شدهاند و داستانهایی مشترک را به اشتراک گذاشتهاند.
اما اکنون این پناهگاه زنانه در معرض تهدید آلودگی محیط زیست قرار گرفته است.
«آدریانا»، همانطور که در آب شنا میکند، سرش را به اطراف میچرخاند: «چه کسی هستی؟ چه کار میکنی؟ آیا شرم نداری که وارد جنگل زنان شدهای؟»
او صدایی شنیده و نگران شده. مردها اجازه ندارند به این جنگلها در اندونزی وارد شوند. فقط زنها اجازه ورود دارند تا در این مکان آرامش را برگزینند.
جنگل زنان، ورود آقایان ممنوع!
«آدریانا»، یکی از زنان مسن روستایی درباره این جنگل اینطور توضیح میدهد: «اینجا همیشه فقط جنگل زنان بوده است. حتی قبل از اینکه من به دنیا بیایم، وجود داشته. همیشه هم قانونی یکسان در آن اجرا میشده. برای ورود به جنگل زنان، نباید هیچ لباسی بر تن داشته باشی. حتی اگر یک مرد، به اینجا بیاید و زیرچشمی نگاه کند، مجازات و جریمه خواهد شد. ما او را به دادگاه قبیلهای میبریم.»
مزاحمان با جریمهای بیشتر از یک میلیون روپیه (۶۹ دلار) مواجه خواهند شد.
«آتی» یکی دیگر از زنان روستایی میگوید: «وقتی جزر و مد کم است، ما همگی به جنگل میرویم. دوستانمان را هم دعوت میکنیم و با قایق به جنگل وارد میشویم. وقتی به جنگل وارد شدیم، از مردهایی که اطرافمان هستند، رهایی مییابیم. اینجا فقط ما هستیم و آزادیم که داستانهایمان را با زنان مسنتر به اشتراک بگذاریم.»
«آتی» ادامه میدهد: «ما وارد آب دریا میشویم، صدف جمع میکنیم و به این طریق آرامش مییابیم.»
همچنان «ورود آقایان ممنوع»
این مکان مقدس برای زنان، حالا در معرض تهدید قرار دارد. جنگل، نصف مقداری است که 50 سال پیش وجود داشته.
«آدریانا» میگوید: «اقیانوس بسیار متفاوت از چیزی است که قبلا بود. اقیانوس ما بسیار زیبا، شفاف و تمیز بود، اما حالا متاسفانه به خاطر آشغالها دچار آلودگی شده. این آشغالها وقتی باران میبارد، از بازار واقع در شهر به اینجا سرازیر میشود. گاهی به خودم میگویم: چه بلایی سر اقیانوس ما آمده؟!»
«آدریانا»، همانطور که در آب شنا میکند، سرش را به اطراف میچرخاند: «چه کسی هستی؟ چه کار میکنی؟ آیا شرم نداری که وارد جنگل زنان شدهای؟»
زنان، صدفهای موجود در جنگل را در بازار محلی به فروش میرسانند.
«آدریانا» میگوید» « جنگل زنان برای ما جای بسیار مهمی است و بدون آن نمیتوانیم زندگی کنیم. ما به آمدنمان به اینجا ادامه میدهیم و دنبال صدف میگردیم. ما به یکدیگر اعتماد به نفس میدهیم. ما هرگز رهایش نخواهیم کرد.»
مطلب پیشنهادی: «لوانا» پارالمپیک را از دست داد
مطلب پیشنهادی: پلیس افغان مورد تجاوز قرار گرفت
مطلب پیشنهادی: تاثیر کرونا بر کارآفرینی زنان
مطلب پیشنهادی: تاثیر جنگ بر کودکان و زنان اتیوپی
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