برنامه برای کودکان، چی مناسب است؟
آن روزها اگر جلوی جعبه جادویی می نشستی حق انتخابت محدود بود. هم محدودیت زمان داشتی و هم محدودیت انتخاب کانال. اوایل فقط شبکه ۱ بود و بعدها شبکه ۲ هم اضافه شد. با این حال هر موقع که اراده می کردی نمی توانستی از برنامه های تلویزیون استفاده کنی.
روزنامه مردمسالاری: آن روزها اگر جلوی جعبه جادویی می نشستی حق انتخابت محدود بود. هم محدودیت زمان داشتی و هم محدودیت انتخاب کانال. اوایل فقط شبکه ۱ بود و بعدها شبکه ۲ هم اضافه شد. با این حال هر موقع که اراده می کردی نمی توانستی از برنامه های تلویزیون استفاده کنی. چرا که برنامه ها سر یک ساعت معین شروع می شد و راس یک ساعتی هم به پایان می رسید.
آن وقت بود که ارتباط ما با رسانه جمعی قطع می شد و باید برفک تلویزیون را تماشا می کردیم. شاید برای بچه های این دوره و زمانه برفک تلویزیون بی معنی باشد اما آن روزها برای ما نمادی از بی حوصلگی و کسالت بود.
با این حال دنیای کودکی ما با تلویزیون به قدری عمیق پیوند خورده بود که گرد زمان هم نتوانست آن پیوندها را بشکند. خاطره پیپ پدر پسر شجاع، برق دندان شیپورچی، سگ آقای پتیول، رامکال، استرلینگ، موش کوهستان، بچه های کوه آلپ، مهاجران، حنا دختری در مزرعه، جودی ابوت، بلفی و لی لی پیت، مونگار، بنر، دختری به نام نل، آن شرلی، هایدی، گالیور و آدم کوچولوهایش، سرنتی پیتی، بندانگشتی، سیندرلا و پرین، مدرسه موش ها و... هیچ گاه از ذهن بچه های دیروز پاک نمی شود.
آن روزها اگرچه تلویزیون پر نشده بود از خاله ها و عموهایی که برای بچه ها برنامه اجرا می کنند و لباس های شاد می پوشند و با زبان کودکانه با بچه ها حرف می زنند، اما ما با همان مجری های رسمی و لباس های تیره رنگشان، با ادبیات بزرگانه و لبخند کم رنگشان، ارتباط برقرار کرده بودیم و دیدنشان در تلویزیون برای مان نوید یک کارتون دوست داشتنی داشت.
کارتونی که اگر از دستش می دادیم دوباره تکرار نمی شد و اگر لحظه پخش برنامه کودک جلوی تلویزیون حاضر نبودیم، خلا» این غیبت را نمی توانستیم با برنامه های دیگر و CD و DVD جبران کنیم. شاید همان کمبود امکانات بود که به ما آموخت قدر آن چیز را که داریم بدانیم و عمیقا دوستش بداریم. همان طور که الان پس از گذشت چندین سال خاطره خوش لحظاتمان با تلویزیون و برنامه کودک را با تمام وجود در ذهنمان حک کرده ایم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