تبیان: مباحث نوین روان شناسی بر ضرورت تربیت سالم کودکان در سال های نخستین طفولیت تاکید نموده است ، چرا که پایه های شخصیت آنان در سال های نخستین عمرشان ، پی ریزی می شود و هم چنان در شخصیت آینده ی آن ها و فعالیتشان موثر است . این تاثیر مهم در روان کودکان ، از خانه و خانواده ، نشات می گیرد و در تمام زوایای رشد کودک مشاهده می گردد به ویژه اثر آن را می توان در ناحیه ی انفعالی و اجتماعی او مشاهده کرد . بنابراین ، مسئولیت خانواده ، بسیار مهم و خطیر خواهد بود . ضروری است که فرزندانمان را از خردسالی بر رفتار و کردارهای خوب از جمله راستگویی، دوستی با دیگران ، وفاداری و دیگر صفات متعالی که بشریت با آن ها شکوفا و سعادتمند می گردد ، رشد دهیم . در مباحث روان شناسی ، تاکید شده است که وجدان و ضمیر شخص و شیوه ی زندگی او و اندیشه اش درباره ی خودش و تمام عادات او ، در کودکی ، پی ریزی شده است . بنابراین مسئولیت بزرگی به عهده ی والدین است که کودکان خود را در سنین پائین عمرشان ، تربیتی سالم و صحیح ، بنمایند . همچنین لازم است بر آنها
که عادات و کردارهای نیکو و اخلاق کریم را در فرزندان خود رشد دهند تا بتوان شخصیت آینده ی آنان را ساخت.
علائم و صفاتی که یک فرد عصبی و منحرف ، دارا می باشد ، چیزی جز اقتدار و استمرار صفاتی که در سنین خردسالی اولیه در او به وجود آمده باشد ،نیست.
تربیت انحرافی کودک
خطرناک ترین چیزی که کودک از پدر و مادر خود به دست می آورد ، تربیت انحرافی است ، چرا که باعث می شود او زیان ببیند و او را به سوی انحراف و گرایش به انجام دادن جنایت و تجاوز به حقوق دیگران ، سوق می دهد. روان شناسان ، ریشه و علل پیدایش اضطراب ها را بررسی نموده ، مشاهده کردند که علل و عوامل آنها به کودکی نخستین و اولیه ، یعنی در سنین پنج تا شش سالگی که آنها در کنار خانواده ی خود می گذرانند و قبل از رفتن به مدرسه ، باز می گردد . بنابراین علائم و صفاتی که یک فرد عصبی و منحرف ، دارا می باشد ، چیزی جز اقتدار و استمرار صفاتی که در سنین خردسالی اولیه در او به وجود آمده باشد ،نیست . اگر بخواهیم به خوبی و به طور صحیح از سلامتی افراد بزرگ آگاه شویم ، الزاماً باید از وضع و حال آنان در زمان کودکی نخستین آنها مطلع گردیم ، چرا که آگاهی از وضع حاضر ممکن نیست ، مگر این که در پرتو وضع گذشته آن را جست و جو کرد .
شیوه های تربیت سالم
اما شیوه های تربیت صحیح و سالمی که پدران و مادران باید در پرتو آنها ، کودکان خود را رشد و تربیت دهند ، عبارتند از :
۱ . دوری از قساوت و خشونت : روان شناسان بر ضرورت دوری کردن از قساوت و زور در تربیت کودکان ، تاکید کرده اند ، زیرا که برای آنان زیان های بسیاری در برخواهد داشت .سنگدلی والدین ،باعث می گردد تا در آسایش اجتماعی کودک ، تاثیر کند و موجب می شود تا او ، والدین خود را منشا شکنجه و درد مشاهده نماید و همین امر باعث می شود تا اعتماد او به خود و دیگران کاهش یابد .حتی این مسئله اهمیت دارد که کودک با دیدن خشونت در پدر و مادر خویش آن را به آسانی فرا گرفته و در بزرگسالی ، در برخورد با مسائل مختلف محیطی آن را بروز دهد.
«دکتر فاخر» می گوید : « سنگدلی و خشونت ، کودک را از عاطفه و محبت که حق طبیعی او به شمار می آید ، محروم می سازد . به طور طبیعی ، انسان ، فطرتاً نیازمند محبت و عاطفه ،آفریده شده است . بنابراین ، هر کس نتواند این دو نیاز را به دست آورد ، احساس کمبود خواهد کرد و دو چیز را از دست خواهد داد : ۱ . تعادل و توازن عقل، ۲ . آرامش عاطفی .
