اهمیت آموزش مهارت به کودکان
مهارت های زندگی شامل چه مواردی می شود و از چه زمانی باید آموزش این مهارت ها را به فرزندان به صورت جدی و مستمر شروع کرد.
از همان لحظه های ابتدایی تولد فرزند که زوجین حس بی نظیر پدر و مادر شدن را تجربه می کنند در ذهن شان یک نگرانی شکل می گیرد. نگرانی بابت آینده فرزندشان و این که چطور می توانند به او کمک کنند تا آینده درخشانی برای خودش بسازد.
والدین باید توجه داشته باشند که:
اولین و مهم ترین قدم برای تضمین موفقیت فرزندشان، آموزش مهارت های زندگی به او است. در این مطلب قصد داریم به این موضوع بپردازیم که آموزش مهارت های زندگی به فرزندان از چه میزان اهمیت برخوردار است، این مهارت های زندگی شامل چه مواردی می شود و از چه زمانی باید آموزش این مهارت ها را به فرزندان به صورت جدی و مستمر شروع کرد.
اهمیت آموزش مهارت های زندگی به کودکان
در دوره کودکی، تعارض ها و کشمکش ها جلوه چندانی ندارد، اما با افزایش سن و مواجهه با دشواری های ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکش های درونی و بیرونی همزمان با رشد جسمانی و روانی، انتظار جامعه و خانواده از فرد نوجوان و جوان افزایش می یابد به طوری که نوجوان می پذیرد به دلیل زندگی اجتماعی، بخشی از تمایلات خود را محدود یا جهت دهی کند و در چارچوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار گیرد. در این راستا نوجوانان و جوانانی که شیوه های صحیح رفتار هیجانی و مهارت های لازم را برای تطبیق دادن خود با خانواده و جامعه نیاموخته باشند و ظرفیت های روان شناختی آن ها ارتقا نیافته باشد با آسیب های جدی و متعددی روبه رو خواهند شد که عواقب آن هم دامنگیر خودشان می شود و هم دیگران و در صورتی که رفتارهای ضداجتماعی در آن ها شکل گیرد و از خود واکنش های منفی بروز دهند یا توان مدیریت این واکنش های منفی را نداشته باشند، این امر باعث ایجاد آسیب های روان شناختی در شخص و کژروی ها و ناهنجاری هایی در اجتماع خواهد شد. به طور مثال، نوجوانی که نمی تواند مشکلات خود را حل کند یا به هر دلیلی به سمت اعتیاد کشیده می شود، نمونه بارز فردی است که در کودکی و در زمان مناسب با مهارت های زندگی آشنا نشده است.
سن مناسب برای آموزش مهارت های زندگی
در آموزش مهارت های زندگی به کودک، هدف اصلی حذف رفتارهای مخرب و جایگزین کردن رفتارها و واکنش های سازنده است. آموزش این مهارت ها باید توسط والدین و از دوران پیش دبستانی یعنی 5 سالگی شروع شود و به نوعی در مدرسه، سربازی، دانشگاه و حتی مراحل بعدی زندگی در اجتماع، مداوم آموزش و بازآموزی انجام گیرد اما متاسفانه به دلیل ناآگاهی والدین از اصول فرزندپروری و اهمیت ندادن به این جنبه بسیار مهم آموزشی از سنین پیش از دبستان، این مهارت ها از کودکی در کودکان نهادینه نمی شود و امکان یادگیری آسان آن ها در کودکی از بین می رود.
در آموزش و پرورش هم متاسفانه بیشترین تمرکز بر قسمت آموزش و کسب مهارت های ابزاری و شناختی یا همان سواد است تا ابعاد دیگر پرورش روانی و اجتماعی مثل آموزش مهارتهای زندگی که حقیقتا مهم و در آینده کودکان تاثیرگذار است. به بیان دیگر، مهارت های زندگی شبیه جعبه ابزار با ابزارهای مختلف مثل انبردست، آچار و … هستند. حال اگر جعبه ابزار یک کودک به جای مجهز بودن به ابزار مختلف فقط شامل چند ابزار محدود و ناکارآمد باشد، در مواجهه با پیچ های زندگی توان انتخاب زیادی نخواهد داشت و فقط به صورت غریزی و ابتدایی برای حل مشکلات تلاش خواهد کرد مانند گریه کردن برای به دست آوردن همه چیز، داد و بیدادکردن، عصبانی شدن، قهر کردن، کتک زدن و…
مهارت هایی که باید به کودکان آموزش داده شود
در صورتی که والدین با ۱۰ مهارت اصلی برای داشتن زندگی خوب، آشنا باشند می توانند در تربیت فرزندان شان، این مهارت ها را به آن ها آموزش دهند. مهارت هایی که هرکدام شان از دیگری مهم تر است و نباید از آموزش هیچ کدام شان غفلت کرد.
