ویژگی های بازی کودکان، کودکان را شفا می دهد؟
بازی به کودکان اجازه میدهد احساسات خود را کارآمد و شفاف بیان کنند و برای انجام این کار، بازی راهی طبیعی است.
بازی نام طبیعیترین تمایل کودک برای تماس و برخورد با دنیای اطرافش است. به دلیل عقب تر بودن رشد زبانی کودک از رشد شناختی او، کودک میتواند به کمک بازی از آنچه در دنیایش اتفاق میافتد آگاه شود و با آن رابطه برقرار کند. بازی برای کودکان مانند کلام برای بزرگسالان است و وسیلهای برای بیان احساسات، برقراری روابط، توصیف تجربیات، آشکار کردن آرزوها و خودشکافیهای کودکانه آنها به شمار میرود.
بازی باعث ایجاد ارتباط درونی کودک با دنیای خارجی او میشود. بازی موجب میشود کودک بتواند اشیای خارجی را کنترل کند و با استفاده از آنها، احساسات و تمایلاتی را به خوبی نشان دهد که در زندگی روزمره برای او تهدیدکننده هستند.
از آنجا که کودکان اغلب در بیان شفاهی احساساتشان دچار مشکل هستند، به کمک بازی میتوانند از موانعشان بکاهند و احوال درونیشان را نشان دهند. آنها پیچیدهترین احساسات خود را در ارتباط خیالی با عروسکها، حیوانات، قطارها، ماشینها و ابزارهای بسیار ساده و غیر مکانیکی نشان میدهند. از سوی دیگر، کودکان میزان زیادی از اضطراب و هیجانات منفی را با دست ورزیهای خود، مانند ضربههایی که طی بازی با گِل و خمیر به آنها میزنند، تخلیه میکنند.
ویژگی های یک بازی واقعی
به راستی بازی چیست؟ در واقع، تعریف سادهای برای بازی وجود ندارد. با وجود این، روانشناسان عناصر معینی از بازی را شناسایی کردهاند. برای اینکه بتوان فعالیتی را بازی نامید، آن فعالیت باید پنج ویژگی اساسی داشته باشد.
اولین ویژگی بازی واقعی این است که انگیزه درونی دارد، هدف آن در خودش نهفته است و تنها برای رضایتی که به وجود میآورَد انجام شود. دومین ویژگی بازی این است که آزادانه انتخاب شود و کودکان برای انتخاب آن تحت فشار قرار نگیرند. سومین ویژگی اساسی بازی این است که باید خوشایند باشد و کودکان باید از انجام آن لذت ببرند، وگرنه نمیتوان آن را به عنوان بازی در نظر گرفت.
چهارمین ویژگی بازی واقعیت گریزی است؛ یعنی، با عنصر وانمود سازی، به معنای بر هم ریختن واقعیت برای انطباق با رغبتهای بازیکن، همراه است. این ویژگی خصوصا در بازیهای نمادین، که ویژگی اصلی دوره پیش دبستانی است، مصداق دارد؛ یعنی، هنگامی که کودکان مدت زیادی از وقت خود را برای آزمودن نقشهای جدید و بازی کردن در صحنههای تخیلی صرف میکنند. پنجمین ویژگی این است که بازیکن باید در بازی شرکت داشته باشد. کودک باید از لحاظ جسمانی، روانی یا هر دو درگیر بازی باشد، نه اینکه منفعل یا نسبت به آنچه روی میدهد بی تفاوت باشد.
فواید بازی برای کودکان
- بازی به کودکان اجازه میدهد احساسات خود را کارآمد و شفاف بیان کنند و برای انجام این کار، بازی راهی طبیعی است؛
- از آنجا که بازی برای کودکان لذت بخش است، آنان را ترغیب میکند آرام باشند و ناخودآگاه، اضطراب و حالات دفاعی خود را کاهش دهند؛
- بازی فرصتهایی برای رها کردن احساساتی نظیر خشم و ترس در اختیار کودکان قرار میدهد که بیان آنها به شیوههای دیگر دشوار است؛
- بازی فرصت کسب مهارتهای ارتباطی و اجتماعی را برای کودکان فراهم میکند که ممکن است در سایر موقعیتها سودمند باشد؛
- بازی به کودکان فرصت میدهد نقشهای جدید بازی کنند و در محیطی ایمن، رویکردهای گوناگون حل مسئله را آزمایش کنند؛
- کودک میتواند طی بازی نقشهای جدید را تمرین کند و بکوشد تجربههای تازهای به دست آورد. او میتواند هیجاناتش را ابراز کند و یاد بگیرد چگونه با خیالات و واقعیتها رو به رو شود.