آمار به دست آمده ، نشان دهنده ی شمار زیادی از مجرمین است که عاقبت آنان به طفولیتشان باز می گردد زیرا در خانواده هایی پرورش یافته اند که قساوت و خشونت ، به عنوان یک قانون در آنجا حاکم بوده و تنها از وسیله ی زدن و آزار ، در تربیت ، استفاده می شده است .» تو سری زدن و سرکوب ، راه صحیح تربیت نیست ، زیرا کودک سعی می کند عزت سرکوب شده را در رفتار های نا مناسب برجسته سازد.
انسان ، فطرتاً نیازمند محبت و عاطفه ،آفریده شده است . بنابراین ، هر کس نتواند این دو نیاز را به دست آورد ، احساس کمبود خواهد کرد و دو چیز را از دست خواهد داد : ۱ . تعادل و توازن عقل، ۲ . آرامش عاطفی .
۲ . اجتناب از نرمی بیش از حد : همان طور که خشونت در تربیت کودک یک عامل منفی است ، نرم خویی افراطی بعضی از والدین در تربیت فرزندان نیز خطری کمتر از خشونت ندارد . زیرا کودک چون دیگران ، نیاز به کسی دارد که راه راست و درست را از طریق نادرست به او نشان داده و تبیین نماید . بنابراین بایستی اگر کودک کار نیکی انجام دهد ، او را ستایش کرده و اگر کار زشت و خلافی انجام دهد ، او را سرزنش و توبیخ نمود . اما نرم خویی بیش از حد و چشم پوشی از اشتباهات و گناهان کودک ، باعث می شود تا بر ارتکاب گناه و کارهای زشت ، عادت کند و در پستی و رذائل اخلاقی فرو رود . لذا سزاست که والدین گاه با قاطعیت او را از عیوب اخلاقی منع کنند که البته این گوشزد کردن ، خود اسلوب های مفید خاص را می طلبد.
۳ . عادت دادن به رفتار نیک : بر والدین لازم است که در روح کودکان خود ، عادات و صفات نیکو که در یک شخصیت سالم و نیرومند وجود دارد را پرورش دهند. پرورش دادن به معنی گفتن و رها کردن نیست بلکه به معنای خود عمل کردن ، متذکر شدن، تکرار کردن ، و تشویق کردن است. . از میان این عادات و صفات ، می توان به موارد زیر اشاره کرد :
الف : دوری کردن از بی باکی ب : دور کردن از غرور ج : دور کردن از بی ارادگی د : پایداری در مقابل بحران ها و گرفتاری ها هـ : پیروز شدن بر کشمکش های روحی و روانی و حل کردن مشکلات زندگی او به طور مثبت و صحیح که بر اساس تفکر و منطق صحیح باشد. پرورش صفات و عادات نیک و اخلاق کریم در روح کودک ، در آینده ای نزدیک برای او ، شخصیتی متکامل و ارزشمند را محقق می سازد که در آن هیچ گونه انحرافی مشاهده نخواهد شد.
علائم و صفاتی که یک فرد عصبی و منحرف ، دارا می باشد ، چیزی جز اقتدار و استمرار صفاتی که در سنین خردسالی اولیه در او به وجود آمده باشد ،نیست.
تربیت انحرافی کودک
خطرناک ترین چیزی که کودک از پدر و مادر خود به دست می آورد ، تربیت انحرافی است ، چرا که باعث می شود او زیان ببیند و او را به سوی انحراف و گرایش به انجام دادن جنایت و تجاوز به حقوق دیگران ، سوق می دهد. روان شناسان ، ریشه و علل پیدایش اضطراب ها را بررسی نموده ، مشاهده کردند که علل و عوامل آنها به کودکی نخستین و اولیه ، یعنی در سنین پنج تا شش سالگی که آنها در کنار خانواده ی خود می گذرانند و قبل از رفتن به مدرسه ، باز می گردد . بنابراین علائم و صفاتی که یک فرد عصبی و منحرف ، دارا می باشد ، چیزی جز اقتدار و استمرار صفاتی که در سنین خردسالی اولیه در او به وجود آمده باشد ،نیست . اگر بخواهیم به خوبی و به طور صحیح از سلامتی افراد بزرگ آگاه شویم ، الزاماً باید از وضع و حال آنان در زمان کودکی نخستین آنها مطلع گردیم ، چرا که آگاهی از وضع حاضر ممکن نیست ، مگر این که در پرتو وضع گذشته آن را جست و جو کرد .