با این حال، مهارتهایی که باید آموزش آن ها از کودکی به بچه ها شروع شود، عبارت است از:
۱ - مهارت تصمیم گیری:
در این مهارت افراد می آموزند که بهترین نحوه تصمیم گیری و مراحل آن چیست و متوجه می شوند موفقیت در زندگی در گروی تصمیم درست و به موقع است.
2 - مهارت حل مسئله:
این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبه رو است، شناسایی و بررسی راه حل های موجود و برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرآیند حل مسئله به طوری که با انتخاب راه حلی با بیشترین منفعت و کمترین ضرر مادی و معنوی از راه های غیرسالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند و بر مشکلاتش نیفزاید.
۳ - مهارت تفکر خلاق:
تولید اندیشه و به گونه ای دیگر دیدن اتفاقات اطراف است. فردی که با این مهارت آشنایی دارد در مواجهه با مشکلات در حال کشف راه حل های نو و بدیع است که کمتر فردی به آن توجه کرده است. در این مهارت افراد می آموزند با شیوه های متفاوت بیندیشند و از تجربه های متعارف و معمولی خود فراتر روند و راه حل هایی را خلق کنند که خاص و ویژه خودشان است.
4 - مهارت تفکر نقاد:
این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و بررسی صحت یا سقم چیزی با دلیل، مدرک و استدلال و سپس پذیرفتن یا رد کردن آن.
۵ - توانایی برقرار کردن ارتباط موثر:
این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطه نظرهای فردی با گوش دادن فعالانه به مخاطب و ایجاد بیشترین رضایت با کمترین تنش و کشمکش است.
6 - مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی:
مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد به خصوص اعضای خانواده در زندگی روزمره، شناسایی مرز روابط با دیگران و ایجاد روابط صمیمانه متعهدانه.
۷ - مهارت خودآگاهی:
خودآگاهی به معنی توانایی فرد در شناخت خود و نیز شناسایی خواسته ها، نیازها و احساسات و نقاط ضعف و قدرت است. در این مهارت فرد می آموزد که چه شرایط یا موقعیت هایی برای او عذاب آور است.
8 - مهارت همدلی:
در این مهارت فرد می آموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند، تفاوت های فردی را بپذیرد و با پیش داوری و قضاوت با دیگران برخورد نکند.
۹ - مهارت های مقابله با هیجان ها:
شناخت هیجان هایی از قبیل شادی، ترس، حسادت، غم و تاثیر آن ها بر رفتار خود و دیگران و فراگیری نحوه اداره آن ها و واکنش مناسب در برابر آن ها.
10 - مهارت مقابله با استرس:
در این مهارت فرد می آموزد چگونه با فشارها و تنش های ناشی از زندگی و همچنین استرس های دیگر مقابله یا آن ها را مدیریت کند تا باعث فرسودگی روانی و جسمانی اش نشود.
والدین باید توجه داشته باشند که:
اولین و مهم ترین قدم برای تضمین موفقیت فرزندشان، آموزش مهارت های زندگی به او است. در این مطلب قصد داریم به این موضوع بپردازیم که آموزش مهارت های زندگی به فرزندان از چه میزان اهمیت برخوردار است، این مهارت های زندگی شامل چه مواردی می شود و از چه زمانی باید آموزش این مهارت ها را به فرزندان به صورت جدی و مستمر شروع کرد.
اهمیت آموزش مهارت های زندگی به کودکان
در دوره کودکی، تعارض ها و کشمکش ها جلوه چندانی ندارد، اما با افزایش سن و مواجهه با دشواری های ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکش های درونی و بیرونی همزمان با رشد جسمانی و روانی، انتظار جامعه و خانواده از فرد نوجوان و جوان افزایش می یابد به طوری که نوجوان می پذیرد به دلیل زندگی اجتماعی، بخشی از تمایلات خود را محدود یا جهت دهی کند و در چارچوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار گیرد. در این راستا نوجوانان و جوانانی که شیوه های صحیح رفتار هیجانی و مهارت های لازم را برای تطبیق دادن خود با خانواده و جامعه نیاموخته باشند و ظرفیت های روان شناختی آن ها ارتقا نیافته باشد با آسیب های جدی و متعددی روبه رو خواهند شد که عواقب آن هم دامنگیر خودشان می شود و هم دیگران و در صورتی که رفتارهای ضداجتماعی در آن ها شکل گیرد و از خود واکنش های منفی بروز دهند یا توان مدیریت این واکنش های منفی را نداشته باشند، این امر باعث ایجاد آسیب های روان شناختی در شخص و کژروی ها و ناهنجاری هایی در اجتماع خواهد شد. به طور مثال، نوجوانی که نمی تواند مشکلات خود را حل کند یا به هر دلیلی به سمت اعتیاد کشیده می شود، نمونه بارز فردی است که در کودکی و در زمان مناسب با مهارت های زندگی آشنا نشده است.
