۵۲۳۲۴
۲۶۹۸
۲۶۹۸

معایب اشتغال مادران، رهایی کودکان در آغوش تنهایی

در میان اعضای خانواده در تربیت و تکوین شخصیت کودک، مادر از نقش حساس‌تری برخوردار است.

معصومه محمدی سیف، کارشناس‌ارشد جامعه‌شناسی: «خانواده»، یک گروه پویاست، نخستین نهاد اجتماعی که کودک در آن پرورش می‎یابد و چگونگی رفتار اجتماعی را فرا می‌گیرد. در میان اعضای خانواده در تربیت و تکوین شخصیت کودک، مادر از نقش حساس‌تری برخوردار است.

علت این امر شاید این باشد که از همان ابتدای تولد، کودک بیش‌ترین کنش و واکنش‌‎های عاطفی خود را با مادر برقرار می‌کند. رابطه‌ی اولیه‌ی کودک و مادر، به‌وجود آورنده‌ی هسته‌ی اصلی احساس امنیت و آرامش در کودک است. اگر در این روابط خللی به‌وجود آید، احساس ناامنی و عدم اعتماد بر زندگی کودک سایه می‌افکند.

از این رو مسئولیت مادر در مسائل تربیتی و پرورشی، مسئولیتی بس خطیر تلقی می‌شود، چرا که مادر نه تنها مسئول کمال خویش است، بلکه مسئولیت سعادت یا شقاوت نسل آینده را نیز به‌عهده دارد. امروزه تحولاتی چون اشتغال مادران و دور ماندن آن‌ها از محیط گرم خانه، استواری روابط خانوادگی را دچار تغییر ساخته و نحوه‌ی چگونگی تربیت کودکان را به محیطی خارج از خانواده سپرده ‌است.

در این میان، محیط‌های اجتماعی خاصی نظیر مهدهای کودک وارد عرصه‌ی تربیتی شده و نقش مادران به مراتب کم‌رنگ‌تر گردیده است. مؤسسه‌هایی که در آموزش هنجارها و ارزش‌ها به فرزندان و الگودهی به شخصیت آن‌ها، نقشی متفاوت نسبت به نقش خانواده را ایفا می‌کنند و در چگونگی پرورش و رشد عواطف و احساسات کودکان تغییرات شگرفی را به‌وجود می‌آورند.


تربیت، والدین، فرزندان؛ سه ضلع یک مثلث!

خانواده، اولین پایگاه تربیتی کودک است و زن و شوهر با ازدواج این نهاد مهم تربیتی را تشکیل می‌دهند.«هارلوک» خانواده را یک سیستم پیچیده‌تر تعریف می‌کند و معتقد است «کودک در بدو تولد نخستین رابطه‌ی خود را با مادر برقرار می‌کند. او باید بتواند در کنار مادر احساس ایمنی به‌دست آورد: یعنی این احساس را که مادر دائماً برای ارضای نیازهای وی در کنارش قرار دارد»

در روایات نیز توصیه‌های فراوانی بر توجه والدین نسبت به فرزندان شده است که پیامبر فرمود: فرزندان خود را مورد محبت قرار دهید و با آن‌ها مهربان باشید؛ با کودکان خود بازی کنید و برخوردی کودکانه با آن‌ها داشته باشید. به آن‌ها احترام بگذارید و آداب نیکو را به آنان آموزش دهید.

توجه کودکان بیش‌تر معطوف کردار بزرگ‌ترهاست، کودکان، ارزش‌ها و باورهای خویش را همان چیزهایی می‌پندارند که از والدین‌شان می‌آموزند. نکته‌ی بااهمیت در این موضوع، این است که والدین باید حضوری مداوم، فعال و منظم در زندگی فرزندان‌شان داشته باشند؛ چراکه کودکان، ارزش‌ها را از طریق کنش دو طرفه میان خود و والدین و الگوپذیری از آنان می‌آموزند؛ کنش متقابلی که نیازمند حضور فیزیکی، عاطفی، عقلانی و روحی والدین در زندگی با کودکان‌شان است.


