با کودکان ناسازگار چگونه رفتار کنیم؟
تجربه انتظار کشیدن، منتظر ماندن و صبوری کردن در هر حد و اندازهای چندان رضایتبخش نیست ولی همه ما بارها و بارها در هر سنی آن را تجربه کردهایم.
تجربه انتظار کشیدن، منتظر ماندن و صبوری کردن در هر حد و اندازهای چندان رضایتبخش نیست ولی همه ما بارها و بارها در هر سنی آن را تجربه کردهایم.
اما بچهها را چطور باید با مفهوم صبر آشنا کرد، از چه سنی میتوان از آنها خواست برای پاسخ دادن به خواستههایشان منتظر بمانند و آگاهی از این موضوع تا چه اندازه برای آنها مهم است.اگر کودکان بهموقع با مفهوم صبر و انتظار آشنا نشوند یا در زمانهایی که نباید بیش از حد منتظر بمانند در آینده چه تأثیراتی خواهد داشت. در این خصوص با الهام دهیادگاری، متخصص روانشناسی کودک و نوجوان گفتوگو کردهایم.
آشنایی با صبر
توجه داشته باشیم همه نیازهای کودکان از زمان تولد تا 2سالگی که مرحله شیرخوارگی بهحساب میآید باید بلافاصله بر آورده شود چون آنها تحمل درد و رنج را ندارند. به همینخاطر برای اینکه نسبت به اطرافشان حس اعتماد و اطمینان حاصل کنند باید تمام نیازهایشان بلافاصله برآورده شود؛ از نیاز به خوردن و خوابیدن گرفته تا توجه، مراقبت و...اما از 2 تا 3سالگی میتوان وقفه کوتاهی در پاسخ به نیازهای کودک درنظر گرفت و اینجاست که میتوان «صبر کردن» را بهطور غیرمستقیم به کودک آموخت. از 2 تا 4سالگی هم میتوان نیاز کودکان را با 3 تا 4دقیقه وقفه پاسخ داد. البته این زمان را بهتدریج با بالا رفتن سن کودک میتوان افزایش داد و همزمان با تقویت صبر در کودک باید سعی کنیم در موقعیتهای متفاوت او رابا مفاهیمی مانند ناکامی و شکست نیز آشنا کنیم. برای این کار میتوانیم با خواستههای کودک مخالفت کنیم؛ مثلا وقتی میخواهد چیزی برایش بخریم خواستهاش را برآورده نکنیم. در این زمان میتوان با دادن توضیحی کوتاه برای کودک به او یاد داد که قرار نیست همیشه همهچیز مطابق میل او پیش برود.
مزایای صبوری
تجربه ناکامیهای کوچکی مثل مخالفت با خواستههای کودک به او یاد میدهد که با صبوری کردن و تحمل داشتن آشنا شود و بهتدریج با ورود به جمعهایی بزرگتر از اعضای خانواده راحتتر با مخالفتهای اطرافیان کنار بیاید یا مثلا با یاد گرفتن صبر بتواند نوبت را رعایت کند و به این ترتیب دوست داشتنیتر و اجتماعیتر شود. خودکنترلی کودکانی که با مفهوم صبوری آشنا شدهاند نیز بهتدریج بیشتر میشود و آنها بهتر میتوانند در موقعیتهای مختلفی که مطابق میلشان نیست خودشان را کنترل کنند؛ مثلا بچههای پرخاشگری که خیلی زود ازکورهدرمیروند صبوری و همدلی کمتری دارند چون یاد گرفتهاند برای رسیدن به خواستههای خود باید داد بزنند، پرخاشگری کنند و به زور چیزی را که میخواهند بهدست بیاورند؛ درصورتی که کودکان صبور آموزش دیدهاند برای رسیدن به خواستههایشان باید صبر، تحمل و آرامش داشته باشند. کودکان صبور در محیطهای آموزشی هم موفقیت بیشتری خواهند داشت. این کودکان با صبر و حوصله زیاد در مهدکودک یا مدرسه آموزشهای لازم را میبینند.
