جنجالی ترین فوتبالیست ایران بالاخره اخراج شد / آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود!
نی نی بان: عارف آقاسی دوباره از تیم استقلال اخراج شد و اینبار دیگر بازگشتی در کار نخواهد بود.
فهرست مطالب
ساپینتو سرمربی استقلال بالاخره عارف آقاسی را اخراج کرد. آقاسی قبلا هم اخراج شده بود اما بار اول بخشیده شد. به نظر می رسد اینبار بخششی در کار نخواهد بود اما آدم عاقل چرا باید از یک سوراخ دوباره گزیده شود؟ چرا بار اول او را بخشیدند؟
چرخش دوباره ماجرای عارف آقاسی
جدایی پرسروصدای اخیر «عارف آقاسی» از تیم فوتبال استقلال، بار دیگر چالشهای قدیمی و عمیق در ساختار مدیریتی فوتبال ایران را در مرکز توجه قرار داده است. ماجراهای مربوط به اخراج این بازیکن، که طبق گزارشها ناشی از تصمیم ساپینتو بوده، نه به کیفیت حرفهای یا تواناییهای ورزشی مرتبط است و نه به نتایج تیم، بلکه به طور مستقیم به کمبود مدیریت رفتاری، روانشناختی و فرهنگی در باشگاهها اشاره دارد.
صرفنظر از اینکه اخبار منتشرشده درباره جدایی آقاسی درست باشد یا نه، نکتهای که کارشناسان و طرفداران بر آن تاکید دارند این است که اگر باشگاه استقلال پس از بازگرداندن این بازیکن، برای او برنامههای روانشناختی، جلسات تغییر رفتار یا گفتوگوهای اصلاحی در نظر میگرفت، این اتفاق دوباره تکرار نمیشد. مشکل اصلی این است که در فوتبال ایران هنوز مبحث مراقبتهای روانی و رفتاری بازیکنان جایگاه ویژهای پیدا نکرده است و این ضعف ساختاری، بارها و بارها موجب بروز بحرانهای مشابه شده است.
فوتبال حرفهای؛ فراتر از زمین مسابقه
در دنیای فوتبال مدرن، دیگر نمیتوان ورزش را تنها به رقابتهای درون زمین محدود کرد. باشگاههای حرفهای در جهان نه فقط به تمرینات بدنی و تاکتیکهای بازی توجه دارند، بلکه با کمک روانشناسان ورزشی، مشاوران تیم و برگزاری جلسات فردی یا کارگاههای آموزشی، از سلامت روانی بازیکنان مراقبت میکنند. این اقدامات باعث پیشگیری از ایجاد تعارض و مدیریت اختلافها میشود. اما متأسفانه در فوتبال ایران اغلب مشکلات رفتاری یا تعارضها بیدرنگ به اخراج، تعلیق یا جریمه ختم میشود. در واقع، هیچ تلاشی برای پیشگیری از بروز دوباره مشکل انجام نمیشود.
مشکل ساختاری فوتبال ایران
اگر ماجرای اخراج دوباره آقاسی را بهعنوان یک نمونه بررسی کنیم، موضوع بهوضوح مشخص میشود: هنگامی که سیستم باشگاهی توانایی مدیریت روانشناختی و رفتاری بازیکنان را نداشته باشد، فشارهای انباشت شده بدون هیچ اقدام اصلاحی منجر به بحرانهای قابل پیشبینی میشود. شاید یک گفتوگوی ساده و راهبردی کافی بود تا بازیکن به مسیر درست بازگردد، اما در ساختار فعلی، چنین اقداماتی صورت نمیگیرد و ماجرای اخراج تکرار میشود.
این مسائل تنها به یک مورد خاص محدود نمیشود. بلکه نماد بارز حلقههای مفقودهای است که فوتبال ایران به آنها نیاز دارد و نبودشان تأثیراتی بهمراتب فراتر از اشتباهات تاکتیکی و فنی میگذارد. تا زمانی که چنین ضعفهای ساختاری برطرف نشوند، فوتبال ایران همچنان گرفتار چرخههای ناکارآمدی و فرسایش خواهد بود.
