کاهش زاد و ولد در ایران، دلایل و راهکارها
شعار«فرزند کمتر، زندگی بهتر» دو دهه بر سبک زندگی ایرانیان تاثیر داشته است.
شعار«فرزند کمتر، زندگی بهتر» دو دهه بر سبک زندگی ایرانیان تاثیر داشته است. اما در چند سال اخیر موج جدیدی مبنی بر پیر شدن جمعیت مطرح شده است. بسیاری از افراد این موضوع را یک بحران نگرانکننده خواندهاند. البته بعضی از کارشناسان معتقد هستند که کاهش زاد و ولد یک مسئله اجتماعی قابل تحقیق و رسیدگی است، اما یک بحران به حساب نمیآید. مراکز مربوطه بعد از مطرح شدن موضوع کاهش جمعیت سیاستهای شتابزدهای اعم از قطع ارائه رایگان وسایل ضد بارداری و ممنوع کردن عملهای مخصوص و هشدارهایی در قالب تبلیغات و... را اعمال کرده اند.
چندی پیش «محمداسماعیل مطلق»، مدیرکل دفتر سلامت جمعیت خانواده و مدارس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در همایش تدوین سیاستهای کلی جمعیت مبتنی بر سلامت مادر و کودک در راستای ارتقای نرخ باروری در ایلام گفته بود: «نرخ باروری در سال ۶۲ حدود ۶.۸ درصد بوده که این مقدار هم اکنون به ۱.۹ کاهش یافته است که باید تناسب و تنظیمیدر میزان زاد و ولد شکل بگیرد.»
همچنین «علیاکبر محزون»، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور نیز عنوان کرده است: « دنیا با کاهش رشد جمعیت و سالمندی در برخی قارهها مواجه است که ایران یکی از کشورهایی است که بیشترین کاهش نرخ باروری را دارد و در میان ۲۶کشور منطقه در سند چشمانداز ۱۴۰۴ رتبه ۲۵ را در نرخ باروری به خود اختصاص داده یعنی ایران کمترین نرخ باروری در جهان را داراست.»
این درحالیست که کاهش زاد و ولد در کشور رابطه مستقیمی با مشکلات اجتماعی دارد و با سیاستهای شتابزده نمیتوان این بحران را حل کرد. بر همین اساس «مردمسالاری» برای پیدا کردن مشکل اصلی و راه مناسب برای حل این بحران از منظر مردم، با شهروندان تهرانی در مناطق مختلف به گفت و گو پرداخته است.
رویکرد اول: مسئولیت سنگین
چندی پیش «محمداسماعیل مطلق»، مدیرکل دفتر سلامت جمعیت خانواده و مدارس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در همایش تدوین سیاستهای کلی جمعیت مبتنی بر سلامت مادر و کودک در راستای ارتقای نرخ باروری در ایلام گفته بود: «نرخ باروری در سال ۶۲ حدود ۶.۸ درصد بوده که این مقدار هم اکنون به ۱.۹ کاهش یافته است که باید تناسب و تنظیمیدر میزان زاد و ولد شکل بگیرد.»
همچنین «علیاکبر محزون»، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور نیز عنوان کرده است: « دنیا با کاهش رشد جمعیت و سالمندی در برخی قارهها مواجه است که ایران یکی از کشورهایی است که بیشترین کاهش نرخ باروری را دارد و در میان ۲۶کشور منطقه در سند چشمانداز ۱۴۰۴ رتبه ۲۵ را در نرخ باروری به خود اختصاص داده یعنی ایران کمترین نرخ باروری در جهان را داراست.»
این درحالیست که کاهش زاد و ولد در کشور رابطه مستقیمی با مشکلات اجتماعی دارد و با سیاستهای شتابزده نمیتوان این بحران را حل کرد. بر همین اساس «مردمسالاری» برای پیدا کردن مشکل اصلی و راه مناسب برای حل این بحران از منظر مردم، با شهروندان تهرانی در مناطق مختلف به گفت و گو پرداخته است.