سازگاری به جای تحمل
تابآوری و صبوری به کودک میآموزد هر چیزی را میخواهد نمیتواند بلافاصله در اختیار خود داشته باشد. او باید احساس بدی و ناخوشایندی را هم تجربه کند. تجربه سختی و نارضایتی هم نیاز به صبوری دارد و به این معناست که بدون هیچ هیجان منفیای میتوان با شرایط نامناسب سازگار شد و با خوشحالی و هیجان مثبت پیش رفت. وقتی کودک یاد میگیرد به جای تحمل میتواند سازگاری را بیاموزد احساس بهتری هم خواهد داشت. «تحمل» همراه با تجربه هیجان منفی است؛ درصورتی که «سازگاری » با نوعی رضایت و هیجان مثبت همراه است که در نتیجه خود فرد هم کمتر آزار میبیند. میتوان گفت صبرکردن یعنی ظرفیت و توانمندی رویارویی با موقعیتهای دشوار و بهعبارتی برخورداری از توانایی و توانمندی بازگشتن از یک شرایط دشوار و ترمیم و بازسازی خود. کودکان صبور در برابر تنش، اضطراب و استرس آرامش بیشتری خواهند داشت.
تقویت سازگاری
بهطور کلی افراد بیصبری و کمتحملی را از محیط پیرامون خود میآموزند. کودکی که در سالهای نخست تولد به اندازه کافی و به موقع توجه لازم را دریافت نکرده یا برعکس هر وقت هر چیزی خواسته فورا در اختیارش قرار گرفته در بزرگسالی هم نمیتواند صبور باشد و تحملش برای شرایط نامطلوب بسیار کم است. بنابراین هنگام قرار گرفتن در شرایط دشوار بیشتر آزار میبیند. پدر و مادری که در تمام مدتی که در صفی به انتظار ایستادهاند غر میزنند و شکایت میکنند یا هنگام قرار گرفتن در شرایط سخت اقتصادی، عاطفی و... بیتابی میکنند و زمین و زمان را مقصر میدانند نمیتوانند به فرزندانشان صبوری بیاموزند؛ زیرا کودکان بیشتر تحتتأثیر رفتارهای ما قرار میگیرند تا آنچه به آنها میگوییم. بنابراین اگر میخواهیم کودکان صبوری داشته باشیم ابتدا خودمان باید از صبر و آرامش کافی برخوردار باشیم. بچهها بین ۲ تا ۵سالگی صبوری را میآموزند و اگر پدر و مادر نتوانند برای آنها الگوی مناسبی در این زمینه باشند و به موقع و به اندازه کافی (یعنی نه کم و نه بیش از اندازه) به آنها توجه نداشته باشند بچهها هم نمیتوانند صبر و تحمل لازم را داشته باشند. یعنی تابآوری و
صبور بودن اکتسابی است و نمیتوان گفت افراد، صبور یا عجول به دنیا میآیند. در واقع سبک فرزندپروری در میزان صبوری کودکان بسیار مؤثر خواهد بود و بهعنوان تعدیلکننده برای خلق و خوی رفتارهای ناشی از تابآوری است.
آموزش صبر
اگر بخواهیم به کودک حین بازی صبرکردن و تحملداشتن را هم آموزش دهیم میتوانیم او را کمی منتظر بگذاریم؛ به این صورت که اگر اسباب بازی خاصی میخواهد آن را بلافاصله در اختیارش قرار ندهیم. به این ترتیب کودک میتواند حس «نداشتن» را تجربه کند و همین احساس باعث میشود علاوه بر منتظر ماندن و آشنا شدن با این مفهوم، بعد از دریافت آن حس بهتری هم داشته باشد. بچهها وقتی صبوری را آموزش ندیدهاند اغلب غر میزنند یا گریه میکنند و میخواهند فورا به آنچه میخواهند برسند. رفتار خود والدین با یکدیگر در میزان برخورداری کودکان از صبر و تحمل بسیار مؤثر است. والدینی که وقتی در موقعیتهای دشوار قرار میگیرند بیتابی میکنند و دائم غر میزنند نباید انتظار داشته باشند فرزندانشان بهگونهای دیگر عمل کنند. توجه داشته باشیم کودکی که غر میزند حتما خواستهای دارد. اگر خواسته او منطقی و معقول باشد باید حتما به آن توجه شود؛ در غیراین صورت باید اهمیتی به درخواستش ندهیم زیرا او خیلی زود به این نتیجه میرسد که هر گاه چیزی بخواهد میتواند با جیغ و داد زدن یا غرغرکردن به نتیجه برسد. در واقع وقتی کودک با سبک فرزند پروری «مقتدرانه » بزرگ
میشود رفتارهای او در خانه و بیرون از آن معقولتر خواهد بود و کارهایی نمیکند که والدین سر درگم و مستاصل شوند.
منبع:
سلامت نیوز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