چرا کودک من دچار مشکلات تربیتی و عاطفی شده است؟!

اشتغال مادر موجب اختلال در تکوین شکل‌گیری دل‌بستگی کودک نسبت به مادر می‌شود. حضور مادران در بازار کار و سپردن فرزندان به مراکز نگه‌داری کودک و دور بودن از آنان مشکلات عدیده‌ی دیگری نیز به‌دنبال دارد. نامناسب بودن شرایط تغذیه‌ای، بهداشتی و احیاناً عدم کارآزمودگی مربیان این مراکز برای فرزندان کم‌بودهایی را ایجاد می‌کند که با توجه به ساعات حضور کم‌تر مادر شاغل در منزل‌، جبران آن دشوار و حتی ناممکن است.

امروزه، اشتغال مادران، موجب کم‌رنگ شدن نقش مادری و تضعیف این مسئولیت خطیر گشته است. «مادران شاغل به‌دلیل این‌که بخش قابل توجه از وقت مفید خود را به کار مشغولند و طبعاً از فرزندان خود دور هستند یا حداقل به موقع نمی‌توانند نیازهای آن‌ها را ارضا کنند، احساس عدم اعتماد به اطرافیان در کودک به‌وجود می‌آید و این امر باعث می‌‌شود که مراحل بعدی رشد کودک نیز که مبتنی بر «احساس اعتماد» است، دچار اختلال شود».

«مطالعات کال دول و همکارانش نیز درباره‌ی شکل‌گیری هوش در جریان تأثیر محیط خانواده نشان داده که کودکان باهوش‌تر معمولاً کسانی هستند که در خانواده‌های صمیمی رشد کرده و از امکانات تربیتی و فرهنگی بیش‌تری برخوردار باشند»


کودکان آسیب دیده، مادران شاغل!

«مادرانی که به علت اشتغال در خارج از خانه از همان هفته‌های نخستین که فرزندشان به برقراری ارتباطات عاطفی و حسی به آنان نیاز دارند، ساعت‌ها و گاه روزها و هفته‌ها او را از تابش پرتوهای وجود خود محروم می‌سازند و یا حضورشان فاقد کیفیت لازم است کودکان‌شان در یافتن حیات عاطفی متعادل دچار مشکل می‌شوند. حتی این رویدادها در خانواده‌ی کسانی که تحصیل‌کرده و گاه متخصص هستند نیز دیده می‌شود».

در خانواده‌هایی که زوجین به صورت تمام وقت اشتغال دارند، «مسئولیت زنان مضاعف می‌شود و مجموع ساعات کار آن‌ها در خارج و داخل خانه به شدت افزایش پیدا می‌کند. در نتیجه به شدت تحت فشار کاری قرار می‌گیرند و به دنبال آن، فرزندان که نیاز بیش‌تری به مادر دارند، در ابعاد گوناگون آسیب‌های جدی می‌بینند».

تحقیقات نشان می‌دهد مادران شاغل باید قریب دو برابر مادران غیرشاغل در هر روز وقت صرف کنند تا بتوانند هم وظیفه‌ی مادری و هم وظیفه‌ی همسری خود را انجام دهند و هم از عهده‌ی مسئولیت شغلی خود برآیند و این موجب کاهش توانایی، بی‌حوصلگی و خستگی مفرط آن‌ها می‌شود. علاوه بر این، زنان شاغل مجبورند فرزندان خود را بیش‌تر به مهد کودک‌ها و کودکستان‌ها بسپارند.

با توجه به این‌که مربیان این‌گونه مراکز با انگیزه‌های اقتصادی به فعالیت‌های پرورشی پرداخته‌اند، نمی‌توانند جایگزین مناسبی برای مادر باشند و در نتیجه، آسیب‌پذیری فرزندان، به‌ویژه از نظر عاطفی، افزایش پیدا می‎کند و این امر نظام خانواده را به صورت جدی تهدید می‌کند.


آمارها حکایت از اضطراب کودکان دارد!