رویکرد اول: مسئولیت سنگین
نرجس با همسرش امیر حسین به کافه ای در حوالی هفت تیر آمده است. او با نوشیدن کمیاز چای خود میگوید: «زاد و ولد کم شده زیرا سن ازدواج بالا رفته است. وقتی سن ازدواج بالا میرود حوصله افراد برای نگهداری و تربیت چندین کودک کم میشود.» نرجس معتقد است که دولت باید موانع پیشروی جوانان برای ازدواج را برطرف کند تا سن ازدواج کمتر شود. او یک قلوپ دیگر از چایش را مینوشد و ادامه میدهد: «اینکه دولت ممنوعیتهایی برای فروش اقلام ضد باروری و عملهای ضد بارداری ایجاد کرده است، ورود به حریم شخصی افراد است. حتی ممکن است نتیجه عکس نیز بدهد. تبلیغات راه حل بهتری است.» نرجس به امیر حسین نگاه طولانی میکند و با لبخندی میگوید:«ما تصمیم گرفتهایم بچه دار نشویم. زیرا دلیل منطقی برای بچه دار شدن، پیدا نکرده ایم. ما حق خود ندیدیم که کودک معصومی را به این جهان پر از بدی و پلیدی وارد کنیم.همچنین در شرایط بد اقتصادی امروز ممکن است نتوانیم به خوبی تمام خواستههای او را برآورده کنیم. به نظر من هر زنی وقتی تصمیم میگیرد مادر شود باید از خود بپرسد، مادر شدن به چه قیمتی؟»
امیرحسین به نرجس کمک میکند تا چادرش را که به پایه میز گیر کرده است، جدا کند و در همین حین میگوید:«داشتن فرزند مسئولیت سنگینی است. در گذشته به دلیل نبود تحصیلات و عوامل دیگر مردم چندین فرزند داشتند. اما در حال حاضر مردم سعی میکنند این مسئولیت بزرگ را در یک کودک خلاصه کنند تا بهترین امکانات را برای او به وجود آورند.» او معتقد است که کم شدن زاد و ولد در ایران امری طبیعی است و همین مقدار زاد و ولد برای کشور کافی است.
رویکرد دوم: سیاست اشتباه
دستکشهای نخی مشکی به دست دارد و سعی میکند در اتوبوس زیاد با افراد دیگر برخورد نکند. پنج سال است که به عنوان کارشناس در مرکز بهداشت کار میکند. او میگوید:«سن ازدواج بالا رفته است و سن امن برای بارداری یک خانم تا 35 سال است. به همین خاطر بیشتر زوجها به یک فرزند بسنده میکنند.» خانم کارشناس معتقد است که سیاست وزارت بهداشت مبنی بر جمع آوری اقلام ضد باروری که به صورت رایگان به مراجعین داده میشده، کار غلطی است. او میگوید:«با این کار ما کسانی را که نمیخواهند بچه دار بشوند درعمل انجام شده قرارشان میدهیم.» او معتقد است که خانوادههای مرفه و تحصیل کرده باید بیشتر به فکر بچهدار شدن باشند.
میان ابروان پرپشت خانم کارشناس گره ای میخورد و میگوید:«بیشترین گروهی که به مراکز بهداشت مراجعه میکنند اقشار کم درآمد و ضعیف هستند. آنها برای گرفتن اقلام درمانی و خدمات رایگان بیشتر مراجعه میکنند. آنها نمیتوانند هزینههای یک الی دو بچه را بدهند یا سواد بالایی برای تربیت مناسب ندارند. با سیاست اشتباه وزارت بهداشت، بچه دار شدن به این اقشار که صلاحیت فرزندآوری ندارند، تحمیل میشود که این تحمیل صدمات فراوانی به جامعه نیز وارد میکند.» او معتقد است باید در دانشگاهها و مدارس روی این موضوع کار شود و مهارتهای زندگی و مزایای فرزندآوری و... آموزش داده شود تا اقشار تحصیل کرده نیز به سمت فرزند آوری بروند. خانم کارشناس میگوید:«من با مطالعه مزایای بارداری برای بانوان و جامعه تصمیم گرفته ام سه الی چهار فرزند داشته باشم.»
