یک مثال ساده برای درک بهتر طرحواره
طرحوارهها انواع مختلفی دارند و با یک فکر شروع می شوند. احساسات آدمی را درگیر میکنند و در آخر باعث بروز رفتار خوب یا بد می شوند. در واقع این یک نوع سیکل سه بخشی فکر، احساس و رفتار است. طرحواره هرکس می تواند برای خودش معنی خاصی داشته باشد.
یک مثال ساده برای درک بهتر طرحواره
تا به حال لنز رو چشمتون گذاشتید؟ ممکنه خیلی هاتون بگویید بله و خیلیها هم بگویید خیر. عینک طبی یا آفتابی چی؟ استفاده کردید؟ باز هم ممکن است بعضی از شما بله و بعضی دیگر بگویید خیر. ولی می دانم بدون شک در طول زندگی تون حتماً یه چیزی برای مدتی جلوی چشمتون بوده که دیدتون رو در برابر چیزهایی که می دیدید عوض کرده است.
این مثال را زدم تا اصطلاح طرحواره رو بهتر درک کنید. طرحوارهها همون لنزهایی هستند که به مرور و با گذر زمان در ذهن ما شکل میگیرند، و باعث به وجود اومدن یه تصمیم گیری سریع و ناخواسته در وجود ما می شوند. مثلاً همونطور که در کتاب رستگاری هم نوشتم، زمانی که بچه بودم و داشتم یه رادیوی خراب رو بررسی میکردم، و دل و روده ش رو بیرون ریخته بودم، پدرم از سرکار اومد و با دیدن این صحنه شروع به سرزنش من کرد؛ و البته مقداری هم دست نوازش به سرم کشید. البته این موضوع بعدها در ذهن و حافظه من کمرنگ شد. اما اتفاقی که افتاده بود، این بود که به طور غیر عادی از مباحث مربوط به الکترونیک و برق بدم اومده بود. از اونجا که پدرم برقکار بود، بعدها شرایطی پیش اومد که بهم گفت: بیا کمک کن برق یه ساختمان رو وصل کنم. ولی بلافاصله با شنیدن این موضوع بی اختیار گفتم این مسخره بازیها چیه؟ این چی کار احمقانه ایه که از من انتظار داری؟ البته خودم متوجه حرفم شدم و از پدرم بابت حرفم معذرت خواهی کردم. اما به نظرتون چرا باید من در اون لحظه این حرف رو می زدم؟ اونم بدون فکر و فی البداهه؟ حالا که فکر میکنم میبینم، دلیلش رفتار اون روز پدرم بود که
با عصبانیت نگاه من کرد و همین جملات رو به من گفته بود. حالا از اون موقع به بعد این شغل برای من مسخره و احمقانه تعریف شده بود. خب این هم به نظرم می تواند یک نوع طرحواره یا عینک بدبینی باشد. ناگفته نماند با همه این اوصاف بالاخره با پدرم رفتم و با هم مشغول کار شدیم. ولی چیزی که مهم بود اشاره به طرحواره بود.
انواع طرحوارهها
طرحوارهها انواع مختلفی دارند و با یک فکر شروع می شوند. احساسات آدمی را درگیر میکنند و در آخر باعث بروز رفتار خوب یا بد می شوند. در واقع این یک نوع سیکل سه بخشی فکر، احساس و رفتار است. طرحواره هرکس می تواند برای خودش معنی خاصی داشته باشد.
در زیر ۱۵ مدل از انواع طرحوارهها رو بهتون معرفی میکنم:
رهاشدگی
- بی اعتمادی/ بد رفتاری
- محرومیت هیجانی
- نقص/ شرم
- انزوای اجتماعی/ بیگانگی
- وابستگی/ بی کفایتی
- آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری
- خود تحول نیافته/ گرفتار
- شکست
- استحقاق/ بزرگ منشی
- خویشتن داری و خود انضباطی ناکافی
- اطاعت
- ایثار
- پذیرش جویی/جلب توجه
- منفی گرایی/ بدبینی
تلههای زندگی، چرخهها و... دورهای باطلی هستند که خودمان را درگیر انتخابهای اشتباه و راه کارهای نامناسب میکنیم که باعث استرس و ترسهای مرضی، افسردگیها و دوچار عدم رضایت و پیشرفت در زندگی می شویم که از آنها اگاه نیستیم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