روحانی در پژوهشی که در مورد درجه‌ی اضطراب جدایی مادری در زنان شاغلی که اولین کودک خود را به مهدکودک وابسته به دانشگاه‌های علوم پزشکی شهر تهران می‌سپارند انجام داده، به این نتایج دست یافته است که در مجموع اکثر واحدهای مورد پژوهش از درجه‌ی نسبتاً زیاد اضطراب جدایی مادری برخوردار بودند.

کودکانی که بیش از سی ساعت در هفته را در مهدکودک می‌گذرانند، در ناهنجاری‌های رفتاری هم‌چون جنگ و دعوا، رذالت، بی‌رحمی، حمله و نیز رفتارهای نامناسبی چون جدال، پرتوقعی و پرحرفی «نمره‌ی بیش‌تری» می‌آورند و آموزگاران آمادگی و مادران این کودکان، از آن‌ها به عنوان کودکان تهاجمی، بهانه‌گیر، نترس، دردسرآفرین و افرادی که باید خواسته‌های‌شان به سرعت عملی شود، یاد می‌کنند.

محققان هنوز نتوانسته‌اند دلیل این رفتارها را دقیقاً مشخص کنند اما برخی، علت مشکلات رفتاری این کودکان را خستگی والدین بر اثر کار و عدم توجه به کودک و یا عدم توجه مسئولان مهدهای کودک‌ عنوان می‌کنند. بدین گونه، عدم حضور مادران در کنار کودکان‌شان به خصوص کودکان خردسال بسیار مشکل‌آفرین می‌شود و ممکن است کودکان به دلیل محروم بودن از آغوش گرم مادر، به انواع مشکلات روحی و روانی از قبیل اختلال خواب، اضطراب، ترس‌های مرضی یا فوبیا مبتلا می‎شوند.

هم‌چنین مطالعات روان‌پزشکان نشان می‌دهد اختلالات عاطفی کودکان مانند کندی در سخن گفتن، کاهش بهره‌ی هوشی، کاهش جنب و جوش، کم‌عمقی واکنش عاطفی، اختلال حواس و ضعف استعداد تفکر انتزاعی، می‌تواند از آثار ناگوار محرومیت از مادر به حساب آید. تحقیقات نشان داده است که «در بسیاری از موارد مادر غیرشاغل بهتر می‌تواند به نیازهای عاطفی، اجتماعی، و شخصیتی کودک خود پاسخ مثبت دهد و در حین رسیدگی، با وی تعامل عاطفی برقرار ساخته، او را از عواطف محبت‌‎آمیز خود بهره‌مند گرداند...»


مادری شاداب و پرانرژی، مادری خسته و بی‌حوصله؛ مسئله این است!

مادرانی که با فراغت کامل، در انجام دادن وظیفه‌ی خانه‌داری و مادری موفق باشند و محیط خانه را محل پرامن و آرام با روابط عاطفی عمیق ایجاد کنند، از این طریق، بهتر می‌توانند الگوهای صحیح تربیتی را به فرزندان خویش منتقل سازند. به عکس مادری که به دنبال چندین ساعت‌ کار و تلاش خارج از منزل، با حالتی خسته به خانه برمی‌گردد، نمی‌تواند برای انجام دادن این مهم آن‌طور که شایسته است، اقدام کند.

در چنین مواردی، کودکان در انتظار اشتیاق دیدن مادر، لحظه‌شماری می‌کنند؛ اما معمولأ خستگی ناشی از کار روزانه و امور خانه‌داری و احیانأ بی‌حوصلگی مادر، به او اجازه نمی‌دهد که در آن ساعاتِ باقی مانده‌ی روز به کودک رسیدگی کافی و لازم نموده و ارتباط عاطفی خوبی با او برقرار کنند.

واضح است که اشتغال مادر آن هم تمام وقت، اگر هم‌کاری شوهر نیز در خانه ضعیف باشد، چنین مشکلاتی را می‌تواند برای خانواده خصوصاً فرزندان خردسال به‌وجود آورد و در نتیجه فرآیند رشد کودکان را در ابعاد گوناگون مختل ‎‌سازد.


محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.