رویکرد سوم: مشکلات مهمتر
سبحان تازه از آلمان به ایران آمده است. او ۶ سال در آنجا مدیریت بازرگانی خوانده است. سبحان با ابروان گره خورده به سرعت میگوید: «من فکر میکنم ما نیازی به جمعیت نداریم. به اندازه کافی جمعیت در حال حاضر در کشور هست. به مقدار زیادی نیز مشکلات خاص در کشور وجود دارد که فرزندآوری اصلا در اولویت نیست.» او معتقد است که از نظر استراتژیک ایران در منطقه خاصی قرار دارد و باید همیشه آماده جنگ باشد. از این رو افزایش زاد و ولد به همین منظور میتواند مفید باشد وگرنه برای رشد و شکوفایی کشور جمعیت به اندازه کافی وجود دارد. او میگوید: «وقتی نمیتوانیم کار و زندگی ایدهآل برای افراد حال حاضر ایجاد کنیم برای چه منظوری به دنبال جمعیت بیشتر هستیم؟» سبحان معتقد است که اگر فکر درستی برای مشکلات اقتصادی و فرهنگی مردم بکنند، زاد و ولد خود به خود افزایش پیدا میکند. او به آرامیادامه میدهد:«وقتی مردم متوجه میشوند با بچه دارشدن به طور مداوم باید نگران این باشند که فرزندشان دچار مشکلات روحی و جسمی نشود ترجیح میدهند بچهای نیاورند.» او دستش را با عصبانیت داخل موهای پرپشت مشکیاش میکند و میگوید: «سیاستهای نادرست وزارت بهداشت در مورد ممنوعیتها و جمع آوری اقلام ضد باروری، غیرانسانی، غیرقانونی و مخالف با شرع است. هرکسی حق انتخاب دارد و این راهکارها شکی نیست نتیجه عکس میدهد.»
رویکرد چهارم: پرستار کودک
«زنان امروز دیگر وقت بزرگ کردن چندین بچه را ندارند. دوستان من اکثرا به دلیل کمبود وقت، پرستار برای بچههایشان گرفتهاند با اینکه اکثرا یک فرزند دارند.» ترنج همانطور که روی تردمیل میدود، ادامه میدهد: «امروزه بیشتر خانمها شاغل هستند. نسل ما با مادرهایمان فرق میکند. ما حاضر نیستیم در خانه بمانیم و چندین بچه را بزرگ کنیم. به همین دلیل خانوادهها ترجیح میدهند بچه کمتری داشته باشند تا راحت تر زندگی کنند. چون کار و تحصیل اولویت نسل جدید شده است.» ترنج دو سال است ازدواج کرده و معتقد است بچه ای که مادر در کنارش نباشد درست تربیت نمیشود و پرستار نمیتواند تربیت لازم و مناسبی را اتخاذ کند. با خاراندن چانه اش میگوید: «فرزندان مادران شاغل اکثرا کمبودهای عاطفی دارند و بسیار بیادب بار میآیند.» او معتقد است هر خانواده یک فرزند با تربیت داشته باشد بهتر از آن است که چندین فرزند بیادب به جامعه تحویل دهد. همانطور که در بطری حاوی نوشیدنی ساسی خود را باز میکند، ادامه میدهد:«همین بچههای بیادب بزرگ میشوند و مشکلات زیادی ایجاد میکنند. به نظر من اکثر بی فرهنگیها و رفتار ناشایست از بچههایی سر میزند که در خانوادههای شلوغ هستند یا مادرشان شاغل بوده اند.»
رویکرد پنجم: وام بدهند
مسعود یک دختر دارد و ۶ سال است که در خط ونک به آزادی کار میکند. او با ناراحتی میگوید: «دلیل اصلی کم شدن زاد و ولد در ایران مسائل اقتصادی است. من دوست دارم چند فرزند دیگر داشته باشم ولی از پس هزینهها بر نمیآیم.» مسعود در کرج مستاجر است. همانطور که سعی میکند از ماشین جلویی سبقت بگیرد، میگوید:«دولت باید برای حل این بحران مزایایی در نظر بگیرد. مثلا برای کسانی که میخواهند فرزند دوم بیاورند وام در نظر بگیرند.» او معتقد است باید زاد و ولد بیشتر شود چون ممکن است جامعه ما مثل خیلی از کشورهای غربی پیر شود. او در ادامه میگوید:« برنامه ای در رادیو راجع به طرح افزایش فرزندآوری صحبت میکرد که در روسیه برای اینکه خانوادهها را ترغیب به بچه دار شدن بکنند به کسانی که فرزند دوم میآورند مقدار زیادی پول پرداخت میکنند و برای آوردن فرزند سوم به کسانی که مسکن نداشته باشند، مسکن میدهند.» او معتقد است که دولت باید یک برنامه دراز مدت و دقیق برای این موضوع تدوین کند. مسعود میگوید:«یک بچه از زمانی که متولد میشود هزینههای بسیاری دارد. خانوادههایی که درآمد کمیدارند نمیتوانند این هزینهها را بپردازند. از این رو زاد و ولد کم شده است.»
