افزایش هوش هیجانی کودکان، سیزده توصیه مفید
به توانایی افراد در شناخت و کنترل احساسات شخصی خود و دیگران و همچنین استفاده از این توانایی برای تصمیمگیری بهتر، تفکر خلاقانه، انگیزه بخشیدن به خود و دیگران، لذت بردن از سلامتی و روابط بهتر و زندگی شادتر، «هوش هیجانی» میگویند. تحقیقات نشان میدهد که هوش هیجانی، بهترین پیشگوی دستآوردهای آینده کودک است.
شهرزاد:به توانایی افراد در شناخت و کنترل احساسات شخصی خود و دیگران و همچنین استفاده از این توانایی برای تصمیمگیری بهتر، تفکر خلاقانه، انگیزه بخشیدن به خود و دیگران، لذت بردن از سلامتی و روابط بهتر و زندگی شادتر، "هوش هیجانی" میگویند. تحقیقات نشان میدهد که هوش هیجانی، بهترین پیشگوی دستآوردهای آینده کودک است. همچنین بسیاری از مردم بر این باورند که هوش هیجانی، بیشتر از ضریب هوشی و مهارتهای فنی، به موفقیت کودکان کمک میکند.
ضریب هوشی در کودکان، با رابطهاش با شما، شروع به رشد میکند و شما میتوانید در شکوفایی آن، به او کمک کنید.
1- نوزاد خود را در آغوش بگیرید و به صدای گریه او، با سرعت، واکنش نشان دهید. هوش هیجانی بالا از همان نوزادی و با ارتباطهای اولیه او با دیگران و احساس امنیت و اعتمادش، شروع به رشد میکند.
2- اضطراب خودتان را کاهش دهید. هری استاک سالیوان، تقریبا 100 سال پیش، نظریهای مبنی بر به ارث بردن اضطراب از والدین را ارایه کرد. همچنین تحقیقات اخیر نشان میدهد که تماس لمسی والدین، صدا و حتی حرکات آنها میتواند اضطراب نوزاد را کاهش یا افزایش دهد.
3- به او بدهید که چگونه خودش را تسکین دهد و آرام کند. کودکان، معنای آرامش بخشیدن را از والدین خود میآموزند و از آنها یاد میگیرند که چگونه نیازهای فیزیکی و احساسی خود را کنترل کنند، خودشان راتسکین دهند و در زندگی، چگونه خود را در برابر مشکلات و مسایلی که ناراحتشان میکند، آرام نگه دارند.
4- احساسات فرزندتان را بپذیرید و آن را تایید کنید. شما میتوانید و باید اعمال کودکتان را در مواقع ضروری، محدود کنید. به او بگویید که نمیتواند احساساتش را انتخاب کند، اما باید یاد بگیرد که با آن احساسات، چه کار کند و چگونه آنها را بروز دهد.
5- با او همدردی کنید. زمانی که برای احساس ناراحتی یا عصبانیت فرزند خود، نمیتوانید کاری انجام دهید، بهترین کار، همدردی با اوست. انسانها، وقتی بدانند کسی هست که آنها را درک کند، راحتتر، با مشکلات احساسی خود، کنار میآیند. همدردی کردن، به کودک کمک میکند که متوجه شود زندگی، احساسی خطرناک یا شرمآور نیست و همه، در زندگیشان، با احساسات مختلف، درگیر هستند. همچنین او، همدردی کردن با دیگران را یاد میگیرد. شما میتوانید از این جملهها هم کمک بگیرید: میدانم که سخت است بازی کردن را تمام کنی و بیایی با هم شام بخوریم، اما الان، زمان شام خوردن است، میدانم که دوست داری مثل بچههای بزرگتر، دیرتر بخوابی، حس میکنم خیلی ناراحتی که باران میآید و نمیتوانی بیرون، بازی کنی.
6- به او اجازه دهید احساساتش را بیان کند. بهجای نادیده گرفتن یا تحقیر کردن احساسات فرزندتان، به او اجازه دهید آنها را بیان کند؛ برای مثال، به او نگویید:یک زخم به این کوچکی که درد ندارد. با او، طوری رفتار کنید که بتواند احساساتش را برایتان بازگو کند. نادیده گرفتن خشم و ناراحتی او، سبب نمیشود آنها را فراموش کند، بلکه باعث میشود احساساتش را درون خود بریزد. این احساسات، نابود نمیشوند و دنبال راهی برای بروز میگردند و ممکن است بهصورت کابوس، مشکلات عصبی و...، خود را نشان دهند. به او یاد دهید که آنها را کنترل کند.