بازی به بزرگسالان نیز اجازه میدهد وارد دنیای کودکان شوند و به کودک نشان دهند که او را به رسمیت میشناسند و میپذیرند. وقتی بزرگسالی با یک کودک بازی میکند، نوعی تساوی قدرت موقتی به وجود میآید و کمتر احتمال دارد کودک از جانب بزرگسال احساس تهدید کند. مشاهده کودکان در حین بازی به بزرگسالان کمک میکند آنها را بهتر درک کنند و تعاملات بهتری با آنها داشته باشند. این موارد بازی را به ابزاری فوقالعاده تبدیل میکند.
اعجاز بازی با اسباب بازی
اسباب بازیها کلمات کودکاند و بازی کردن گفتگوی جذاب و شفابخش کودک با علاقهمندیهایش.
این ابزار سودمند به یاری کودک میآید تا بتواند مسائل را به دست خویش و با اعمال و افکاری حل کند که طی بازی درگیرشان میشود.
تکرار می کند و توانمند می شود
متخصصان میگویند بازی دو جنبه مهم دارد؛ یکی لذت بردن از بازی و دیگری میل وافر به تکرار آن. به این معنی که کودکان آنقدر به تکرار بازی محبوبشان میپردازند تا تجربهای را که برایشان بااهمیت است به دست آورند و زمانی که به آن مسلط شدند، کارشان را متوقف میکنند. تکرار بازی موجب به مهارت رسیدن و ایجاد احساس تسلط و توانمندی در کودک میشود. بنابراین، تا زمانی که کودک میل به تکرار یک بازی دارد، نباید او را از ادامه دادن بازی دلخواهش منع کرد و ناخواسته و نادانسته، جلوی رشد ذهنی و روانی او را گرفت.
بهانه شیرین یادگیری
امروزه از بازی کردن با کودکان به عنوان یکی از موثرترین یاریدهندگان روشهای آموزشی نیز یاد میشود و ابزار کمکی بزرگی در راه تعلیم و تربیت کودکان به شمار میرود. آموزش به همراه بازی موجب تقویت یادگیری و پیشرفتهای اجتماعی کودک میشود و به او فرصت رشد و بالندگی میدهد. چرا که کودک میتواند قدرتهای دورنی خود را آنگونه که دوست دارد ابراز کند و معلم را به شناخت کافی از استعداد و نبوغ نهفته خود برساند. البته شرط لازم این است که مربیان و متخصصان این حوزه کودکان را در انتخاب نوع بازی آزاد بگذارند تا آنها بتوانند آنچه خودشان نیاز دارند در قالب فعالیتهایشان به دست آورند و قدرتهای نهان خود را آشکار کنند.
برگزاری جلسات مداوم بازی در محیطهای آموزشی میتواند مشکلات رفتاری و ناسازگاریهای دانش آموزان را کاهش دهد. با این کار آنها این قدرت را پیدا میکنند تا ضمن کشف دیدگاهها و احساسات خود، هیجانهای محبوس خود را آزاد کنند و بلوغ و رشد روانی لازم را برای تمرکز بر تحصیل، انجام تکالیف و مقررات مدرسه به دست آورند.
فروید، روانکاو و پزشک اتریشی، درباره اعجاز بازی گفته است هر کودک در بازی مانند نویسندهای خلاق رفتار میکند، دنیایی را از آنچه هست خلق میکند و به بازآفرینی دنیایی میپردازد که در آن خوشحال است. فروید همچنین بر این باور است که بازی نوعی شورش علیه انفعال و علاقه به ایجاد نقشی فعال را با خود به دنبال دارد.
وینیکات، روانشناس انگلیسی، میگوید: «بازی بازتابی از ظرفیت کودک برای اشغال فضایی بین واقعیتهای بیرونی و درونی است که کودک از اِلِمانهای هر دوی آنها استفاده میکند. این به ویژه زمانی اهمیت دارد که پدیده گذار به کودک اجازه دهد رابطه خود را با مراقبانش درونی کند و راههای جدید و موفقیتآمیزی را از تجربه خود، دیگران و ارتباطش با آنها به نمایش بگذارد.»
به هر روی طبق آنچه پیش از این گفته شد، عملکرد دنبالهرو افکار است و بازی توصیفی نمایشی از چیزی است که گفته یا تشبیه میشود. بازی به رشد بهنجار کودک در مسیری آزاد و طبیعی کمک میکند و به او اجازه میدهد تعارضهای درونی خود را در پهنه نمایش بروز دهد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