۱. احساس حساسیت بیش از حد
در دوران بلوغ، چون بدن شما دستخوش تغییرات زیادی میشود، طبیعی است که نسبت به این تغییرات احساس ناراحتی کرده و نسبت به ظاهر فیزیکیتان حساس شوید. در نتیجه ممکن است بهراحتی تحریکپذیر شوید، زود عصبانی شوید یا احساس افسردگی کنید. آگاه بودن از تغییرات رفتاریتان و صحبت کردن درباره آن با کسی که با او احساس راحتی میکنید، میتواند مفید باشد.
۲. جستجوی هویت
چون در فرآیند تبدیل شدن به یک بزرگسال هستید، ممکن است تمایل داشته باشید بفهمید چه چیزی شما را به عنوان یک فرد منحصر بهفرد میکند. همچنین معمولاً گرایش دارید که بیشتر با دوستانتان احساس نزدیکی کنید تا اعضای خانواده. از نظر روانشناسی، دلیلش ممکن است این باشد که دوستانتان هم در مرحله مشابهی از زندگی هستند. ممکن است سعی کنید بفهمید چه تفاوتی با دیگران دارید و جایگاهتان در دنیا کجاست. این موضوع در نهایت ممکن است باعث شود برای مستقل شدن از والدین و خانواده تلاش کنید.
۳. احساس بلاتکلیفی
چون نه کاملاً کودک هستید و نه کاملاً بزرگسال، دوران بلوغ ممکن است باعث ایجاد حس بلاتکلیفی شود. در این دورهی گذار، ممکن است شروع کنید به فکر کردن درباره موضوعات جدید و ناشناختهای مثل شغل، درآمد و ازدواج. از آنجا که این موضوعات جدید هستند، ممکن است نسبت به آینده احساس بلاتکلیفی کنید.
این حس بلاتکلیفی زمانی بیشتر میشود که انتظارات اطرافیان نسبت به شما تغییر میکند. ممکن است از شما انتظار برود مسئولیتهایی بزرگتر از دوران کودکی بهعهده بگیرید. در نهایت با نقشهای جدید خود آشنا میشوید و اعتمادبهنفس بیشتری پیدا میکنید، اما این فرآیند با توجه به واکنش شما به موقعیت، زمان خودش را میطلبد.
۴. فشار همسالان
با شروع بلوغ، صحبتهای شما با دوستانتان بیشتر میشود. شما و گروه دوستانتان ممکن است تحت تأثیر آنچه در رسانهها و فرهنگ رایج میبینید قرار بگیرید. ممکن است مطابق آنچه میبینید، طرز لباس پوشیدن، شیوه صحبت کردن و حتی رفتار خود را تغییر دهید.
گاهی این وضعیت ناخوشایند است و حتی ممکن است باعث شود علایق و سلایقتان تغییر کند. این هم یکی از روشهایی است که تلاش میکنید در گروه دوستانتان پذیرفته شوید. این اتفاقها میتوانند باعث ایجاد شکاف میان چیزی که والدین مناسب میدانند و چیزی که دوستانتان میپسندند، شود.
۵. افکار متضاد
در دوران نوجوانی و بلوغ، چون در مرحلهای بین کودکی و بزرگسالی قرار دارید، ممکن است احساس کنید بین آنچه قبلاً بودهاید و آنچه میخواهید باشید، گیر کردهاید. برای مثال، ممکن است بخواهید مستقلتر باشید اما همزمان به حمایت والدینتان هم نیاز داشته باشید. یا ممکن است بین اینکه علاقهمندیهای دوران کودکیتان را کنار بگذارید تا با دوستانتان هماهنگ شوید یا آنها را حفظ کنید، دچار تردید شوید. در نتیجه، ممکن است دچار تضاد درونی شده و به دنبال وضوح ذهنی باشید.
۶. نوسانات خلقی
علاوه بر احساس بلاتکلیفی و افکار متضاد، ممکن است تغییرات مکرر و گاه شدید در خلقوخوی خود تجربه کنید. برای مثال، ممکن است در مدت کوتاهی احساس شاد و بااعتمادبهنفس بودن به احساس عصبانیت یا افسردگی تغییر کند. این تغییرات مکرر در احساسات، نوسانات خلقی نامیده میشوند. این نوسانات ممکن است بهدلیل تغییرات سطح هورمونها در بدن و دیگر تغییراتی باشد که در دوران بلوغ رخ میدهند.
۷. احساس خودآگاهی نسبت به ظاهر
شروع بلوغ در هر فرد متفاوت است. بنابراین، رشد شما ممکن است با رشد دوستانتان فرق داشته باشد. این موضوع میتواند باعث شود نسبت به روند رشد و بدن خودتان حساس و خودآگاه شوید.
این تجربهها برای دختران شدیدتر است، چون آنها زودتر و سریعتر از پسران وارد بلوغ میشوند. همچنین تغییرات بدنی آنها مثل رشد سینهها و پهن شدن باسن بیشتر قابل مشاهده است. این تغییرات ممکن است باعث شود در حضور همسالان خود، نسبت به بدنشان حساستر شوند.
۸. احساسات جنسی
بلوغ همچنین مرحلهای است که در آن به بلوغ جنسی میرسید. بلوغ جنسی دورهای از زندگی است که در آن توانایی فرزندآوری بهدست میآید. یکی از جنبههای بلوغ جنسی، کنجکاوی نسبت به روابط جنسی و بدن افرادی است که به آنها جذب میشوید. بهتر است با یک بزرگسال قابل اعتماد (مثل مادر، پزشک یا مشاور) صحبت کنید و پاسخ سوالاتتان را بگیرید.