شیوه های تربیت سالم
اما شیوه های تربیت صحیح و سالمی که پدران و مادران باید در پرتو آنها ، کودکان خود را رشد و تربیت دهند ، عبارتند از :
۱ . دوری از قساوت و خشونت : روان شناسان بر ضرورت دوری کردن از قساوت و زور در تربیت کودکان ، تاکید کرده اند ، زیرا که برای آنان زیان های بسیاری در برخواهد داشت .سنگدلی والدین ،باعث می گردد تا در آسایش اجتماعی کودک ، تاثیر کند و موجب می شود تا او ، والدین خود را منشا شکنجه و درد مشاهده نماید و همین امر باعث می شود تا اعتماد او به خود و دیگران کاهش یابد .حتی این مسئله اهمیت دارد که کودک با دیدن خشونت در پدر و مادر خویش آن را به آسانی فرا گرفته و در بزرگسالی ، در برخورد با مسائل مختلف محیطی آن را بروز دهد.
«دکتر فاخر» می گوید : « سنگدلی و خشونت ، کودک را از عاطفه و محبت که حق طبیعی او به شمار می آید ، محروم می سازد . به طور طبیعی ، انسان ، فطرتاً نیازمند محبت و عاطفه ،آفریده شده است . بنابراین ، هر کس نتواند این دو نیاز را به دست آورد ، احساس کمبود خواهد کرد و دو چیز را از دست خواهد داد : ۱ . تعادل و توازن عقل، ۲ . آرامش عاطفی .
آمار به دست آمده ، نشان دهنده ی شمار زیادی از مجرمین است که عاقبت آنان به طفولیتشان باز می گردد زیرا در خانواده هایی پرورش یافته اند که قساوت و خشونت ، به عنوان یک قانون در آنجا حاکم بوده و تنها از وسیله ی زدن و آزار ، در تربیت ، استفاده می شده است .» تو سری زدن و سرکوب ، راه صحیح تربیت نیست ، زیرا کودک سعی می کند عزت سرکوب شده را در رفتار های نا مناسب برجسته سازد.
انسان ، فطرتاً نیازمند محبت و عاطفه ،آفریده شده است . بنابراین ، هر کس نتواند این دو نیاز را به دست آورد ، احساس کمبود خواهد کرد و دو چیز را از دست خواهد داد : ۱ . تعادل و توازن عقل، ۲ . آرامش عاطفی .
۲ . اجتناب از نرمی بیش از حد : همان طور که خشونت در تربیت کودک یک عامل منفی است ، نرم خویی افراطی بعضی از والدین در تربیت فرزندان نیز خطری کمتر از خشونت ندارد . زیرا کودک چون دیگران ، نیاز به کسی دارد که راه راست و درست را از طریق نادرست به او نشان داده و تبیین نماید . بنابراین بایستی اگر کودک کار نیکی انجام دهد ، او را ستایش کرده و اگر کار زشت و خلافی انجام دهد ، او را سرزنش و توبیخ نمود . اما نرم خویی بیش از حد و چشم پوشی از اشتباهات و گناهان کودک ، باعث می شود تا بر ارتکاب گناه و کارهای زشت ، عادت کند و در پستی و رذائل اخلاقی فرو رود . لذا سزاست که والدین گاه با قاطعیت او را از عیوب اخلاقی منع کنند که البته این گوشزد کردن ، خود اسلوب های مفید خاص را می طلبد.
۳ . عادت دادن به رفتار نیک : بر والدین لازم است که در روح کودکان خود ، عادات و صفات نیکو که در یک شخصیت سالم و نیرومند وجود دارد را پرورش دهند. پرورش دادن به معنی گفتن و رها کردن نیست بلکه به معنای خود عمل کردن ، متذکر شدن، تکرار کردن ، و تشویق کردن است. . از میان این عادات و صفات ، می توان به موارد زیر اشاره کرد :
الف : دوری کردن از بی باکی ب : دور کردن از غرور ج : دور کردن از بی ارادگی د : پایداری در مقابل بحران ها و گرفتاری ها هـ : پیروز شدن بر کشمکش های روحی و روانی و حل کردن مشکلات زندگی او به طور مثبت و صحیح که بر اساس تفکر و منطق صحیح باشد. پرورش صفات و عادات نیک و اخلاق کریم در روح کودک ، در آینده ای نزدیک برای او ، شخصیتی متکامل و ارزشمند را محقق می سازد که در آن هیچ گونه انحرافی مشاهده نخواهد شد.