7- به احساسات و هیجانات کودکتان، گوش دهید. گاهی وقتها، کودکان نیاز دارند احساساتشان را برایتان بازگو کنند و شما، آنها را بشنوید. این کار، به آنها کمک میکند تا با احساس خشم، ناراحتی یا سرخوردگی خود، کنار آیند و آن را رها کنند. میتوانید از جملههایی مانند ناراحت به نظر میرسی. همه ناراحت میشوند. من کنارت هستم. میتوانی با من صحبت کنی یا میدانم آنقدر ناراحت و عصبانی هستی که میخواهی فریاد بزنی و گریه کنی. من هم گاهی وقتها، اینطوری میشوم. میتوانی با من حرف بزنی استفاده کنید.
8- به کودکتان بیاموزید که چگونه مشکلات را حل کند. گاهی وقتها، زمانی که کودکان احساس کنند درک میشوند، راحتتر میتوانند مشکلاتشان را قبول و همچنین حل کنند؛ البته زمانهایی هست که آنها برای این کار، به کمک والدین خود نیز نیاز دارند. بهترین کار این است که صبر کنید تا آنها، خودشان برای حل مشکلات، سراغتان بیایند و کمک بخواهند. اینگونه، اعتمادبهنفس آنها برای حل مشکلات نیز بیشتر میشود.
9- بهترین الگو برای آنها باشید. کودکان، چیزهایی را که میبینند، انجام میدهند. بنابراین یک الگوی کامل برای او باشید. آیا شما، وقتی عصبانی هستید، کسی را کتک میزنید؟ آیا میتوانید هنگام جروبحث، آرامش خود را حفظ کنید؟ آیا با دیگران، احساس همدردی میکنید؟ همه این کارها را نیز او، از شما میآموزد.
10- از او بپرسید:تو، چه کار میکردی اگر...؟ شما میتوانید هنگامی که در ماشین و پشت ترافیک هستید یا هنگام صرف شام دور میز، این بازی را با کودکان انجام دهید. سوالهای مختلف، به او کمک میکنند تا در مورد راههای مختلف واکنش نشان دادن در موقعیتهای مختلف، فکر کند. برای مثال، از او بپرسید «اگر من، تو را به خاطر کاری که نکردی، سرزنش کنم، چه کار میکنی؟»
11- زمانی برای سرگرمی و شناخت احساسات، در نظر بگیرید. یادتان باشد که کتابها و فیلمها، فقط برای سرگرمی نیستند. هنگامی که با کودکتان، کتابی را میخوانید، از او، در مورد اتفاقاتی که در کتاب رخ داده و شخصیتهای کتاب، سوال کنید یا زمانی که فیلمی را با همدیگر تماشا میکنید، از او، درباره علت خشم، ترس، ناراحتی یا هیجان شخصیتهای فیلم، سوال کنید.
12- بازی "شاید" را فراموش نکنید. یکی دیگر از بازیهایی که به کودک شما کمک میکند احساسات گوناگون را درک کند، این بازی است. برای مثال، شما میتوانید هنگامی که در خیابان هستید و کسی را غمگین میبینید، این بازی را شروع کنید. اجازه دهید هرکس، دلیل ناراحتی او را حدس بزند: "شاید او، دیر به محل کار خود رسیده است"، "شاید با کسی، بحث کرده است" و...
13- حرف زدن در مورد اتفاقات دردناک را به او یاد دهید. این کار، به کودک کمک میکند در زمانهایی که با اتفاقات دردناک مواجه میشود، احساسات خود را بیان کند؛ برای مثال، از دست دادن پدربزرگ یا مادربزرگ، جدایی پدر و مادر و...
کودکان به EQ بالا چه خصوصیاتی دارند؟
آنها، احساسات خود را بهراحتی، بروز میدهند.
بر احساساتشان، کنترل دارند.
میتوانند احساساتشان را با دلایل منطقی و حقیقی، توجیه کنند.
اعتمادبهنفس دارند.
مستقل هستند.
مثبتنگر هستند.
نسبت به احساسات دیگران، علاقه نشان میدهند.
مسئول هستند.
بر خشم خود، راحتتر غلبه میکنند.
دوستان بیشتری دارند.
علاقه بیشتری به یادگیری نشان میدهند.
احساساتی از قبیل ترس، خشم، اضطراب، نگرانی، تردید و... را کمتر، از خود بروز میدهند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