رویکرد ششم: تجملگرایی
ندا در ایستگاه مترو دروازه دولت نشسته است تا نوهاش بیاید. او سه دختر دارد که هر سه ازدواج کردهاند. دختر وسطی او یک پسر دارد. او میگوید: «اوایل که دختر بزرگم ازدواج کرده بود، نگران بودم که چرا بچهدار نمیشود. ولی دیدم حق دارد؛ هر دو از صبح تا شب سرکار هستند. دوره و زمانه عوض شده است. جوانها خیلی هنر کنند یک بچه بیاورند و خرج و مخارج آن را بدهند.» ندا کیسه ای از کیفش خارج میکند که داخلش تخمه است. همانطور که تخمه میخورد، میگوید:«زندگیها تجملی شده است. همه میخواهند از هم عقب نیفتند. دختر وسطیم برای اینکه پسر جاریش کلاس تنیس و فرانسه و پیانو میرود، بیچاره نوه ام را مجبور میکند صد جور کلاس برود.همین کلاسها کلی هزینه دارد. مادر و پدرها سر همین مخارج است که فرزند کمتر میآورند.» ندا معتقد است که بچههای امروزی صد برابر بچههای نسلهای پیش هزینه دارند و این هزینهها از چشم و هم چشمیو تجملی شدن زندگیها آب میخورد. از همین رو خانوادهها ترجیح میدهند یا بچه نداشته باشند یا یکی به دنیا بیاورند و تمام وقت و هزینه خود را معطوف آن کنند.
رویکرد هفتم: نبود امکانات
«جمعیت هر سال رو به رشد است و من درک نمیکنم که چرا میگویند جمعیت کاهش یافته است.» مهران ۵۰ سال سن دارد. او همانطور که در یکی از رستورانهای لوکس استیک میخورد، میگوید: «تا امروز دولت و مسئولین کشور برای جوانها چه کاری انجام دادهاند که انتظار دارند زاد و ولد بیشتر هم بشود؟ جوانها نه کار دارند نه بهداشت و نه تحصیل درست و منطقی.» او معتقد است که وقتی هیج امکاناتی برای یک جوان ایجاد نمیشود چرا باید زوجهای جوان به فکر فرزندآوری بیفتند؟ مهران با دستمال دور دهانش را پاک میکند و ادامه میدهد:«سن ازدواج و سن اشتغال بالا رفته است.همه اینها نشانه ضعف در اقتصاد کشور است. تا زمانی که این مسائل حل نشود اوضاع به همین منوال باقی خواهد ماند.» او معتقد است زیرساختها مشکل دارد و با ممنوع کردن اقلام ضدبارداری هیچ مشکلی حل نمیشود و حتی با تبلیغات گسترده نیز نمیتوان جوانها را به فرزندآوری تشویق کرد.
دلایل کاهش زاد و ولد در ایران را در موارد ذیل میتوان خلاصه کرد:
1- مسائل اقتصادی
2- بالا رفتن سن ازدواج
3- طلاق
4- مادران شاغل
5- تغییر سبک زندگی
6- کمبود شرایط بهداشتی و درمانی
7- خطرات در جامعه
از نظر 80 شهروند تهرانی که مورد پرسش و پاسخ قرار گرفتهاند، حدود 95 درصد آنها مسائل اقتصادی را مهمترین دلیل کاهش زاد و ولد دانسته اند. مردم خواه ناخواه اگر امنیت مالی و بهداشتی و درمانی داشته باشند راغب به فرزندآوری میشوند. تا زمانی که جوانب این بحران به صورت ریشهای حل نشود و فقط با سیاستهای شتابزده به دنبال حل این موضوع باشیم راه به جایی نخواهیم برد.
منبع:
مهر
نظر کاربران
به نظر خود سایت نی نی بان آیا مسایل اقتصادی برای بچه دار شدن مهمه ؟ توضیحات کامل تری درباره این مطلب بدهید لطفا