سن مناسب برای آموزش مهارت های زندگی
در آموزش مهارت های زندگی به کودک، هدف اصلی حذف رفتارهای مخرب و جایگزین کردن رفتارها و واکنش های سازنده است. آموزش این مهارت ها باید توسط والدین و از دوران پیش دبستانی یعنی 5 سالگی شروع شود و به نوعی در مدرسه، سربازی، دانشگاه و حتی مراحل بعدی زندگی در اجتماع، مداوم آموزش و بازآموزی انجام گیرد اما متاسفانه به دلیل ناآگاهی والدین از اصول فرزندپروری و اهمیت ندادن به این جنبه بسیار مهم آموزشی از سنین پیش از دبستان، این مهارت ها از کودکی در کودکان نهادینه نمی شود و امکان یادگیری آسان آن ها در کودکی از بین می رود.
در آموزش و پرورش هم متاسفانه بیشترین تمرکز بر قسمت آموزش و کسب مهارت های ابزاری و شناختی یا همان سواد است تا ابعاد دیگر پرورش روانی و اجتماعی مثل آموزش مهارتهای زندگی که حقیقتا مهم و در آینده کودکان تاثیرگذار است. به بیان دیگر، مهارت های زندگی شبیه جعبه ابزار با ابزارهای مختلف مثل انبردست، آچار و … هستند. حال اگر جعبه ابزار یک کودک به جای مجهز بودن به ابزار مختلف فقط شامل چند ابزار محدود و ناکارآمد باشد، در مواجهه با پیچ های زندگی توان انتخاب زیادی نخواهد داشت و فقط به صورت غریزی و ابتدایی برای حل مشکلات تلاش خواهد کرد مانند گریه کردن برای به دست آوردن همه چیز، داد و بیدادکردن، عصبانی شدن، قهر کردن، کتک زدن و…
مهارت هایی که باید به کودکان آموزش داده شود
در صورتی که والدین با ۱۰ مهارت اصلی برای داشتن زندگی خوب، آشنا باشند می توانند در تربیت فرزندان شان، این مهارت ها را به آن ها آموزش دهند. مهارت هایی که هرکدام شان از دیگری مهم تر است و نباید از آموزش هیچ کدام شان غفلت کرد.
با این حال، مهارتهایی که باید آموزش آن ها از کودکی به بچه ها شروع شود، عبارت است از:
۱ - مهارت تصمیم گیری:
در این مهارت افراد می آموزند که بهترین نحوه تصمیم گیری و مراحل آن چیست و متوجه می شوند موفقیت در زندگی در گروی تصمیم درست و به موقع است.
2 - مهارت حل مسئله:
این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبه رو است، شناسایی و بررسی راه حل های موجود و برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرآیند حل مسئله به طوری که با انتخاب راه حلی با بیشترین منفعت و کمترین ضرر مادی و معنوی از راه های غیرسالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند و بر مشکلاتش نیفزاید.
۳ - مهارت تفکر خلاق:
تولید اندیشه و به گونه ای دیگر دیدن اتفاقات اطراف است. فردی که با این مهارت آشنایی دارد در مواجهه با مشکلات در حال کشف راه حل های نو و بدیع است که کمتر فردی به آن توجه کرده است. در این مهارت افراد می آموزند با شیوه های متفاوت بیندیشند و از تجربه های متعارف و معمولی خود فراتر روند و راه حل هایی را خلق کنند که خاص و ویژه خودشان است.
4 - مهارت تفکر نقاد:
این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و بررسی صحت یا سقم چیزی با دلیل، مدرک و استدلال و سپس پذیرفتن یا رد کردن آن.
۵ - توانایی برقرار کردن ارتباط موثر:
این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطه نظرهای فردی با گوش دادن فعالانه به مخاطب و ایجاد بیشترین رضایت با کمترین تنش و کشمکش است.
6 - مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی:
مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد به خصوص اعضای خانواده در زندگی روزمره، شناسایی مرز روابط با دیگران و ایجاد روابط صمیمانه متعهدانه.
۷ - مهارت خودآگاهی:
خودآگاهی به معنی توانایی فرد در شناخت خود و نیز شناسایی خواسته ها، نیازها و احساسات و نقاط ضعف و قدرت است. در این مهارت فرد می آموزد که چه شرایط یا موقعیت هایی برای او عذاب آور است.
8 - مهارت همدلی:
در این مهارت فرد می آموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند، تفاوت های فردی را بپذیرد و با پیش داوری و قضاوت با دیگران برخورد نکند.
۹ - مهارت های مقابله با هیجان ها:
شناخت هیجان هایی از قبیل شادی، ترس، حسادت، غم و تاثیر آن ها بر رفتار خود و دیگران و فراگیری نحوه اداره آن ها و واکنش مناسب در برابر آن ها.
10 - مهارت مقابله با استرس:
در این مهارت فرد می آموزد چگونه با فشارها و تنش های ناشی از زندگی و همچنین استرس های دیگر مقابله یا آن ها را مدیریت کند تا باعث فرسودگی روانی و جسمانی اش نشود.
منبع:
دکتر سلام
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